چامک‌چیستان ( چیستانه‌)ی تی‌شرت از علی‌رضا پنجه‌یی

چیستانه

صاف نه‌می‌شود
دلی که
زخم برداشته هی!

____________
ترشیت👉
۳۱ امرداد۱۴۰۱

#علی‌رضا پنجه‌یی

چامه (شعر): بیان وضعیتی باژگونه‌ و پارادوکسیکال است از امر واقع و گاه دیگرنمودن و دیگرنگاری و دیگرنویسی. این تصویر به‌ تن‌هایی هم بیان‌گر بینامتنیتی‌ و بزنگاهی‌ست که ما در #چامه و #چامک روانه‌ی آنیم.
#کارگاه_چامک
#علی‌_رضا_پنجه_یی
۳۱ امرداد ۱۴۰۱
#چامک_نگاره
#شعرپستال
#چیستانه #چامک_چیستان
#علی_رضا_پنجه‌_ای
@alireza_panjehee #iran
#afghanistan #gilan #Gilan #tajikistan #uzbekistan #rasht #saveh #save #tatoo #interiordesign #instagram

پرسش و پاسخ‌های چامکانه‌  درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی

پرسش و پاسخ‌های چامکانه:

درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی
دکتر نادر مسلمی:
در باره‌ی کاربرد واژه‌ها و اصطلاحات غربی که قبلا پرسیدم فرمودید: «در چامه و چامک همه‌ی هنجارها توان ناهنجار شدن و تمام ناهنجاری‌ها توان هنجار شدن دارند به‌شرط آن‌که به خدمت ساختار آفرینه آیند و مانع تعالی آفرینه به اثر نشوند.» اکنون درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی در چامک نظرتان چیست، آیا به کارگیری آن‌ها هم جایز است؟
.
علی‌رضا پنجه‌یی:
یکی از دل‌مشغولی‌های چامه‌اندیشان چامه‌ساز آرکائیسم یا همان باستان‌گرایی است، چامه‌های احمدشاملو و مهدی اخوان ثالث در این خصوص بسامد و فراوانی قابل ملاحظه‌ای داشته‌‌ است، بنابراین اگر چامه‌ساز در چامه و یا چامکی لزوم کارکرد آرکائیک احساس کرد، به‌شرط آن‌که در ساختار چامه یا چامک به‌درستی بنشیند و منجر به نوزایی شود، قبحی که به همراه ندارد بل، زهی جای توفیق! چنان‌که فراجاه《 فرخی سیستانی》 در سده‌ی پنجم قمری فرموده: فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر_ سخن نو آر که نو را حلاوتی‌ست دگر.
در واقع در چامه‌سازی بین آرکائیسم و میل به دیرینه‌گرایی با به‌کارگیری واژگان و نظام نخ‌نما شده‌ی آرایه‌های مکرر و مستعمل فرق، کیفی‌ست، کارکرد عناصر چامه‌سازی به‌صورت مستعمل جز سد سدید استعداد حاصلی به‌بار نخواهد آورد. اما اگر کارکرد آرکائیک واژه‌ها فضای نوآورانه رقم زند ، هیچ اشکالی ندارد. اگر چه چامه‌ساز را بشایست که از ظرفیت‌ها و عناصر زبانی ،نحوی و زیبایی‌شناسانه‌ی روزگار خویش بهره برد و با پرشدگی از امکانات آن‌ها، به نوگرایی اراده نماید. هم‌از‌این‌رو کاربرد گویش‌ها نیز در زبان اصلی هیچ منعی نه‌دارد. بل‌که بر امر نو خواهد افزود. نو از نو! این مهم از اهداف راهبردی ما در حیطه‌ی ادبیات است .
ذات استعلایی اثر در وجه صیرورت آن بر 《بسط》 بنا شده و نه بر 《قبض》_البته در وجه کیفی_، ورنه در کمیت هم چامه و هم چامک ذاتن گشاده‌دستی نشان نه‌می‌دهند. خست _به‌ویژه _جزو ژنوم و وجه بارز چامک است، هم از این سبب در چون‌این بزن‌گاهی چامک‌ساز را شایسته آن به که توان مدیریت در مهندسی چامه یا چامک از خود بنمایانند. بین《 آفرینه》 و《 اثر》 می‌توان تفاوت پر رنگی ، پی نهاد؛ چه‌را که هر 《آفرینه‌》 اثر نیست، اما هر اثری یک آفرینه است.‌ می‌توان گفت چه خوش آن زمان که هر عزمی در کارگاه ذهن ما معطوف به پدیدآوری اثر باشد.
نا‌گفته نماند که یکی از نکات آسیب‌شناسانه‌ی چامه‌‌ی امروز، که چامک هم مشمول آن است اشباع و وازده‌گی مخاطبان ادبیات امروز نسبت به انواع آفرینه‌ها و کثرت پراکنش آن‌هاست. تربیت ذهن موثر در پی تاثیر اثر شکل می‌گیرد ولاغیر.‌ بنابراین باید نوآورانه در تببین و تشریح ظرفیت‌های نو در آفرینه‌هایی که قابلیت اثر شدن دارند _نیز_ کوشید.
نظام آرایه‌های گذشتگان اگر چه منبعی غنی برای ماست اما ما سربازان ادبیات نه‌باید صرفن از آن منابع تغذیه شویم، ضمن برخورداری و سرشاری از آن منبع غنی، باید بر غنای روزآمد آن نیز مجدانه به‌افزاییم. ادبیات کهن ما برای ساز و کارهای خود از آرایه‌ها یا همان صنایع بلاغی رایج زمان خود بهره برده‌است، اما بر ماست که ضمن سرشاری از آن بر اساس عناصر زمان خود، فکر افزودن بر آن آرایه‌ها با خلق نظام نوین آرایه‌های مختص زمانه و تاریخ هستن خود باشیم. این رسمی نکوست در زندگی اغلب موجودات هستی. به‌مورچه‌ها نگاه کنیم مدام در کارند و عاقبت اندیش. ادبیاتی که نوزایی نه‌داشته باشد ادبیات مرده‌است مانند مردابی که آینده‌اش جز باطلاق نیست اما ما رودیم، رودادرود! هم از این رو ماهیتن به پیش رو روانه‌ایم

علی‌رضا پنجه‌یی
۳۱ امرداد ۱۴۰۱

‍ ‍  برگی از تقویم تاریخ ☘  ۲۷ امرداد زادروز علیرضا پنجه‌ای

‍ ‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘

۲۷ امرداد زادروز علیرضا پنجه‌ای

(زاده ۲۷ امرداد ۱۳۴۰ ساوه) شاعر، روزنامه‌نگار، نظریه‌پرداز و منتقد ادبی

او سردبیر ویژه فرهنگ، هنر و ادبیات گیله‌وا بود. شعرهای او تاکنون به زبان‌های عربی، ترکی، کردی، گیلکی،آلمانی، سوئدی، چینی،ایتالیایی، فرانسه ، روسی و ... ترجمه شده‌است.
وی از نیمه دوم دهه ۱۳۵۰ به‌طور جدی و از نیمه دوم دهه ۶۰ به‌طورحرفه‌ای به‌شعر و روزنامه‌نگاری پرداخت، انتشار۱۰ کتاب شعرش از پاییز ۱۳۵۷ و یک آنتولوژی از ۱۳۵۴ این شاعر نوپرداز گیلانی توسط نشر مروارید، باعنوان برشی از شعر گیلان - توسط ناشر سال ۱۳۷۴ باعنوان گزینه شعر گیلان نشر یافت.

