کتاب، ثروت امن از علیرضا پنجهیی
کتاب، ثروت امن
گویه:یک کتاب شعر از زیست پر هزینهی شاعر آغاز میشود، او بیش از هر کارمند و کارگری با هر تپش قلبش و تمام وقت سرباز ادبیات است، شاعر از کنار هیچ نوشته و منظری سطحی نمیگذرد به چیستی و چرایی آن نظر دارد، گاه حتا در خواب نخستین کلمات شعر بر زبانش جاری میشود، درست است از خواب شیرینتر نداریم اما نزد شاعران این باور 《دیگر》 است و از شعر شیرینتر نداریم، اولویت او سلامتیآش حتا نیست ، بلکه شعر است، او داوطلب مرارت و رنج است ،بیمار که میشود میپندارد شاید حکمتی در این بیماری هست، شاید روزگار خواسته من درد این جماعت را با تن و جانم لمس کنم تا زبان دردشان باشم.
وقتی کتابی چاپ میکند یعنی از چند قلویی که در جنین دارد یکی را متولد کرده و احساس سرخوشی دارد و در فکر قلهای دیگریست که آبستن است، ۲: بنابراین وقتی کتابی از او چاپ میشود انتظار حمایت دارد، سربازان بی ادعای ادبیات را دریابید. حال ادبیات اصلن خوب نیست، ادبیات که راکد بماند فرهنگ و اقتصاد و اخلاق جامعه رو به سقوط میرود، خرید و هدیهی کتاب در بازدیدها و جشنها و چشمروشنیها هدیهی چشمهایست که طلا و جواهر از آن میتراود. کتابخانههای خانههای ما نیاز به مخفی شدن در گاو صندوق ندارند، زمانی ناگزیر به فروش چند دیوان از اشعار قدما شدم قیمت بیست ریالیشان را پنجهزار تومان فروختم، خب کم از سود سکه نداشت برایم، آنها آسوده و بی هراس از دست سارقان اموال در گوشهی کتابخانه ما را نگاه میکنند. اگر با چشم دل ببینیم کلمههاشان در فضای خانه در حرکتاند ، و دارند به ما و اعضای خانواده هنر زندگی یاد میدهند.
۹ امرداد ۱۴۰۱
علیرضاپنجهای