نشستی به بهانه‌ی انتشار مسافرخانه‌ی بهشت گیلان آفرینه‌ی علی‌رضا پنجه‌یی

دکتر سینا جهان‌دیده:

پنجه‌یی شکار خوبی زده است

">http://آپلود عکس

خانه‌ی فرهنگ گیلان:
▫️عصر پنجشنبه ۳۱ پروردین ۱۴۰۲ ، خانه‌ی فرهنگ گیلان شاهد نشست نقد و بررسی یک منثوره‌ از علی‌رضا پنجه‌یی شاعر، نظریه‌پرداز، منتقد ادبی و روزنامه‌نگار بود.
در این مراسم ابتدا ستار جانعلی‌پور شاعر و دبیر نشست، ضمن خوش‌آمدگویی و خواندن بخشی از کارنامه‌ی علی‌رضا پنجه‌یی از او خواست تا از کتاب چند شعر بخواند. پنجه‌یی ضمن قدردانی از جمعیت حاضر که حدود ۸۰ _۷۰ تن می‌شدند گفت: نخستین شعر این کتاب از سال ۹۲ کلید خورد، و سپس به مرور سایر اتاق‌ها شکل گرفت. هر اتاق روایت از وقایعی‌ست که بعضن در برهه‌های تاریخی متفاوت رقم خورده‌اند. خالق مسافرخانه‌ی بهشت گیلان از کتاب، دو شعر با عناوین اتاق۱ ۱۲ و اتاق اول را برای حاضران خواند. سپس ستار جانعلی‌پور ضمن خواندن بخشی از کارنامه‌ی مرتضا زاهدی از وی خواست تا در مقام طراح جلد کتاب‌ درباره‌ی چگونگی طراحی آن سخن بگوید. زاهدی که مهمان زادگاه خود بود، گفت: با توجه به تعدد اشخاص و مکان‌ها در این اثر برای جلد از تکنیک فونت‌سازی استفاده کردم.‌ مجری سپس از محمود نیکویه نویسنده و پژوهشگر دعوت به عمل آورد. نیکویه ابتدا درباره‌ی سفر نیما به رشت، اشعار او و برخی از شخصیت‌های کتاب مانند کاظم غواص و جهانگیر سرتیپ‌پور و مسافرخانه‌ی بهشت گیلان که فقط نامش برای این کتاب اختیار شده بود، و نه محل اقامت نیما در رشت، نیز کشاندن نیما و شهریار توسط شعرهای حزین لاهیجی با تغییر تخلص غواص توسط کاظم غواص و سپس افشای سرقت ادبی او توسط دکتر شفیعی کدکنی اطلاعاتی به حاضرین ارایه داد.
در ادامه دبیر نشست با برشمردن فرازهایی از کارنامه‌ی بهزاد عشقی در مقام منتقد هنرهای نمایشی فیلم و تئاتر از وی خواست تا پیرامون ملاحظات نمایشی کتاب، سخن بگوید: عشقی گفت: من پیشنهاد می‌کنم دوستان این کتاب را حتمن بخوانند، من اغلب شعرهای علی‌رضا پنجه‌یی را دوست دارم با بخشی از نوآوری‌های او هم داستانم و با برخی نه چندان، اما این کتاب را وقتی خواندم گفتم چقدر جذاب و نوآورانه و متفاوت است، چرا زود تمام شد؟ کاش حجم بیشتری داشت. این اثر مرا یاد فیلمی از وودی آلن انداخت که قهرمان فیلم به پاریس می‌رود. عشقی سپس اشاره‌ای به ملاحظات سینمایی و نمایشی اثر داشت، خاصه در لوکیشن ییلاق ماسال در زمستانی که سر میرزا بریده شد یا گفت‌وگوهای اتاق نمره‌ی یکم.
آخرین مهمان نشست دکتر سینا جهان‌دیده مدرس، منتقد و شاعر بود، تا آرای خود را در باره‌ی مسافرخانه‌ی بهشت گیلان با جمعیت حاضر به اشتراک گذارد. جهان‌دیده گفت: پنجه‌ای شکارچی خوبی کرده است، این اثر آغازی‌ست بر ساخت اسطوره‌شهر رشت.‌ کاش پنجه‌یی کتاب دکتر جلال ستاری را می‌خواند و سپس این کار نو را بر اساس الگوهای او می‌ساخت. پنجه‌یی می‌توانست شخصیت‌های بسیاری را از اسطوره شهر بیابد و روی آن‌ها و مکان‌ها کار کند، او می‌تواند این کتاب را به جلد دوم برساند. رشت شهر نخستین کتابخانه‌ی ملی‌ است، رشت دروازه‌ی تمدن بود، می‌شد در راستای اسطوره‌سازی او خیلی بیشتر به این منظومه _که پنجه‌یی البته نوشته منثوره _ پرداخت و سوژه‌های زیادی بر آن افزود. البته چه در شعر و چه در نثرهای پنجه‌یی هم زبان‌ نقش پر رنگ دارد، او از نثر شاعرانه در جاهایی به ترانه می‌رسد در روایات اتاق‌ها، دغدغه‌ی او با رویایی و شاملو در زبانیت هم از این روست، نگاه او همواره تمثیلی‌ست چنانچه در مراسم رونمایی و نقد دونده‌ی از خویش در آموزشگاه پروین گفتم یا در نقد کتاب کوچه چهرزاد او در خانه‌ی فرهنگ. او دغدغه‌ی کلمه دارد و در فرصت و نشستی مغتنم باید به ظرفیت‌های زبانی و تکنیک‌های زبانی او در این کتاب به طور مبسوط پرداخت؛ شعر اول کتاب ۱ ۱۲ شعر خوش‌ساختی‌ست و شعر آخر کتاب که بار عرفانی هم دارد از ساخت قابل توجهی برخوردار است. سپس رو به ستار جانعلی‌پور پیشنهاد کرد کار پنجه‌یی را شماها باید پی‌بگیرید چون شعر شما ظرفیت پرداختن به اسطوره‌شهر رشت را دارد.