فعالیت مطبوعاتی:
سردبیری نشریات ادبی فصل‌نامه گیلان زمین فرهنگی، تاریخی (سال‌های ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۱) گیله‌وا، روزنامه معین و روزنامه صبح شمال ایران، از زمره فعالیت‌های وی در عرصه روزنامه‌نگاری محسوب می‌شود. هم‌چنین باید دبیری سرویس ادبیات روزنامه‌ها و هفته نامه‌های: هاتف، گیلان امروز و دوره‌ای کوتاه هنر و ادبیات گیلان و زنجان روزنامه اطلاعات، را نیز باید به این کارنامه دبیری سرویس شعر و نقد شعر فصل‌نامه معماری، آوای فن و ماهنامه ره‌آورد گیل را افزود. او اکنون سردبیر دوهفته نامه دوات است که مدیرمسئول و صاحب امتیازش پسرش مزدک پنجه‌ای است.

خانه فرهنگ گیلان:
او نیز همراه چندتن از نویسندگان و هنرمندان گیلانی از بنیان‌گذاران خانه فرهنگ گیلان محسوب می‌شود که از ابتدای تشکیل خانه فرهنگ گیلان به‌طور متناوب عضو هیئت رئیسه، بازرس، سخنگو و مسئول روابط عمومی آنجا بوده‌است. وی همچنین در دهه ۱۳۸۰ به‌مدت دوسال و اندی کارگاه شعر ۵ شنبه‌ها همیشه را برگزار می‌کرد.

کتاب‌شناسی:
۱۳۵۷ - سوگ پاییزی
۱۳۶۶ - همنفس سروهای جوان
۱۳۷۰- آن سوی مرز باد
۱۳۷۰ - برشی از ستاره هذیانی
۱۳۷۴ - گزینه شعر گیلان، شرح حال و شعرهای دهه شصت ۵۴ شاعر نوپرداز گیلانی
۱۳۸۳ - عشق اول چاپ سوم ۱۳۹۰
۱۳۸۷ - پیامبر کوچک
۱۳۸۷ - شب هیچ‌وقت نمی‌خوابد
۱۳۹۳ - کوچه چهرزاد
۱۳۹۳ - عشق همان اویم است
۱۳۹۶-برگزین ده کتاب «تورا به اندازه تو دوست دارم»
۱۳۹۸-از خویش می‌دوم
۱۴۰۱-مسافرخانهء بهشت گیلان
‎🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘

فرق دل‌نوشته و چامک ، علی‌رضا پنجه‌یی

پرسش و پاسخ چامکانه از

علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

فرق دل‌نوشته و چامک

ليلا قلاوند: آیا می‌توان دل‌نوشته را هم جزء 《چامک‌》های عوام محسوب كرد؟ اگر غیر این است لطفا راهنمایی کنید.
علی‌رضا پنجه‌یی: دل‌نوشته نامش رویش هست، دل نوشته! هم‌چنان که《 گویه》که یک پیام کوتاه است به نثر و نمی‌تواند 《چامک》 محسوب شود، بنابراین 《دل‌نوشته》را حتا نمی‌توان 《چامک عام》نامید. 《دل‌نوشته 》پیام دل است. در فرهنگ 《گیلان 》 بر اساس شفاهیات مرسوم نزد قدما مجازن به آن 《دیله‌حرف》 گویند و در فرهنگ 《طالش‌》به آن 《دیله لوئه》 اطلاق می‌شود. 《دل‌نوشته》ماهیتن بر آمده از احساسات نخ‌نماست، اما شما 《رباعی 》《خیام》 و 《تک بیت》 《بیدل》 و 《صائب》 را نیز می‌توانید 《چامک عام》 (همه‌گانی) قدمایی بخوانیدش، 《دل‌نوشته》 فقط در قواره‌ و اندازه‌ی متعارفش با 《چامک》 وجه مشترک دارد. اما اصطلاحن ممکن است افراد یک متن کوتاه منظوم یا منثور را بدون در نظرگیری عیار نخبه‌گی 《چامک》 گویند. اگر چه در یک گروه‌بندی دانش‌محور، 《دل‌نوشته》 ،《دل‌نوشته》 است و نه چامک!
البته برخی از متونی که 《دل‌نوشته 》خطاب می‌شوند گاه از سطح دل‌نوشته کیفی‌تر بر آمده و خود را در حد 《چامک عام》 ارتقا می‌دهند، بنابراین 《دل‌نوشته‌》نویسان می‌توانند با کسب مهارت‌های چامکانه خود را از سطح 《دل‌نوشته‌نویس》 به سطح نویسنده‌ی《چامک عام》 و یا در سطح استعلایی به 《چامک خاص》 ارتقا دهند. اما در کلیت 《دل‌نوشته》 به متونی احساسی و عاطفی گفته می‌شود که آموخته‌های حرفه‌یی در آن کمترین نقش را دارد.

امرداد۱۴۰۱

#کارگاه_چامک

پرسش  دکتر نادر مسلمی از علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

پرسش دکتر نادر مسلمی از علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

پرسش‌گر:دکتر نادر‌ مسلمی چامک‌ساز:
در برخی اشعار امروزی خصوصاً چامک‌ها دیده می‌شود که از اصطلاحات و واژه‌های غربی استفاده می‌شود، آیا چنین کاری مورد قبول و پسند هست یا نه؟
علی‌رضا پنجه‌یی:
در چامه و چامک همه‌ی هنجارها توان ناهنجار شدن و تمام ناهنجاری‌ها توان هنجار شدن دارند به‌شرط آن‌که به خدمت ساختار آفرینه آیند و مانع تعالی آفرینه به اثر نشوند.
حتا قواعد بازی در داستان من نسبت به چامه‌ام ممکن است متفاوت باشد.

