ترجمه‌ی شعر یلدا علی‌رضا پنجه‌ای به تورکی توسط کامیل قهرمان‌اوغلو

یلدا ______

حوالی خدا ساکت‌تر از درون من است

من مرده‌ی نه‌مرده‌ی رستاخیز در منم

حوالی خدا تاریک‌تر از درون من است آ

فتابی که ساعت شماطه‌دارش نه‌زنگیده

تا کامروا باشد

از بس تا صبح برای این‌همه حافظ

به تفال گرفته

که نه‌می‌داند

فردا   

دوشنبه‌ی بعد از دیدار

با دخترِ گیسو بلندِ سیه‌چرده‌ی سُریانی‌ست

با اناری در دست

کنار چنگی که

به‌دل این‌بار هی دارد زخمه می‌زند

بر زخم‌های این‌همه سال‌آسال

که دیرم است     دیر

از بس‌که به‌من نه‌می‌رسی

۲۷ آذر ۱۳۹۹ خورشیدی

#علی_رضا_پنجه_ای

#شعر #شعرنو #شعر_ترجمه #ترجمه_تورکی

■■■

یلدا "چیلله" _____

تانری اطرافی ایچیمدن داها ساکیتدی

من

ایچیمده کی

دیریلمه نین اؤلو

اؤلولری تانری اطرافی ایچیمدن

داها قارانلیقدیر

بیر گونش ساعات گئدیر

قوتلو اولماق یئتردن سحره

کیمی بوتون بونلار ایچین

فال توتوبدی حافیظ کیم بیلمیر

صاباح گؤروشدن سونرا بازار ائرته-سی

"دوشتبه" بویو" اوزو" قارا

اوزون ساچلی قیزی اولان سوریالیدیر الینده

نار بو دفه یارا وورماسی یانیندا

اوریی یارالاییر

هیی بوتون بو ایللرین یارالاری

اوزه رینده گئجدیر،

چوخ گئجیکدیر بؤيله-کی چاتمیرسان منه...

   2016   17dekabr

1397/9/27   

  #شعر #قاباقجیل_شعر #شعر_پیشرو_ایران #عليرضا_پنجه‌ای #علی‌_رضا_پنجه_ای #چئویری #دوکتور_کامیل_قهرمان‌اوغلو

@davat1394 @worldpoem

مسیح   بار دیگر شعری از کتاب برگزین ده کتاب علی‌رضا پنجه‌ای

مسیح بار دیگر 

به سید محمد‌رضا روحانی،برای مرتضی

 گفتند فواره‌ها ستایش تو‌اَند

آبی‌های تو را نمی‌دیدم

بهار نمی‌ماند

به یادم می‌آمدی

دست‌هایت را که بر می‌داشتند

در آینه قاب می‌کردند

آن‌گاه

تمام آفتاب به دست‌هایت رخنه می‌کرد

سبز می‌شد

عشق نبرد اندوه

و شکست فصل باژگونه‌ی پیروزی

گفتند خون خسته نمی‌خواهیم

و پاییز طلوع تو بود

آن‌روز گفتی

بنقشه‌ها را از کوه نچیده‌ام

و من دیدم

پنهانه‌های تو عطرافشانی می‌کردند

خوب امروز دیگر چه می‌کنی

با مورچه‌گان به خواب می‌روم

و صبح

کلاغ‌ها نامم را

تا نوکِ آخرین شاخه‌ی چنار بالا می‌برند

باید دوباره تو را ببینم

راستی فردا چه روزی‌ست

و امروز چندمین روز ماه؟

گفتند تو چهارشنبه خواهی آمد

تمام چهارشنبه شب‌ها با مورچه‌گان خوابیدی

و صبح کلاغ‌ها تو را تا آخرین شاخه‌ی چنار بالا می‌کشیدند خیز بر می‌داری

و هم‌آواز شیهه‌ی رعدی که در چشم‌هایت می‌شکند

سنگ‌پوش مرگ کنار می‌رود

تو در می‌یابی

دیری‌ست مرده‌ای

و علف‌ها

نام تو را از یاد برده‌اند

۲۳ آبان ۱۳۷۰

________________________

از کتاب تو را به اندازه ی تو دوست دارم  برگزین ده کتاب ۱۳۹۶، از انتشارات دوات معاصر

