هنر و ادبیات و هر "گونه "ی دیگری از تولیدات فرهنگی، در فرآیند تغییر مناسبات تولیدی دستخوش تغییر ماهوی  می شود ، به دیگر سخن این جان­مایه و ذات مدرنیزاسیون است ؛یعنی هر پدیده ی نویی تا پدیده ی نو دیگر عمر دارد. کوتاهی این عمر از نکات قابل تاملی ست که آفرینشگران این عرصه، بیش و پیش از هر کس دیگر می باید به درک آن نایل شوند و گرنه عادت به سنت،  هر آفرینشگری را از پویایی باز می ایستاند. در واقع تغییر در نوع و زاویه ی نگاه و مبانی جمال شناسی از اهم  نکاتی ست که باید به آن پرداخت.

زمان چون رودی پر شتاب در گذر است ، هر لحظه نیز این رود زمان متاثر از پیرامون خود است.بنا براین برونشد از آسیب نگاه سنتی  و "به روز" کردن اطلاعات و آگاهی ها  گزیری ناگزیر را می طلبد که غفلت از آن آفرینشگران را تنها در حیطه ی یک آفرینشگر حفظ خواهد کرد؛ بنابراین در خیل آفرینشگران اگر بخواهی سرآمد باشی باید بر آموزه های چند دقیقه و چند روز پیش خود غره نباشی که اگر عادت به سنت کنی کلاهت پس معرکه می ماند؛ از دیگر  آسیب شناسی در این راستا  همانا  ادای آفرینش­گران  "به روز"  درآمده را بیرون آوردن و آفرینه ها و آثاری با ظاهر برخورداری از محتوا و قالب نو ارایه دادن در  حالی که محتوای این قالب ورز نیامده  و  ناکارآمد می نماید و به همان اندازه که "به روز" نبودن مشکل آفرین خواهد بود ادای "به روز" بودن هم آثار بی کیفیتی  در این وضعیت عرضه خواهد کرد که در ادامه برای آفرینش­گر به جز بی باوری از سوی  مخاطب چیزی دیگر عایدی نخواهد داشت.

البته پر واضح است که هر اثر نویی در ابتدا کاستی هایی دارد ،هم از این روست که باید آثار نو و غریب گردان را تا قابل ملاحظه نشده و در حلقه ها و گروه های دوستان هم­فکرِ حرفه ای نمره ی مطرح شدن نگرفته نباید نزد غیر مطرح کرد؛ چرا که عجله کار شیطان است  و این واقعیت دارد.

دنیای ما لحظه و آن به آن در حال دریافت اطلاعات است، فرآیند این دریافت اطلاعات نو شدن است حال این نو شدن منجر به پیشرفت شود و گاه مانع رشد، رسیدن به این واقعیت بدون گذر از معبر حقیقت میسور نیست. چرا که  روند نو شدن شتاب مضاعفی گرفته  و شاعران ما در این میان باید با شناخت ملی و  آگاهی لازم از سنت ها ی جامعه ی خود به نوآوریِ پله پله بپردازند؛  و علی رغم بهره از آثار هر ملت و جامعه ای برای کمک به آفرینش منحصر  خود مواظب باشند تا در این میان بر اساس فرهنگ غریبه ها- فرنگی ها- به خلق آثار مقلدانه در نغلطند، متاسفانه شعر دهه ی هفتاد به هیچ وجه قائم به ذات نبوده و بیشتر  نقش معرکه گردانی و موش آزمایشگاهی برای تئوری ها یی که بعضا به واسطه ی ترجمه ی غلط و ابتر به خورد خاصه نوآمدگان شعر  داده شده ظاهر گردیده است.از شعر موسوم به دهه ی هفتاد تنها می توان به جسارت شاعران در عدم تاسی به هر گونه مناسبات شعر پیش از خود اشاره کرد که البته بعضا به منیت های بی اساس و گربه صفتی بدل شده است. باز هم با نوآمدگان در باره ی آسیب شناسی" به روز" بودن و تظاهر به "به روز" بودن بیشتر خواهیم گفت. در قسمت بعد به لزوم  پرداختن به شعرهای همگام با زمانه – شعر دیگر- و آسیب شناسی آن می پردازیم.  در ضمن دوستان نوآمده در صورت جدیت در کار می توانند شعرشان را برای نقد در "کارگاه وبلاگ پیامبر کوچک" یا با مراجعه به کارگاه شعر "حلقه ی شاعران ۵ شنبه ها همیشه" در "خانه ی فرهنگ گیلان" واقع در رشت خیابان بیستون(طالقانی) مقابل صفاری، بن بست نصرالله زاده تلفن هماهنگی ۲۲۲۴۱۷۸-۰۱۳۱ با ما تماس بگیرید. البته شرط اول و آخر پذیرش صراحت لهجه ی مسوول کارگاه  مجازی و حقیقی است.

به امید روزهای بهتر برای همه ی عاشقان راستین هنر و ادبیات امروز. پیشرو باشید.