نگاهی مجمل به شعر  تمام سلول‌هایم انفرادی‌ست از مجموعه شعر عشق اول علی‌رضا پنجه‌ای ، فرزادمیراحمدی

آنی نگاه به نگاه تمام سلول‌های انفرادی شعری که بیست سال پیش تقریر یافته است:
#کریسمس_پابرهنه‌ها
#علی‌رضا_پنجه‌ای 
دکتر #فرزاد‌میراحمدی

کریسمس پابرهنه‌ها 

آنی نگاه به نگاه تمام سلول‌های انفرادی شعری که بیست سال پیش تقریر یافته است:
#کریسمس_پا_برهنه‌_ها
#علی‌رضا_پنجه‌_ای 
#فرزاد‌میراحمدی

کریسمس پابرهنه‌ها
«تمام سلول‌هایم انفرادی ست/ من حق ندارم/ تمام راه بی‌راهت بگویم/ امشب خدا حتما به زیرشیروانی سر می‌زند/ امشب برف می‌بارد/ به کاج‌های رنگارنگ بالادست نگاه!»
کریسمس پابرهنه‌ها/ص۹۶/مجموعه‌شعر عشق‌اول/علی‌رضا‌پنجه‌ای/انتشارات‌فرهنگ‌ایلیا/چاپ‌سوم۱۳۹۰/
«تمام »خیلی مهم است،« تمام»، «راه »،٬«تمام سلول ها»در شعر ،حجم« تمام »،همه ، سبب می شود که پدیده به پدیدار برسد و یک مفهوم وسیع شکل بگیرد، البته بدون خروجی در جامعه ؛ این شعر هم آن نگاه پدیدارشناسانه« نوئما» ،«نوئسیس» «هوسرل»ی را رصد کرده، هم خروجی معنامدارانه و زیستی اندیشه‌‌مدار را هدایت نموده است و واژه‌ی «حتما» و «خدا» ؛خدا قدیم است و حتما حکمی مطلق ،وقتی «شیروانی» و«کاج» و رنگ می آیند یک نگاه فلسفی_شبیه هستنده  بودن تا باشنده شدن_ زیستی _شاعرانه تا باشنده شدن _شکل زیبایی از زیبایی شناسی را شکل می دهد.
تمام راه                این فاصله سفید تداعی برف را برای مخاطب ایجاد می کند یک سفید خوانی برای یک مصداق قابل رؤیت به اسم «برف» .اما بند آخر شعر /«به کاج های رنگارنگ بالا‌دست نگاه !»
حذف«کن»به قرینه‌ی این‌جا (بازی ) سبب می‌شود دیالوگ ایجاد شده که طی  فرآیند / «تمام سلول‌هایم انفرادی‌است»/ که یک گزاره‌ی خبری است در خصوص «من» به «توی» مشخص و معین ختم نگردد ،یعنی ناتمامی «من» ٬ «تو» و «او» در تصریفی معلق باقی می ماند 
دوباره به این واژه گان  نگاه کنیم 
«حق ندارم» ،«حتما »،«می بارد» ،«تمام »و همه به نگاهی معلق ختم می شوند .

کریسمس پابرهنه‌ها/ص۹۶/مجموعه‌شعر عشق‌اول/علی‌رضا‌پنجه‌ای/انتشارات‌فرهنگ‌ایلیا/چاپ‌سوم۱۳۹۰/

ترجمه‌ی شعر کریسمس پابرهنه‌ها توسط شهرام خوش‌نیاز:

Natale degli scalzi 
Tutte le mie cellule sono in isolamento.
Io non ho ragione.
Tutta la strada ti dico deviato.
Questa notte il dio passa sotto le grondaie.
Questa notte nevica.
Lo sguardo aiuto pini colorati sopra le mani.