چاپ از اهرام، شعر غنایی علی‌رضا پنجه‌یی در روزنامه‌ی ایران

از اهرام

علی‌رضا پنجه‌ای

هوای زمستان خالی من است

از تو به سر می‌برم

                   این مسافرخانه را

راه راه این راه

                        سخت سخت است     می‌دانم

راهی جز یاری نیست

                         سد سدید این راه را

                         تا که بشکنم

                         از بامداد     تا تیره‌ی شبانه

                         بیا بشکوفم

                         در بهاران وعده‌گاهت

من همان زلیخای برده‌ی عشق توام

آفتاب عمرم

                بتاب بر من

۱۹ آذر ۱۳۹۹ خورشیدی

https://www.instagram.com/p/CL6hXLuBwx4/?igshid=1phztu1zfw00t

دو شعر از  علی‌رضا پنجه‌ای همراه ترجمه به تورکی توسط کامیل قهرمان‌اوغلو

kamil qahraman oglu@

http://yeniqapi.com/wp-content/uploads/kamil-qehremanoglu-www.YeniQapi.com-.jpg
گناه

به کدام تن ارزد 
پیراهنی که خیس باران 
سبزه‌هایش قد کشیده‌اند تا این‌جا
چه بلند بالااند  
تن‌هایی که تن داده‌اند به پیراهن
مپوش    بکن    رها باش 
هم‌چون حوا   تبعیدی زمین 
چون آدم   آدم باش  
دنیا از سیب‌هایی پر است
که خداوند پرتاب می‌کند 
برای ما

علی‌رضا پنجه‌ای/ از کتاب کوچه چهرزاد، انتشارات نگاه، ۱۳۹۳

https://www.mefda.ir/d/2019/12/16/4/446396.jpg
                         ■■■

#ترجمه_به_زبان_تورکی_مدرن 


گوناهکار

بو یاغیشدان نمله نن کؤينک
هانسی گؤوده یه یاراشاندیر
یاشیللیقلاری بورا قدر بوی آتمیش دی
نقدر بویا بویلوقدیر
گؤوده لر گئیمیش کؤينه-یی
گئیمه!
چیخار و بوراخ اؤزونو
سورگون اولموش حوا سایاق
آدم کیمی اینسان اول
دونیا، 
آلمالارلا دولودور
بیزیم ایچین 
آللاه آتیر.


#ترجمه
#کامیل_قهرمان‌اوغلو 

#شعر
#قاباقجیل_شعر
#على‌_رضا_پنجه‌ای

kamil qahraman oglu@

رشت قدیمی


صلوة ظهر 
سکوتِ بی‌پرسشِ شهر 
طرح چابک یک لبخند 
صدای چرخ درشکه 
بر سنگ فرش خیابان 
_ دخترِ والي به خیاط‌خانه می رود  صدا:  بریده  بریده 
  شکسته  شکسته 
موذنِ بی‌تاب 
گل‌دسته‌های خشتی و ساروج 
مسجد لاکانی 
حاشیه‌ی سبزه‌میدان 
نم نمِ باران 
شهر  شهرِ باران 
طرحِ چابک یک لبخند 
بیرون زده 
از روسریِ دخترِ والی 
آوازِ عاشقانه‌ی جوانِ جنگلی 
در دامنه‌ی البرز 
از شمار ِ سپاهِ‌ کوچک‌خان 
یک جنگلی کم است 
_خائن ؟! 
نه  دل‌باخته به دخترِ والی