۲۴ امرداد ۱۴۰۱

#کارگاه_چامک

پرسش و پاسخ در باب چامک عام و خاص علی‌رضا پنجه‌یی

پرسش و پاسخ در باب چامک عام و خاص

هر شعری با چند پاگرد و در چند پاراگراف در یک ورق و لوح به‌صورت عام می‌تواند چامک تلقی شود اما نه چامک خاص. ببینید چامک دو وظیفه دارد یکی اطلاق تمام شعرهای کوتاه دنیا در زبان پارسی از قدیم تا جدید با عنوان چامک ، به جای شعر کوتاه که مرکب است و خب کار زبان یکی همین است که بدعت و نوآوری کند و ما یک نام‌گذاری برای هر قالب و شعر کهنه و نو و بیگانه در زبان پارسی کردیم در واقع به چامه که معادل شعر است یک کاف تصغیر افزودیم که البته واژه‌ی چامک نداشتیم ما و از چامه ساختیمش. مانند دخترک که کافش دلالت به کوچکی و کم سن و سالی دختر می‌کند بنابراین شایسته است ما سربازان ادبیات پس از نام‌گذاری چامک این نام را فراوانی بخشیم و بگویبم چامک به شعر کوتاه اطلاق می‌شود در زبان پارسی . این برای ادبیات پارسی خوب نیست که یک قالب از شعر هجایی ژاپن بشود نام هر شعر کوتاهش مگر زبان پارسی یکی از زایش‌مندترین زبان‌ها با قابلیت ساخت واژه‌گان متعدد نیست؟ سپس ما برای این نام عام چامک یک عنوان خاص هم ساختیم یعنی تئوریزه کردیم ، و این مهم ذره ذره در طول سالیانی چند محقق شد تا چامک خاص ما یا همان چامکی که از جوهر خالص چامک تغذیه می‌کند را به دنیای ادبیات معرفی کنیم، خود من شعرهای کوتاهم گاه مشمول چامک عام می‌شود و گاه چامک خاص. در واقع هدف ما از چامک‌های عام رسیدن به اکسیر و جوهره‌ی چامک خاص است ولاغیر و آن برازنده‌ترین مروارید این صدف است . چرا که گفته آمده: کلمات بسیار تباهی معناست.
#علی_رضا_پنجه_ای
۲۴ امرداد ۱۴۰۱

#کارگاه_چامک

گزارشی از نقطه نظرات  علی‌رضا پنجه‌یی  پیرامون محل دفن پیکر سایه و طرح آن  با مدیرکل ارشادگیلان

همشهری آنلاین: ۲۳ امرداد۱۴۰۱:

گزارشی در خصوص محل تدفین سایه: در گفت و گو با علی‌رضا پنجه‌یی:
آخرین جزئیات زمان و محل خاکسپاری هوشنگ ابتهاج | پیشنهاد یک چهره فرهنگی گیلان | چرا باغ محتشم مناسب خاکسپاری نیست؟

یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۹

در گفتگو با همشهری آنلاین مطرح شد:

نزدیک به یک هفته از درگذشت زنده یاد «امیر هوشنگ ابتهاج» متخلص به «ه. الف. سایه» می‌گذرد که هنوز زمان قطعی مراسم خاکسپاری این شاعر پرآوازه مشخص نشده‌است.

هوشنگ ابتهاج

مدیرکل ارشاد اسلامی گیلان و دبیرستاد برگزاری مراسم خاک‌سپاری زنده‌یاد ابتهاج در گفت و گو با خبرنگار همشهری آنلاین اظهار کرد: طی آخرین هماهنگی‌ها از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و گفت وگوی مستقیم با «یلدا ابتهاج»، موافقت رسمی خانواده این هنرمند گیلانی مبنی بر به خاک سپردن پیکر آن مرحوم در شهر زادگاهش یعنی رشت اعلام شده است.

رضا ثقفی گفت: وزارت ارشاد از زمان اعلام خبر بیماری و بستری شدن زنده یاد ابتهاج جویای احوال او بود و از ساعات اولیه انتشار خبر فوت مرحوم ابتهاج وزیر فرهنگ پیامی صادر و طی تماسی با خانواده مرحوم آمادگی هماهنگی برای انتقال پیکر این هنرمند ایرانی و گیلانی به کشور را اعلام شد.

دبیر ستاد برگزاری مراسم خاک‌سپاری زنده‌یاد ابتهاج در رشت ادامه داد: از همان ساعات اولیه نظرها درباره زمان و محل خاکسپاری زنده‌یاد ابتهاج متفاوت بود. در ابتدا تصمیم بر این بود که این مراسم در تهران صورت گیرد اما با پیگیری‌های انجام‌شده از سوی استاندار و اداره کل ارشاد اسلامی گیلان موضوع به خاک سپردن پیکر این هنرمند گیلانی در رشت مطرح و در این رابطه اعلام آمادگی شد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان تصریح کرد: هنوز زمان و مکان خاکسپاری زنده‌یاد ابتهاج مشخص نیست اما پیش‌بینی می‌شود آخر هفته آینده پیکر مرحوم ابتهاج در رشت به خاک سپرده شود.

وی افزود: با دستور مستقیم استاندار گیلان ستاد بزرگداشت و خاکسپاری مرحوم ابتهاج در اداره کل ارشاد و با نظارت استاندار متشکل از مدیران شهری، دستگاه‌های اجرایی، چهره‌ها و مفاخر ادبی و فرهنگی گیلان راه‌اندازی و دختر مرحوم ابتهاج نیز اعلام آمادگی کرد تا در جلسات به‌صورت مجازی حضور داشته باشد.

پیشنهاد یک چهره فرهنگی گیلان و استقبال مدیرکل ارشاد

«علیرضا پنجه‌ای» شاعر، نویسنده و روزنامه‌گار سرشناس شهر رشت هم در گفت و گو با خبرنگار همشهری آنلاین گفت: زنده‌یاد ابتهاج از وزنه‌های شعر فارسی معاصر است و خاکسپاری این شخصیت بزرگ ادبی جایگاه مهمی برای مرکز استان دارد.

پنجه‌ای بیان کرد: بی‌شک آرامگاه زنده یاد ابتهاج در آینده به یکی از نقاط مهم رشت تبدیل خواهد شد. از سوی دیگر مراسم خاکسپاری هم با جمعیت بالایی همراه خواهد شد. با این وجود شنیده می‌شود که قرار است پارک شهر یا همان باغ محتشم رشت از جمله نقاطی است که برای این کار درنظر گرفته شده که به عنوان یک شهروند این تصمیم‌گیری را به صلاح نمی‌دانم.