در پایان مراسم، از پنجه‌یی خواسته شد حرف آخر نشست را بزند.
خالق مسافرخانه‌ی بهشت گیلان ضمن قدردانی از حضور یکایک حاضران _که پس از پر شدن صندلی‌های ایوان بخشی در حیاط نشستند_ از مهمانان ِ سخنران و منتقدان که هر یک آرای خود را با حاضرین به اشتراک گذاشتند تقدیر ویژه کرد و گفت: من سراغ سوژه‌ها نرفتم بلکه آن‌ها همزمان با نوشتن سیصد صفحه از رمان �از ما شده‌گان� که منتظرم کاملش کنم به‌سراغم آمدند، من بر عکس آرای دوستان نخواستم برای وقایع اماکن و شخصیت‌ها شعر بگویم که اگر اراده کنم ظرف یک ماه از پس خلق چنین پروژه‌ای بر خواهم آمد. در واقع من از نه تمامیت ابژه بل از دریچه‌ی خودم از ابژه، اثری سوبژکتیو در فرمت ادبی_هنری خلق کردم. روایت این اتاق‌ها در طول کمتر از یک دهه به ذهنم آمدند.

البته این‌که از الگویی پیروی کنم معتقدم این کار پژوهندگان است، درک من از شعر چنین است که شعر همه چیزی را می‌تواند به خدمت ذات خود بگیرد و اگر در خدمت غیر باشد باید گفت آن وضعیت از عناصر شعری بهره گرفته و خب آن اثر از عیار خلاقیتش کم می‌شد. این اثر کاملن هنری - ادبی‌ست و همه‌ی تلاشش به حفظ وجه کشف و شهودی آن بوده است. کار منتقد هم تحلیل فعل است نه مطالبات منتقد که من دوست داشتم این اثر از چنین فوندانسیون و مصالح و نمایی بهره می‌برد که پر واضح است آن وقت دیگر اثر معطوف و منحصر به خالقش نمی‌ماند. وقایع و اماکن و شخصیت‌ها نیامده‌اند اسطوره شوند بل اگر قرار بر اسطوره شدن بود باید بگویم خود این کتاب آمده زبان‌‌زد و طرفه شود که البته روی منتقد می‌تواند در این خصوص صحبت کند، روی بایدها و نبایدها! که اگر در ذهن و باور مردم نفوذ کند با شاخصه‌های خود آن وقت توانسته بر اسطوره شهر رشت بیفزاید. در پایان گفته باشم این پروژه نوشته نشد بل خود را به ذهن من تحمیل کرد.

من قریب چهار پنج هزار صفحه هنوز شعر و رمان و ترجمه و مقاله و نقد دارم و این کتاب یکی از مشغولیت‌های من بوده که به مرور اتاق‌ها شکل گرفتند.

در پایان جلسه با امضای کتاب‌های خریداری شده توسط حاضران و عکس‌های یادگاری با علی‌رضا پنجه‌یی به پایان رسید.