 #على‌_رضا_پنجه‌ای

قدیم زماندارلار رشت

گون اورتا آذانی
شهرین سووالسیز سوکوتو
بیر گولوشون چئویک دیزاینی" طرحی "
آت داشقاسینین تکرلرینین سسی
داش دوشه نمیش خیاوانلارا
-- والینین قیزی درزی توکانینا گئدیر، سس: پارچا، پارچا
     کسیک، کسیک
تاوانسیز آذانچی
ساروجلو و پالچیقلی گولدسته لر
لاکان مچیدی
یاشیل مئیدانین کناری
یاغیشلیق نمیشگنلیک
شه-هر، یاغیش شه-هری
بیر گولوشون چئویک دیزاینی" طرحی "
چؤله چیخدی 
والی قیزینین اؤرپه ییندن
گنج مئشه نین سئودالی ماهنیسی
البرز داغینین اتکلرینده
کوچیک خانین قوشونونون ساییندان
بیر مئشه لیی "جنگلی" آزدیر
--خایین؟!
والی قیزینی سئومه دی. 

#شعر
#شعر_پیشرو_ایران
#على‌_رضا_پنجه‌ای

                      ■■■

#ترجمه_به_زبان_تورکی_مدرن
#قاباقجیل_شعر
#على‌_رضا_پنجه‌ای


گون اورتا آذانی
شهرین سووالسیز سوکوتو
بیر گولوشون چئویک دیزاینی" طرحی "
آت داشقاسینین تکرلرینین سسی
داش دوشه نمیش خیاوانلارا
-- والینین قیزی درزی توکانینا گئدیر، سس: پارچا، پارچا
     کسیک، کسیک
تاوانسیز آذانچی
ساروجلو و پالچیقلی گولدسته لر
لاکان مچیدی
یاشیل مئیدانین کناری
یاغیشلیق نمیشگنلیک
شه-هر، یاغیش شه-هری
بیر گولوشون چئویک دیزاینی" طرحی "
چؤله چیخدی 
والی قیزینین اؤرپه ییندن
گنج مئشه نین سئودالی ماهنیسی
البرز داغینین اتکلرینده
کوچیک خانین قوشونونون ساییندان
بیر مئشه لیی "جنگلی" آزدیر
--خایین؟!
والی قیزینی سئومه دی. 


#ترجمه
#کامیل_قهرمان‌اوغلو

#شعر
#على‌_رضا_پنجه‌ای

گویه، علی‌رضا پنجه‌ای


 گویه
جهان سرشار سوء‌تفاهم است، و ما چشم‌ها ، زبان و گوش‌های این تماشاییم.