این شاعر و نویسنده ادامه داد: مهم‌ترین علت این است که باغ محتشم که یکی از اماکن تاریخی رشت است ظرفیت برپایی این مراسم را ندارد. بی‌شک با انجام این مراسم بخش عمده فضای سبز آن به شدت آسیب خواهد دید.

پنجه‌ای گفت: اگر قرار است پیکر استاد ابتهاج در رشت به خاک سپرده شود، پیشنهاد می شود مسئولان ذی‌ربط فضایی را به فضای شهری اضافه کنند و مکانی را در نظر بگیرند که در آینده به نقاط جذاب شهری تبدیل شود. همانطور که اکنون به دلیل نبود مکانی برای تدفین بزرگان گیلان و رشت شرایط را مشکل کرده در آینده این اتفاق نیفتد. گیلان و رشت چهره‌های بسیار بزرگ و در سطح ملی و جهانی دارد.

گفتنی است مدیرکل ارشاد گیلان از پیشنهاد علیرضا پنجه‌ای استقبال کرد و گفت: این نظر بسیار خوبی است و حتما در این روزها به آن توجه خواهیم کرد.

وی با اذعان به اینکه برای محل تدفین هنرمند گیلانی چند مکان ازجمله تالار مرکزی رشت یا باغ محتشم پیشنهادشده که باید طی رایزنی با خانواده مرحوم ابتهاج و استاندار گیلان به نتیجه نهایی برسیم، بیان کرد: فرصت تاریخی برای مردم فرهنگ دوست گیلان است زیرا باوجوداینکه این شخصیت ادبی و فرهنگی گیلانی در آن‌سوی دنیا دار فانی را وداع گفته اما دولت، مسؤولین استانی و ازجمله مردم فهیم گیلانی مطالبه می‌کنند تا فرزند هنرمند آن‌ها در خاک پرافتخار گیلان تدفین شود و این سندی از جامعه فرهیخته ونشان از غنای فرهنگ مردم فرهیخته رشت است.

کد خبر 697860

ترحمه‌ی چند شعر از علی‌رضا پنجه‌یی در مجله‌ی عربی شیراز

ترجمه شعرهای علی رضا پنجه‌یی در مجله‌ی ادبی عربی شیراز

ترجمه‌ی چند شعر از علی رضا پنجه‌یی در

مجله‌ی عربی شیراز:

ترأس تحرير بعض المجلات المختصة بالأدب الفارسي والأدب الکيلاني. ترجمت قصائده الى العديد من اللغات ومنها الترکية والألمانية والسويدية والإيطالية والفرنسية والکردية. يقيم في مدينة رشت مرکز محافظة کيلان على الساحل الجنوبي لبحر قزوين. من مجاميعه الشعرية: على الضفة الأخرى من حدود الريح / الليل لا ينام / أرکض من ذاتي / النبي الصغير.

علي رضا بنجه ئي

تعريب: موسى بيدج

والآن في صعود

ونزول دائم

لکنها ليست سلماً

أو مصعداً

أنها عيوني

التي تراقبک

من شعر رأسک

الى أخمص قدميک

أحياناً من فوق

وأحياناً من تحت

وما الفرق؟

فجمالک أکثر جمالاً

جمالک

جميل جميل جميل جميل جميل.

من الحب... حتى

أنطوي على نفسي

مثل إبتسامة

أدور حولي دوماً

ليتني أرکن سريعاً

في زاوية على اليمين أم الشمال

مکتظاً بالدعکات المحببة

ولکنني لا أزال ...

کم رائحتک زکية
يا فم الحب
کم رائحتک زکية
فقد تمادي عمري بنکهتک
وليس لي الخلاص
کم رائحکتک زکية
يا فم الحب
کم رائحتک زکية.

طويت الإبتسامات کلها

طوت الإبتسامات کلها
وبکاءاتي محفوظة
طي الکتب
على الرفوف
بأمل وحيد
لعلک تعثرين
على أثر لدموعي المالحة
في کثافة الأسطر
فقد لاحظت أحياناً

بأنها تظهر على شاکلة
أول حرف من إسمک
وآنذاک
ستدرکين بجد
کم کنت أحبک بجنون!

لم يکن خيالک شمساً
لم يکن خيالک شمساً
کي تحصر الظلال
دونکِ
على هدوء النهار

حين القي نظرة
تضحکين
مازلت أتذکر لون عينيک
رفيف أجنحة فراشة
تقربني إليک
کنت تقولين إحتفظ بالشمع
في ذاکرتک
وإنس الوردة
وأنا بدأت أفقه

أن البيت کان ينقصه أنتِ!

دلالات
علی_رضا_بنجه_ئی

منبع: لینک را لمس کنید👇:

ترجمه شعرهای علی رضا پنجه‌یی در مجله‌ی ادبی عربی شیراز

مسافرخانهء بهشت گیلان علی‌رضا پنجه‌ای  چاپخش شد

‍ 🔸منتشر شد

◽مجموعه شعر

🔺مسافرخانهء بهشت گیلان

◾علی‌رضا پنجه‌ای

*بهشت گیلان* نام مسافرخانه‌ای در شهر رشت بود که در کارگاه ذهن شاعر بدل به مسافرخانه‌ای شد که به‌بهانه‌ی مسافرانش از جای‌جای تاریخ، بتواند فضایی متفاوت در شعر امروز ایران رقم بزند. منثوره‌ای که یارای جای‌گزینیِ چهارچوب منظوم منظومه در ادبیات امروز ما داشته باشد. هر اطاق دریچه‌ای‌ست برای روایت شاعرانه از یک داستان، داستانی که نخ ارتباطی‌اش با تاریخ شهر، و دغدغه‌های شاعر و ادبیات گره خورده است . *بهشت گیلان* یک منثوره‌‌ است نه البته مانند منظومه در شعر کهن؛ این تازه‌ترین آفرینه‌ی علی‌رضا پنجه‌ای‌ست. این مجموعه را می‌توان یک منثوره‌ی نوبنیاد و پیشنهاد دهنده به‌شمار آورد، که با زبان نثر روایی، درون‌مایه‌ای شاعرانه و گاه با خطی داستانی سروده شده. می‌شود سر نخ روایت سیال ذهنی را در اطاق‌های این مسافرخانه‌ی استعاری و مجازی واجست؛ چاشنی این مجموعه نگاه تاریخی، ادبی و سیاسی‌ است که در چند گونه، با بن‌مایه‌ای دراماتیزه، گاه با زبان نقد، مضمون طنز را در فرمتی چندریخته و چندشکلی وا می‌نماید. این کتاب هشتاد و هشت صفحه‌ای در قطع رقعی با طراحی روی جلد مرتضی زاهدی به قیمت ۵۰ هزار تومان توسط انتشارات دوات معاصر منتشر شده است. برای تهیه‌ی کتاب در صورت تمایل می‌توانید با دفتر فروش انتشارات دوات معاصر، دایرکت اینستاگرام انتشارات یا تلفن همراه : ۰۹۱۱۱۳۶۱۳۰۰ تماس حاصل نمایید.