ترجمه‌ی شعر یلدا علی‌رضا پنجه‌ای به تورکی توسط کامیل قهرمان‌اوغلو

یلدا ______

حوالی خدا ساکت‌تر از درون من است

من مرده‌ی نه‌مرده‌ی رستاخیز در منم

حوالی خدا تاریک‌تر از درون من است آ

فتابی که ساعت شماطه‌دارش نه‌زنگیده

تا کامروا باشد

از بس تا صبح برای این‌همه حافظ

به تفال گرفته

که نه‌می‌داند

فردا   

دوشنبه‌ی بعد از دیدار

با دخترِ گیسو بلندِ سیه‌چرده‌ی سُریانی‌ست

با اناری در دست

کنار چنگی که

به‌دل این‌بار هی دارد زخمه می‌زند

بر زخم‌های این‌همه سال‌آسال

که دیرم است     دیر

از بس‌که به‌من نه‌می‌رسی

۲۷ آذر ۱۳۹۹ خورشیدی

#علی_رضا_پنجه_ای

#شعر #شعرنو #شعر_ترجمه #ترجمه_تورکی

■■■

یلدا "چیلله" _____

تانری اطرافی ایچیمدن داها ساکیتدی

من

ایچیمده کی

دیریلمه نین اؤلو

اؤلولری تانری اطرافی ایچیمدن

داها قارانلیقدیر

بیر گونش ساعات گئدیر

قوتلو اولماق یئتردن سحره

کیمی بوتون بونلار ایچین

فال توتوبدی حافیظ کیم بیلمیر

صاباح گؤروشدن سونرا بازار ائرته-سی

"دوشتبه" بویو" اوزو" قارا

اوزون ساچلی قیزی اولان سوریالیدیر الینده

نار بو دفه یارا وورماسی یانیندا

اوریی یارالاییر

هیی بوتون بو ایللرین یارالاری

اوزه رینده گئجدیر،

چوخ گئجیکدیر بؤيله-کی چاتمیرسان منه...

   2016   17dekabr

1397/9/27   

  #شعر #قاباقجیل_شعر #شعر_پیشرو_ایران #عليرضا_پنجه‌ای #علی‌_رضا_پنجه_ای #چئویری #دوکتور_کامیل_قهرمان‌اوغلو

@davat1394 @worldpoem

ترجمه‌ی چامکی از علی‌رضا پنجه‌ای توسط ماهان سیارمنش

هیاهویی به‌جز چشمانِ لیلی
نه‌می‌پیچد به‌گوشِ هوشِ مجنون
#علی_رضا_پنجه‌_ای

_
No fuss
but lily's eyes will not be heard by the ears of (Majnoon*
A Poem by
#Ali_reza_panjeei
_
* Majnoon is a symbolic character whose love has reached extreme of rapture

Translated by
Mahan sayarmanesh

 

برگردان چامه‌ای از پل سلان/علی‌رضا پنجه‌ای

دو بازگردان از یک متن

poul celan

KRISTALL

Nicht an meinen Lippen suche deinen Mund, nicht vorm Tor den Fremdling, nicht im Aug die Träne. Sieben Nächte höher wandert Rot zu Rot, sieben Herzen tiefer pocht die Hand ans Tor, sieben Rosen später rauscht der Brunnen.

پل‌ سلان

جام

نه‌باش پی‌جوی دهانت بر لبانم

نه‌باش چشم‌به‌راه ناآشنایی در آستانه،

نه‌باش با چشمان اشکبار

ورای هفت شب

سرخاسرخ

هفت دل ژرفاژرف دست‌کوبه کرده دروازه را

هفت گل سرخ

پس چشمه فواره‌گی کناد

بازگردان: علیرضاپنجهای

بازگردان ۲

کریستال(جام)

نه انتظار نداشته باش که لبان من بشود دهان تو

نه انتطار منتظری غریبه بر آستانه‌ی در مباش

نه منتظر چشمان اشک‌بار

آن‌سوی هفت‌شب

سرخ به سرخ

هفت دل در عمیق کوبش دست بر دروازه

هفت گل سرخ

بعد که

فواره پاشیده شد

ترجمه‌ی چامک از علی‌رضا پنجه‌ای

 All the word
Overflowed
My street
translator: Alireza behnam
کلمه‌
همه 
سر ریز  خیابان من بود
علی‌رضا پنجه‌ای

chamak #Alireza_panjeei#
#چامک
# علی_رضا_پنجه_ای

 

نوح چامکی برای معصومیت کودکان از علی‌رضا پنجه‌ای

چامه‌نگار: علی‌رضا پنجه‌ای
Alireza Panjeei
نوح:
جای تو نیست
سرزمین آدم‌ها
یوسف زیبا!

Noah:‌
there is no place for you
in human's land
fair Joseph!

translator: Mahan Sayarmanesh

چند هایکو از اریک آمان(Eric Amann)

 

اریک آمان(Eric Amann)

 

برگردان: علی رضا پنجه ای

 

 

1

 

بیلبوردها

خیس

در باران ِ بهاری...

 

2

 

چادر سیرک

برچیده شده:

مِه اکتبر

 

3

 

بارش برف

بر  فضای خالی ی پارکینگ:

شب کریسمس

 

4

 نام هایی از مردگان

بیش تر و بیش تر فرو می شوند

میان برگ های سرخ

 

5

 

آمد و شد ِ قطار شب:

عکس های مردگان

                              لرزان

بر رف­ نمای  بخاری

 ۶

تدفین زمستان:

فرشته یی سنگی دستش نشانه می رود

رو به  آسمان خالی