هشتم، اسپند ۱۳۹۹ خورشیدی

علی‌رضا پنجه‌ای

ساحل، چامه‌ای نو از علی‌رضا پنجه‌ای در روزنامه‌ی پیام عسلویه

https://www.instagram.com/p/CLhz9sfhvCo/?igshid=75wdyoe1bygd

🔺

✍️بابک شاکر

آزادی و آزاد اندیشی در این خطه از ادبیات ایران هماهنگ با انقلاب مشروطه ایران فراموش ناشدنی است ، که گیلان خزانه ی از زیبایی عناصر شعری ایران از ابتدا تا کنون است . به قول آدورنو کلید هر سهمی که هنر می‌تواند در دگرگونی اجتماعی داشته باشد، در دل چیزی نهفته است که آدورنو آن را «مضمون حقیقت هنری» نام نهاده است . یقین دارم که ظهور و بروز جریانات تازه ادبی به عنوان زیر بنای جامعه در شهر رشت و استان گیلان بسی متقدم تر از مشروطه رقم می خورد . گیلان را می توان حتی در شکل دهی نگرش های تازه ی فکری در کل کشور دید ، اگر حیات و ممات نوزایی و تجدد ، ایستادگی و مبارزه را بنگریم قطعا چشم پر می کند که این دیار خاستگاه ظهور و بروز تفکرات جدید به عرصه فرهنگ ، اجتماع و سیاست است، اما دوره بعدي كه خاص دوران پس از كودتاي  سال سي و دو است. دوره اي كه به تعبير شفيعي كدكني صدای "شعر اجتماعي خطابی"از برخی از شاعران به گوش مي رسد.در اين دوره است كه شاعران گیلان عمق مي گيرند و به جامعه نزديك مي شوند و در بين مردم حضوري با كلمات پيدا مي كنند.  همین امر شاعرانی بزرگ را به ادبیات ایران هدیه داد که شاید در ساختاری زبانی ابتهاج و در ساختاری دیگر علیرضا پنجه ای ، ضیایی ، ریحانی ، زنده یادان بیژن کلکی و منصور بنی مجیدی، شیون فومنی و ... را به ادبیات ایران هدیه داد .
شعر گیلان فردگرا نبوده و آنجا که فردگرایی غلبه دارد مورد‌توجه قرار نمی گیرد زیرا این خاستگاه اعتراضی و رمانتيسم‌ مبارزاتی ، محتوای مسئولانه و متعهدي در ادبيات ندارد .  ادبيت اثر وقتي متأثر از مقاطع تاريخی و اجتماعی دوران مي شود و از خود شاعر دور مي شود بحران سرايش ايجاد مي كند .
در این سو تر و نسل های بعدی جوانان شاعری برخاسته از همین پیشینه در شعر گیلان حضوری همواره داشتند ، شاعرانی چون مزدک پنجه ای ، حامد بشارتی ، حانیه متحیر و ... مجال اندک ... مزدک را اما شاعری متکی بر
«‌تز اجتماعی جامعه» یافتم ؛ شاعری که در  تقابل میان هنر و جامعه، آن‌قدر عمیق است که نظریۀزیبایی‌شناسی در آغاز و پایان خود دارد .
دیگر نمی توان‌شعر را در جغرافیا خلاصه کرد که شعر با خاستگاه جغرافیایی گیلان تأثیری در جغرافیای ایران و جهان دارد .
آدورنو بر این تأکید دارد که هنر به‌رغم این تقابل، وجود و تشخص خود را به جامعۀ بزرگ‌تری مدیون است که به جهت آنتی‌تزبودنش، به آن تعلق دارد. حتی خودبنیاد بودن هنر -استقلال نسبی‌ای که به آن توان مقاومت می‌دهد- با گرایش‌های اقتصادی و سیاسی‌ای امکان‌پذیر می‌شود که هنر سر ستیز با آن‌ها را دارد. 
این‌ خصوصیت را می توان به گزاره ای بسط داد که خسروگلسرخی دیگر شاعر و مبارز از دست شده به دست  ظلم‌شاهی بیان کرد آنجا که او دیگر از خود دفاعی نمی کند و از خلقش دفاع می کند . گزاره ای که یکبار بیان شد اما هیچگاه در زبان تکرار نشد . آری گلسرخی نیز از همین دیار پا به عرصه قلم گذاشت و دست افشان به سمت دفاع از مردمش رفت ... شعر امروز ایران مدیون گیلان‌ ِادبيات است ، چه همگام با تجدد و نوزایی در زیست انسان ایرانی باشد و چه هم راستای علقه های امروزین شعر با رویکردهای فرم گرایانه یا شعرهایی که جنبش های اعتراضی را در خود کلمه می کند که یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند، کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی‌زند...در ساغر تو چیست که با جرعه نخست....هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی.

‏‌‌‌‌‏‌‏‌‏‌‌‌‌‌‌‏‌🔸روزنامه پیام عسلویه  
✔️| روزنامه مردم استان بوشهر|
🔹شماره  ۱۶۱۰
🔸 یکشنبه ۳ اسفند‌ ماه ۹۹

https://www.instagram.com/p/CLhz9sfhvCo/?igshid=75wdyoe1bygd
ساحل

علی‌رضا پنجه‌ای

دلم برای خودم تنگ می‌شود
وقتی نیستم کنار خودم
که کنارترین کنارهاست
می‌خواهم بمیرم تا باور کنی
یکی هست که بی‌تو
دلش هوای خودش می‌کرد
من از چلچله
چند پر هم بیشتر فاصله دارم
تا خودم
هیچ از روزگار نمی‌خواهم
به‌جز  فرصتی که
کمی کنار خودم
کناری برای خودم  باز کنم
جایی قد یک کنار
اگرچه تنگاتنگ    برای خودم
۳۰ ابان ۱۳۹۹

www.payameasalooeh.ir