اينستاگرام انتشارات دوات معاصر:davatmoaser@

فروشگاه اینترنتی:

پخش:صدای معاصر : sedayemoaser@

 پخش کتاب سی‌بوک: www.30book.com

 

کتاب، ثروت امن از علی‌رضا پنجه‌یی

کتاب، ثروت امن
گویه:یک کتاب شعر از زیست پر هزینه‌ی شاعر آغاز می‌شود، او بیش از هر کارمند و کارگری با هر تپش قلبش و تمام وقت سرباز ادبیات است، شاعر از کنار هیچ نوشته و منظری سطحی نمی‌گذرد به چیستی و چرایی آن نظر دارد، گاه حتا در خواب نخستین کلمات شعر بر زبانش جاری می‌شود، درست است از خواب شیرین‌تر نداریم اما نزد شاعران این باور 《دیگر》 است و از شعر شیرین‌تر نداریم، اولویت او سلامتی‌آش حتا نیست ، بل‌که شعر است، او داوطلب مرارت و رنج است ،بیمار که می‌شود می‌پندارد  شاید حکمتی  در این بیماری هست، شاید روزگار خواسته من درد این جماعت را با تن و جانم لمس کنم  تا زبان‌ دردشان باشم.
وقتی کتابی چاپ می‌کند یعنی از چند قلویی که در جنین دارد یکی را متولد کرده و  احساس سرخوشی دارد و در فکر قل‌های دیگری‌ست که آبستن است، ۲: بنابراین وقتی کتابی از او چاپ می‌شود انتظار حمایت دارد، سربازان بی ادعای ادبیات را دریابید. حال ادبیات اصلن خوب نیست، ادبیات که راکد بماند فرهنگ و اقتصاد و اخلاق جامعه رو به سقوط می‌رود، خرید و هدیه‌ی کتاب در بازدیدها و جشن‌ها و چشم‌روشنی‌ها هدیه‌ی چشمه‌ای‌ست که طلا و جواهر از آن می‌تراود. کتاب‌خانه‌های خانه‌های ما نیاز به مخفی شدن در گاو صندوق ندارند، زمانی ناگزیر به فروش چند دیوان از اشعار قدما شدم قیمت بیست ریالی‌شان را پنج‌هزار تومان فروختم، خب کم از سود سکه نداشت برایم، آن‌ها آسوده و بی هراس از دست سارقان اموال  در گوشه‌ی کتاب‌خانه  ما را نگاه می‌کنند. اگر با چشم دل ببینیم کلمه‌هاشان در فضای خانه  در حرکت‌اند ، و دارند به ما و اعضای خانواده هنر زندگی یاد می‌دهند.
۹ امرداد ۱۴۰۱
علی‌رضاپنجه‌ای

کتاب، ثروت امن یک کتاب شعر از زیست پر هزینه‌ی شاعر آغاز می‌شود، او بیش از هر کارمند و کارگری با هر تپش قلبش و تمام وقت سرباز ادبیات است، شاعر از کنار هیچ نوشته و منظری سطحی نمی‌گذرد به چیستی و چرایی آن نظر دارد، گاه حتا در خواب نخستین کلمات شعر بر زبانش جاری می‌شود، درست است از خواب شیرین‌تر نداریم اما نزد شاعران این باور 《دیگر》 است و از شعر شیرین‌تر نداریم، اولویت او سلامتی‌آش حتا نیست ، بل‌که شعر است، او داوطلب مرارت و رنج است ،بیمار که می‌شود می‌پندارد شاید حکمتی در این بیماری هست، شاید روزگار خواسته من درد این جماعت را با تن و جانم لمس کنم تا زبان‌ دردشان باشم. وقتی کتابی چاپ می‌کند یعنی از چند قلویی که در جنین دارد یکی را متولد کرده و احساس سرخوشی دارد و در فکر قل‌های دیگری‌ست که آبستن است، ۲: بنابراین وقتی کتابی از او چاپ می‌شود انتظار حمایت دارد، سربازان بی ادعای ادبیات را دریابید. حال ادبیات اصلن خوب نیست، ادبیات که راکد بماند فرهنگ و اقتصاد و اخلاق جامعه رو به سقوط می‌رود، خرید و هدیه‌ی کتاب در بازدیدها و جشن‌ها و چشم‌روشنی‌ها هدیه‌ی چشمه‌ای‌ست که طلا و جواهر از آن می‌تراود. کتاب‌خانه‌های خانه‌های ما نیاز به مخفی شدن در گاو صندوق ندارند، زمانی ناگزیر به فروش چند دیوان از اشعار قدما شدم قیمت بیست ریالی‌شان را پنج‌هزار تومان فروختم، خب کم از سود سکه نداشت برایم، آن‌ها آسوده و بی هراس از دست سارقان اموال در گوشه‌ی کتاب‌خانه ما را نگاه می‌کنند. اگر با چشم دل ببینیم کلمه‌هاشان در فضای خانه در حرکت‌اند ، و دارند به ما و اعضای خانواده هنر زندگی یاد می‌دهند. ۹ امرداد ۱۴۰۱ علی‌رضاپنجه‌ای

گفت و گوی روزنامه‌ی آرمان _دکتر نادر مسلمی با علی‌رضا پنجه‌ای

علی‌رضا پنجه‌‌یی در گفت وگو با 《آرمان ملی》: 
نقد برآیند فلسفیدن است

*گفت و شنید با علی‌رضا پنجه‌یی* دکتر نادر مسلمی(دکترای ادبیات فارسی، شاعر، ترانه‌سرا و خوش‌نویس):

روزنامه‌ی آرمان ملی، ۵ امرداد ۱۴۰۱، ص ۷:

■دکتر نادر مسلمی،آیا چامک یک شعر روایی است، یعنی روایتی است که راوی نقل می کند؟

□وضعیت اتمیک ماهیتن رخصت روایت  کلان  نمی‌دهد، اما تحلیل و هرمنوتیک متن و  بینامتنیتش گاه اگر چه در چند کلمه خود روایتی کلان از متن در پی خواهد داشت.‌ با این همه ذات چامک با روایت منافات ندارد، منتها تحلیل مشخص از شرایط مشخص باید داشت. از کودکی در باره‌ی نقاشی‌اش پرسیدم پس آدم‌های این خونه‌ی  کجا هستند، چرا نکشیدی، گفت دودکش‌ها را نگاه کن دارند دود می‌کنند، پس آدما تو اتاق‌ها هستند. ذهن یک کودک را ببینید چه‌گونه  از خرده روایت کلان روایت رصد می‌کند، بازگویی هنری و خلاقانه و نمادین بینامتنیت آن نقاشی هم‌چو روایت در چامک خاص است. 