■خانه‌ی فرهنگ گیلان

آپلود عکس" />

نشست نقد ادبی به بهانه‌ی انتشار مسافرخانهء بهشت گیلان منثوره‌ای از علی‌رضا پنجه‌یی

آپلود عکس">http://آپلود عکس

نشستی به بهانه‌ی انتشار

مسافرخانه‌ی بهشت گیلان

در خانه‌ی فرهنگ گیلان

زمان: پنج‌شنبه ۳۱ پروردین‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰

مکان رشت ساغری‌سازان، گل‌دسته، روبه‌روی کوچه‌ی بلورچیان، بن بست سمیعی

با حضور:

مرتضا زاهدی مدرس هنرهای تجسمی، گرافیست کتاب

محمود نیکویه پژوهشگر تاریخ ادبیات امروز

بهزاد عشقی:نویسنده، مدرس تیاتر و منتقد هنرهای نمایشی

سینا جهان‌دیده: شاعر، پژوهنده و دارای دکترای ادبیات پارسی ، مدرس دانشگاه و منتقد ادبی

و باشنده‌گان فرهنگ، هنر و ادبیات

کتاب، ثروت امن از علی‌رضا پنجه‌یی

کتاب، ثروت امن
گویه:یک کتاب شعر از زیست پر هزینه‌ی شاعر آغاز می‌شود، او بیش از هر کارمند و کارگری با هر تپش قلبش و تمام وقت سرباز ادبیات است، شاعر از کنار هیچ نوشته و منظری سطحی نمی‌گذرد به چیستی و چرایی آن نظر دارد، گاه حتا در خواب نخستین کلمات شعر بر زبانش جاری می‌شود، درست است از خواب شیرین‌تر نداریم اما نزد شاعران این باور 《دیگر》 است و از شعر شیرین‌تر نداریم، اولویت او سلامتی‌آش حتا نیست ، بل‌که شعر است، او داوطلب مرارت و رنج است ،بیمار که می‌شود می‌پندارد  شاید حکمتی  در این بیماری هست، شاید روزگار خواسته من درد این جماعت را با تن و جانم لمس کنم  تا زبان‌ دردشان باشم.
وقتی کتابی چاپ می‌کند یعنی از چند قلویی که در جنین دارد یکی را متولد کرده و  احساس سرخوشی دارد و در فکر قل‌های دیگری‌ست که آبستن است، ۲: بنابراین وقتی کتابی از او چاپ می‌شود انتظار حمایت دارد، سربازان بی ادعای ادبیات را دریابید. حال ادبیات اصلن خوب نیست، ادبیات که راکد بماند فرهنگ و اقتصاد و اخلاق جامعه رو به سقوط می‌رود، خرید و هدیه‌ی کتاب در بازدیدها و جشن‌ها و چشم‌روشنی‌ها هدیه‌ی چشمه‌ای‌ست که طلا و جواهر از آن می‌تراود. کتاب‌خانه‌های خانه‌های ما نیاز به مخفی شدن در گاو صندوق ندارند، زمانی ناگزیر به فروش چند دیوان از اشعار قدما شدم قیمت بیست ریالی‌شان را پنج‌هزار تومان فروختم، خب کم از سود سکه نداشت برایم، آن‌ها آسوده و بی هراس از دست سارقان اموال  در گوشه‌ی کتاب‌خانه  ما را نگاه می‌کنند. اگر با چشم دل ببینیم کلمه‌هاشان در فضای خانه  در حرکت‌اند ، و دارند به ما و اعضای خانواده هنر زندگی یاد می‌دهند.
۹ امرداد ۱۴۰۱
علی‌رضاپنجه‌ای

کتاب، ثروت امن یک کتاب شعر از زیست پر هزینه‌ی شاعر آغاز می‌شود، او بیش از هر کارمند و کارگری با هر تپش قلبش و تمام وقت سرباز ادبیات است، شاعر از کنار هیچ نوشته و منظری سطحی نمی‌گذرد به چیستی و چرایی آن نظر دارد، گاه حتا در خواب نخستین کلمات شعر بر زبانش جاری می‌شود، درست است از خواب شیرین‌تر نداریم اما نزد شاعران این باور 《دیگر》 است و از شعر شیرین‌تر نداریم، اولویت او سلامتی‌آش حتا نیست ، بل‌که شعر است، او داوطلب مرارت و رنج است ،بیمار که می‌شود می‌پندارد شاید حکمتی در این بیماری هست، شاید روزگار خواسته من درد این جماعت را با تن و جانم لمس کنم تا زبان‌ دردشان باشم. وقتی کتابی چاپ می‌کند یعنی از چند قلویی که در جنین دارد یکی را متولد کرده و احساس سرخوشی دارد و در فکر قل‌های دیگری‌ست که آبستن است، ۲: بنابراین وقتی کتابی از او چاپ می‌شود انتظار حمایت دارد، سربازان بی ادعای ادبیات را دریابید. حال ادبیات اصلن خوب نیست، ادبیات که راکد بماند فرهنگ و اقتصاد و اخلاق جامعه رو به سقوط می‌رود، خرید و هدیه‌ی کتاب در بازدیدها و جشن‌ها و چشم‌روشنی‌ها هدیه‌ی چشمه‌ای‌ست که طلا و جواهر از آن می‌تراود. کتاب‌خانه‌های خانه‌های ما نیاز به مخفی شدن در گاو صندوق ندارند، زمانی ناگزیر به فروش چند دیوان از اشعار قدما شدم قیمت بیست ریالی‌شان را پنج‌هزار تومان فروختم، خب کم از سود سکه نداشت برایم، آن‌ها آسوده و بی هراس از دست سارقان اموال در گوشه‌ی کتاب‌خانه ما را نگاه می‌کنند. اگر با چشم دل ببینیم کلمه‌هاشان در فضای خانه در حرکت‌اند ، و دارند به ما و اعضای خانواده هنر زندگی یاد می‌دهند. ۹ امرداد ۱۴۰۱ علی‌رضاپنجه‌ای