■چگونه چامک را نقد کنیم و در نقد به چه مقوله‌هایی باید دقت کرد و اساسا بر چه اصولی چامک را می توان نقد و بررسی نمود؟

□نقد هر آفرینه بر اساس دیتاهای خود آفرینه و با نه یک سنگ محک همه‌کاره صورت می‌پذیرد، با این تاکید می‌توان گفت که هر آفرینه سنگ محک خود دارد، مقوله‌ی نقد دانش و مطالعات همه‌جانبه می‌طلبد، و جَنَمی خودبسنده می‌خواهد، لزومن تحصیلات آکادمیک از کسی منتقد بار نه‌می‌آورد، کارشناس چرا ، یعنی بر اساس گواهینامه‌ی صادره می‌توان این‌جا و آن‌جا مدعی برخورداری از تحصیلات مرتبط شد، اما این گواهی‌نامه مانند بسیاری از عزیزانی که تصدیق رانندگی دارند اما لزومن دارای تبحر در رانندگی نیستند، پس تحصیلات و حتا مطالعه‌ی آزاد مبشر منتقد ادبی نیست، البته مطالعه، سطح و دید هر آدمی را ارتقا خواهد بخشید، اما منتقد شدن جَنَم و جوهره و استعداد مورد لزوم خود را می‌طلبد؛ با این پیشاسخن خواستم به‌افزایم، ادبیات از زمره علوم انسانی‌ست و ساز و کارش با علوم نظری تفاوت ماهوی دارد، در کار نو بر خلاف قالب‌های سنتی که پیش‌تعریفی دارند برای نقد و بررسی‌ خود چه به لحاظ آرایه‌های لفظی و چه معنوی و مباحث پیرامون علم عروض و قافیه، در انواع شعر منثور همان آفرینه مصالح خاص سازه‌ی خود را در اختیارتان قرار می‌دهد، هم از این رو در خروجی آفرینه‌ی تولید شده می‌توان دید که در کمیت و کیفیت تا چه قدر آفرینش‌گر توانسته آفرینه را به 《اثر》 ارتقا دهد، ورنه هر آفرینه لزومن بدل به اثر نمی‌شود.‌ مطالعات همه جانبه در انواع ادبی، تاریخ و سیر تطور تاریخ تمدن، فلسفه، بهره‌ی کارآمد از آفرینه‌ها در رشته‌های متنوع، ارتقای سطح زیباشناسانه، شناخت انواع هنر و ادبیات دوره‌های حیات بشری و صرف تمامیت زندگی و گذشتن از لذت زندگی عادی مردم و حصر خانگی خود، و رنج‌های بسیار که در کفه‌ی نگاه معمول جز جنون نامش را چیز دیگری نمی‌توان نهاد، همه و همه‌ی زندگی تو عصاره‌ی‌است که این معشوقه‌ی تمامیت‌خواه _شعر_از تو می‌ستاند، در قیاس با آن‌ها که زندگی عادی می‌کنند، گیر آدم چیز قابلی نمی‌آید، مگر که با محک و عیار جنون بتوان به سنجه‌اش گذاشت. نقد بی شناخت این همه امکان ندارد. کار شاعر سیاحت و مطالعه‌ی بیرون و درون خود است، از رمان تا سیننا، تا عکس و نقاشی تا موسیقی و نجوم و فلسفه و الی ماشاءالله، شاعر مولدی وسیع‌الطیف و جامع‌الاطراف است، همه‌ی اکتسابات او و معلومات متخذه ذره‌ای بی جوشش درونش در خلق 《اثر》 موثر نخواهند افتاد. نقد در مداومت این همه رنج است که به بار خواهد آمد. در واقع توفیق خاص رفیق رفیق هموست ولا غیر. در نگاهی گذرا شما با مطالعه‌ی مبانی نظری مطروحه و مطالعات بینارشته‌ای ، و در محک با عیار الگوها خواهید توانست به نگاه چالش‌گر معطوف شوید و چون نقد برآیند فلسفیدن است و فلسفیدن یعنی چالش‌گری و ظن به همه چیز ، بنابراین با ارتقای سطح آگاهی در مبانی نظری و نمونه‌ها و مطالعه‌ی متون و گفت و گوهای نخبگان خواهید توانست گوش هوش خود را به فربه‌گی چالش‌گرانه نزدیک بگردانید. هر چامک به شما می‌گوید که با توجه به مصالح در اختیار و امکانات نیز چه‌قدر توانسته‌اید هوش را به فربه‌گی هوش نخبه‌گان نزدیک گردانید.

■چامک در وضعیت خاص و عام یعنی چه؟

□چامک در وضعیت خاص، همان یک چیز دیگر است. چامک که در معنای عام خود  پیشنهاد شده به کلیه‌ی شعرهای قدمایی هم‌چون دوبیتی ، رباعی و...اطلاق شود و نیز به ترجمه‌ی اشعار کوتاه جهان در زبان پارسی مانند هایکو و هر شعر مینی‌مال ،  نیز در وضعیت نوآورانه به تمام گونه‌های شعر  کوتاه ؛  و  چامک خاص نیز به شعری اطلاق می‌شود  با شاخصه‌ی اتمیک و همان گونه‌های کوتاه که با حفظ وضعیت اتمیک،   آفرینش آن شعر کوتاه  آرزوی هر شاعری با سطح زیبایی‌شناسی روزآمد ، نوآورانه و پیش‌رو است، مانند  جمله‌ای که در مراودات روزانه متداول است که:《 این هم شعره! اما این شعر  یه چیز دیگه‌ست.》، چامک در وضعیت خاص، همان یک چیز دیگر است. تفاوت این دو چامک عام و خاص را می‌توان در انگاره‌ای به زر و زرگری(چامک عام) و گوهر و گوهری(چامک خاص) متصور شد.