انتظار آن اتفاق دیگر ،علی رضا پنجه‌‌ای به‌گل‌های کاغذی پشت دیوار

انتظار آن اتفاق دیگر
#علی_رضا_پنجه‌_ای
#به‌_گل‌_های_کاغذی_پشت_دیوار تازه‌ترین مجموعه شعر #اسماعیل_علی‌_پور است که یک‌ماه می‌شود توسط پست به‌دستم رسیده است، گویند برخی ویروس‌ها تا پنج روز هم روی سطوح می‌مانند ما پس از  یک‌هفته جانب احتیاط را رعایت می‌کنیم و کتاب‌ها و نشریات رسیده را  در محل قرنطینه ‌شان محفوط نگه می‌داریم و سپس به‌ترتیب تورقی می‌کنیم لابه‌لای سطراسطرشان، بالابال فریشتگان در هوای چامه،پاری... اگر حرفی برای گفتن داشتیم که به‌عرض دوستان می‌رسانیم، نشد هم   آرزوی توفیق خود را نثار دوستان می‌کنیم. و اما...این کتاب توسط #انتشارات_هرمز سال ۱۳۹۹ چاپخش شده است.  اسماعیل علی‌پور بین تاثیر از ترجمه‌های هایکو، نمونه طرح‌های دهه‌ی چهل و پنجاه و فضاهای نویی که وضعیت چامک در شعر معاصر پدید آورده نشان داده که توانایی بر شدن دارد، چامک نیاز به نگاه و کنش دیگر دارد، طور دیگر دیدن و طور دیگر با فصاهای شعری رفتار کردن این ظرفیت در برخی کارهای این #چامه‌ساز دیده می‌شود، اما در برخی دیگر چامک در حد مفهوم و اطلاق چامک عام می‌ماند و به هیات چامک خاص و نخبه که باید زیرکی داشته باشد و کلمات را نشود طوری بشود کرد  که بشود چامکی دیگر، در نمی‌آید. چامک‌های او دارند تجربه می‌کنند فضاهای موجود را و اگر پتانسیل دیگرشدگی در او نبود که خب این‌همه سخن مجال نمی‌داد تا با شما دم دمانی بگپیم در هوای چامک‌های اسماعیل علی‌پور، #چامک‌سازی که تا  آن اتفاق دیگر نباید از  فهرست ما برای  مرور آفرینه‌هایش دور بماند.
حدهایی که حد نیست:   باران خوب است| خودش بیاید| بی مقدمه| بی دعا| بی ادعا
شعر ۱۵،ص۲۷: یا این از حد هایکو بالا نشدن: پرنده دریایی| روی طناب لنج| او نمی‌بیند| انگشتان‌ام را |وقت برگشتن! شعر ۳۴ص۴۶
و این چامک که نشان امید چامک‌های  دیگر دارد: کلاغی مرده |خش خشی| بر لب‌های پاییز! شعر ۳۰ ص۴۲
و اما او می‌تواند با چنین چامک‌هایی به رازهای سر به مهر چامک‌های دیگر نظر کند، این چامک می‌توانست نامش سوگند باشد چرا که سوگند به‌خوبی پیش از《 به》 های شعر  در گزاره‌های شعری به‌صورت《 سایه‌روشن》، 《 هست و نیست》، : به درخت پشت پنجره| به‌نارنج‌ها |که صف بسته‌اند| و به این باران| که دیوانه کرده‌ست| علف‌ها را |خیز برمی‌دارم| گل‌زردی می‌چینم |میان علف‌ها| به روایتی تازه
شعر یک صفحه ۵
#چامک #نقدچامک #شعرکوتاه #نقدشعر #کارگاه_چامک

poetry#

www.panjeei.ir

http://www.irannewspaper.ir/?nid=7438&pid=15&type=0
https://t.me/worldpoem/7350