■استاد پنجه ای بزرگوار آیا شعر امروز را می‌توان ادامه‌ی شعر موسوم به دهه‌ی هفتاد دانست یا این که مسیر دیگری پیشاروی شعر امروز قرار دارد و به‌طور کلی شعر امروز را می‌توان محتوایی دانست یا زبان‌گرایی هنوز بر شعر امروز حاکم است؟ خصوصا شعر چامک، در واقع شعر چامک امروز چه وضعیتی دارد؟

□شعر اکنون به نسبت گذشته و آینده دارای شاخصه‌هایی برای تاویل است. پدیده‌ی شعر متاثر از انواع پدیده‌هاست، جامعه، زیست‌بوم، وقایع، اقتصاد، سیاست، تاریخ، فلسفه، فرهنگ، و هنر زبان و ادبیات و عوامل ژنتیک هم البته می‌تواند در آن نقش‌مند ظاهر شود. هیچ شعری در اکنونیت خود پا در هوا نیست، و ریشه در پدیده‌های یاد شده دارد و هر کنش تبارشناسانه که بر وجوه جوهره به‌افزاید،بی شک نقش‌مند است در آن. پیش از مطرح کردن میل برخی در مصادره‌ی همه‌ی کوشش‌های یک دهه در عرصه‌ی شعر به نفع جمعی نوآمده که اغلب با مراجعه به نخبگان ویژه‌گی‌های آفرینه‌هاشان را رصد کرده و سپس با مهندسی معکوس سعی کردند دستاوردهای ایشان را به نام خود رقم زنند.باید گفت البته این دسته از نوآمدگان آن زمان که الان خود نام‌آور شده‌اند به ما مراجعه کردند که ما می‌خواهیم ملاحظات متفاوت در شعر امروز را مطرح کنیم و از ما هم خواستند تا این کارشان را تایید کنیم. این‌ها نوآمده بودند و غوغاسالاری در اتمسفر ژورنالیسم زمان اصلاحات که به هر نابلدی امتیاز نشریه داده بود و ایشان هم به‌جای بهره از بزرگان _به‌واسطه‌ی در امان ماندن از بار هزینه_ سراغ تازه‌کارهای جویای نام رفتند، و البته آن‌ها هم فی‌التبع قدرت تمیز سره از ناسره نداشتند و نتیجه آن شد که سبب مطرح شدن این جماعت عجول و البته برخی از ایشان با استعداد اما کمتر اخلاق‌مدار شدند، در واقع حرکت شعر موسوم در دهه‌ی هفتاد از دهه‌ی اول توسط نیما آغاز شده بود و سپس در دهه‌ی چهل به اوج خود رسیده بود و پسا دهه‌ی پنجاه که دهه‌ی رکود بود در دهه‌ی شصت بسترهای ظهور متفاوت را فراهم آورد و در دهه‌ی هفتاد در اتمسفر اصلاحات توانست از فضای متکثر و موسع برای جولان بهره ببرد، سپس در دهه‌ی هشتاد به سمت اعتلای مضمون‌گرایی کشانده شود و سپس در اواسط دهه‌ی هشتاد با فراهم شدن بستر لازم ایجاد امکانات و در اختیار بودن اپلیکیشن‌های تحت نت گر بگیرد و شعله‌ور شود؛ تا این‌که در دهه‌ی نود شاهد تعالی شعر مضمون‌گرا، و در پی آن شعر زبان، باشیم. و البته مانور انواع شعرهای چند رسانه‌ای. و اما جانم برای‌تان بگوید که خود من در آغاز شعر موسوم به هفتاد در سال ۱۳۷۰ دو مجموعه شعر همزمان منتشر کردم《 برشی از ستاره‌ی هذیانی》 با پیشنهادهای معطوف به رتوریک و زبانیت که بسیاری از شاعران جوان و برخی منتقدان آن زمان به اثربخشی آن اذعان داشته‌اند، دکتر براهنی در مجله‌ی تکافو در معرفی آن‌ها به رسیدن کتاب به زبان مستقل اشاره داشت، نیز کاظم کریمیان در متن مقاله‌ی《صدای پای دگرگونی شعر امروز 》به شعرهایی با صدای پای تازه در اشعار ده شاعر که یکی آثار مرا نشانه رفته بود، اشاره داشت. نقش دکتر فرامرز سلیمانی، دکتر رضا براهنی که با کتاب خطاب به پروانه‌ها و سپس با مقاله‌ی من دیگر شاعر نیمایی نیستم، در حوزه‌ی تئوری کم کم خود را به جریان شعر هفتاد رساندند، نیز علی بابا چاهی علی‌رغم دیر رسیدن به کاروان شاعران شعر هفتاد در نوع معطوف به خود توانستند با شعرهای در وضعیت دیگر خود را به این کاروان برسانند. البته نقش علی بابا چاهی در معرفی خیل چهره‌های نوآمده‌ در مجله‌ی آدینه در دهه‌ی شصت و هفتاد کم نیست، اگرچه شعر او ربطی به جریان‌سازی در شعر هفتاد نداشته باشد چرا که شعر او خود به تنهایی اثرش بین جوان‌ها کم‌تر از جریان هفتاد نبوده است نیز تاثیر آشنایی نسل نوآمده در دهه‌ی هفتاد به ویژه نوآموزان کارگاه شعر دکتر براهنی در طرح مبانی نظری نو در زبان با توجه و تکیه به ملاحظات عرفانی و زبانی مولانا جلال‌الدین بلخی در خلق افعال جعلی و نوکارکردهای آن، و برآیند مطالعات دکتر براهنی در حوزه‌ی طرح مبانی فلسفه‌ی نظری زبان و پیوند آن با کارکردهای نوآورانه در ادبیات شعری اگر چه بین موتیف اشعار دکتر براهنی و شاعران نوآور هفتاد تفاوت ماهوی بوده است. اما می‌توان گفت روی‌کرد دکتر براهنی از یک‌سو شدیدن پست مدرنیستی در یک بررسی قیاسی ، هیستوریکال و تبارشناسانه بین آفرینه‌های دکتر براهنی، باباچاهی که بیش‌تر پسامدرنیستی‌ست هم‌چون رویایی و برخی شاعران موج نو ما را به چگونگی و حقیقت ادعا تا واقعیت بیش‌تر رهنمون خواهد شد. در واقع تاثیر رویایی و سپهری و احمدرضا احمدی بر برخی از شاعران موسوم به شاعران دفتر 《شعر دیگر》 نسبت به براهنی و بابا چاهی نقش‌مندتر ظاهر شدند. حتا نقش فروغ و نصرت در روند تکوینی جریان شعر موسوم به شعر مضمون‌گرا و نه لزومن شاعران شعر ساده، نقش پر رنگ‌تری داشتند. پاری... از جمع نوآمده‌ها در سال ۷۲ و ۷۳برخی از آن‌ها آمدند تا ما آن‌ها را به رسمیت بشناسیم که گفتیم خود راه بگویدت که چون باید رفت،جالب است برخی از این عزیزان تازه در سال ۷۳ نام‌شان در حد پاسخ به خوانندگان و ستون شکوفه‌ها مطرح بودند که از اتمسفر رسانه‌ای دهه‌ی اصلاحات بیش‌ترین فرصت طلبی را مغتنم شمردند و از فقدان حافظه‌ی تاریخی مخاطبان سود جستند و خود را در حد لیدر جریان مطرح کردند. البته درویش خصالی برخی پیش‌کسوتان به طرح و اثبات ادعای غوغاسالاران کمک شایان کرد. در سال ۷۳ به این دوستان جوان‌تر از ما گفتم: شما اگر آثاری شاخصه‌مند ارائه دهیدجای نگرانی ندارد با همان ارایه‌ی کارهای‌ شاخص‌تان، شاخص جلوه خواهید نمود. در همان آغاز دهه کتاب دیگر من که سال ۱۳۷۰ همزمان با 《برشی از ستاره‌ی هذیانی》 توسط پخش نشر چشمه توزیع شد در سراسر کشور 《آن‌سوی مرز باد》 بود که اغلب شعرهای کوتاهش کمتر شبیه کارهای کوتاه نو دیگر بود، نخستین چامک‌های این کتاب پیشتر در دهه‌ی شصت در مطبوعات مهم‌ هم‌چون 《آدینه》، دنیای سخن، چیستا و ویژه‌ی هنر و ادبیات کادح چاپ شدند، در واقع واضع چامک خود از نخستین شاعران دیگر نویس از دهه‌ی شصت بود که اوج آن در سال اول دهه‌ی هفتاد دستمایه‌ی نوآمده‌گان واقع شد، نو آمده‌هایی که هنوز نتوانسنه‌اند از امام‌زاده‌ی هفتاد دل بکنند و سراغ خدای‌گان نو و نوآوری‌های از نو روند. در واقع ما شعر بیست و سی و چهل و پنجاه و شصت و هفتاد و هشتاد و نو و صد نداریم، ما شعر در دهه‌ی بیست و سی و چهل و پنجاه و شصت و هفتاد و... داریم، همان‌گونه که در گفت و گوهای متعدد نشریات بارها در دهه‌های پیشین گفته‌ام.

■شعر در دهه‌ی هفتاد چگونه بود؟

□شعر در دهه‌ی هفتاد شامل انواع شعر مضمون‌گرا و اغلب در اتوریته‌ی طرز شاملویی بوده . کم کم شعر با محوریت زبان و گونه‌های دیداری‌ و سپس شعر حرکت، شعر اشیا، طنزهای شاعرانه با عنوان فرانو و شعرتوگراف، شعردیجیتال، وسط‌چین، شعر مربع، شعر نشانه، شعر رنگ، شعر مدور، چیستانه، شعرپستال، و گونه‌های کانکریت و خواندیدنی و اجرا شعرهای خاص کوتاه که از دهه‌ی پنجاه با نام من گره خورده بود و در دهه‌ی‌ پنجاه ، شصت و هفتاد و در دهه‌ی هشتاد با نام چامک نام‌گذاری و احراز هویت شد، نیز شعرهای چند صدایی، و.... جلوه‌ نمودند. جالب است دوستان نوآفرین بدانند که وقتی سومین کتاب شعرم《 برشی از ستاره‌ی هذیانی 》 در اوایل سال ۱۳۷۰ منتشر شد، عده‌ای گفتند آخر قاچی از ستاره‌ی هذیانی هم مگر داریم؟ و بنای تمسخر نهادند، بعدها برشی از مقاله‌ی...، برشی از کتاب... ، برشی از فیلم.... و.... فراوانی و بسامد گرفت.می‌خواهم بگویم جامعه‌ی دل‌بسته و قانع به سنت ، چه سنگ‌ها که پیش پای نوآوری نمی‌اندازند. اما در دهه‌ی هفتاد به‌ناگاه گرایش‌های متجددانه و نوآورانه به دنبال تکثر ترجمه و راهیابی آن متون به بازار کتاب، موجاموج سبب بخت‌یاری کتاب‌های تئوریک و مبانی نظری و فلسفه‌ی زبان تاویل متن بابک احمدی و مقالات ترجمه شده در نشریات متعدد سبب گرایش بیش‌تر به این روی‌کرد نو _علی‌رغم نقد آسیب‌شناسناسانه‌ی منتقدان نشریات متعدد دوران اصلاحات_ شد ، نیز در پراکنش این روی‌کرد تاثیر بسیار گذاشت و از طرفی موجب افسارگسیختگی بی حد و مرز و معرفی غوغاسالاران و بدل‌کاران به جای ستارگان شد.

■آیا می‌توانیم بین دو شعر چامک و سپید یک مرز مشخصی تعیین کنیم . معیار ما برای این تشخیص چه چیزهایی می‌تواند باشد؟

□قیاس مع‌الفارق است، قیاس بین کل و جز، چامک سپید یعنی شعر کوتاهی که به چهارچوب و شاخصه‌های شعر طرز شاملویی وفادار است. اولن طرز شاملو طرز مختص شعر کوتاه نبوده، طرز او بهره از آرکاییسم، استفاده از افعال به شکل مصدری، آهنگ تراوشیده از قافیه‌ی درونی به‌جاگزینی قافیه‌ی کناری و قرابت به نثر بیهقی‌ست. در کمال تاسف طیف‌بندی اشعار نو به شکل صحیح کم‌تر بین نوآمده‌ها تبیین یافته است. به زعم من: شعر نو ما با نام نیما تدوین یافت. شعر نیمایی دارای مرزبندی شاخص بین خود و انواع شعر کلاسیک است، شعری که از خط قرمز تساوی مصاریع گذشت و به قافیه درای دیگری بخشید و چگونه دیگر دیدن را و از خود نوشتن را یاد شاعران ما داد، شعر نیمایی اما هنوز در ایران دهه‌ها می‌توانست به خودآرایی بپردازد تا این‌که شاملو در واقع دست به یک کودتای مخملی زد و توانست در کوتاه‌ترین زمان طرز خود را به طرز غالب شعر نو در عصر تجدد ایران بدل کند. در واقع او به اندیشه‌ی نیما شتاب چنداچندی بخشید برای استیلایش و توانست با سویه‌ی پیشنهادی خود راه‌های میانبر بسیاری پیش پای شعر نو ایران بگذارد. شعر طرز شاملویی که به غلط معادل شعر سپید فرنگی‌ها شهرت گرفت، معادلش همان شعر آزاد است. چامک در هیات یک نام و عنوان برای مخاطبه، یعنی شعر کوتاه و در قواره‌ی یک وضعیت در شعر ما یعنی شعر کوتاهی که درصد خلوص جوهره‌اش بالاست. شعر کوتاهی که آدم با درنگ در آن پی به ذات نخبه و کم‌نظیرش ببرد.