چیستانه علی‌رضا پنجه‌یی در رثای یدالله رویایی

#چیستانه

دیگر نه‌رو
کنون که می‌روی چنین چالاک
دیگر نه‌رو


ییایورهللادی👉

۲۴ شهریور ۱۴۰۱_رشت

علی‌رضا پنجه‌یی



#چامک_چیستان / #چیستانه
#چامک_بی‌تا

یک چامک همه‌گانی از علی‌رضا پنجه‌یی

یک چامک همه‌گانی

بخند

همیشه بخند

دنیا نیز روزگاری زیبا بود

علی‌رضا پنجه‌یی

بخند _ یک چامک همه‌گانی از: علی‌رضا پنجه‌یی

یک چامک همه‌گانی

بخند

همیشه بخند

دنیا نیز روزگاری زیبا بود

علی‌رضا پنجه‌یی

بهار وطن من است، چامک همه‌گانی از علی‌رضا پنجه‌یی

چامک همه‌گانی

...بهار وطن من است

و پاییز زادگاهم
من ساکن زمستان از تو سوختنم
#علی‌_رضا_پنجه‌_یی

چامک همه‌گانی از  علی‌رضا پنجه‌یی


...باور کن

بین تو

و وطن

فقط یک سوء تفاهم ناچیز

پیش آمده

علی‌رضا پنجه‌یی

چامک همه‌گانی

www.panjeei.ir

پرسش و پاسخ  با علی‌رضا پنجه‌یی:بهتر است  جای چامک خاص و چامک عام بگوییم چامک بی‌تا و چامک همه‌گانی

پرسش و پاسخ:

چامک‌اندیش:گفتید چامک عام و چامک خاص؟

علی‌رضا پنجه‌یی: بله به‌تر است که به‌جای #چامک_عام بگوییم #چامک_همه‌گانی و به‌جای #چامک خاص بگوییم #چامک_بی‌تا، یعنی چامک با عیار و درصد اخلاص بالا؛ این‌گونه کل نام‌گذاری ما پارسی نگاری می‌شود.

گویه: حقیقت، علی‌رضا پنجه‌یی

گویه:

حقیقت نه پله ،كه پله‌کان است
۱۹ شهریور۱۴۰۱
علی‌رضا پنجه‌یی
#چانش
#گویه

در پاسخ به نگرانی چامک‌اندیشان: چامک دم‌بال سیاهی لشکر نیست علی‌رضا پنجه‌یی

علیرضا‌ پنجه‌ای:
در پاسخ به نگرانی چامک‌اندیش چامک نگار سرکار خانم قلاوند.
تا متنی خودش را در بالا نکشیده ، نقد ندارد که، نقد جفاست به هم منتقد، هم آن صاحب متن. در چنین مواقعی نوآموزان فقط متن‌هایی برای چامک را بخوانند و انواع چامک را تا ذهن‌شان درست تربیت شود . چامک نیازمند سیاهی لشکر نیست اهل ارفاق و لایک نیست. چامک سخت‌گیر است چون ما با تکثر متن مواجه‌ایم و وازده‌گی و دل‌زده‌گی نسبت به حتا متن‌های در حد شاه‌کار روا شده از بس متن‌های هچل‌هفت و باری به هرجهت فراوان شده. یک تکه جواهر در میان کوه سنگ‌ریزه گم می‌شود. همین امر در انتشار کتاب و جاگرفتن‌شان در قفسه‌ها سبب شده یک مخاطب ادبیات برای دقایقی که وقت می‌گذارد به نیت هدیه‌ کتاب برای یک دوست ، این مهم برای او وقت‌گیر و گاه غیر ممکن می‌نماید. ادبیات نیازمند سخت‌گیری‌ست نه به رویه‌ی دراویش دست‌گیری( معاضدت). چند چامک‌اندیش چامک‌ساز بر سیاهی لشکر می‌چربد. مگر من نمی‌توانم فالور بیفزایم، یعنی سیاهی لشکر؟ در واقع تعداد مخاطب جدی من محدود است، باقی همان به سیاهی‌لشکر نزدیک‌ترند.!
چامک‌نگاران شایسته است خود را به صف نخبگان نزدیک کنند و این مهم شدنی نیست مگر با ریاضت و عرق‌ریزان روح و غوطه‌وری در ژرفنا و مطالعه‌ی درست.
۱۱ شهریور ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی
یادداشت ۲
سپاس از سرکار خانم قلاوند، دکتر مسلمی و یکایک دوستان مدیر اکانت‌ها ، گروه‌ها و کانال‌هایی که تحت نام چامک در فضای مجازی فعالیت دارند. همه‌ی چامک‌اندیشان چامک‌ساز، دوستان! قصد چامک، تاربخ‌سازی‌ست و تحول ، و ارتقا بخشیدن به جای‌گاه چامک‌‌اندیشان . قصد ما نه کسب درآمد نه شهرت‌افزایی و نه چیز دیگر است. تمام تلاش ما سربازان ادبیات هزینه از ذهن و زبان و جان و عمر خویش است برای برتافتن پنهانه‌های زبان ملی و رسمی این زادبوم گربه‌سان در چامک! مصداق همان کلام لسان‌الغیب حافظ شیرازی‌ست که گوید:ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم_ از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم.
بنابراین خود را آماده‌ی پرواز کنیم. ادبیات دم‌بال چهره نیست، چهره‌ها دم‌بال ادبیات روانه‌اند، ، برای عمر و وقت خودمان احترام قایل شویم، اگر نتوانستیم خودمان را به قله‌ی چامک برسانیم اشکالی ندارد هر نقطه از دامنه‌ی این کوه قله‌ی ماست همان‌جا با افتخار به‌ایستیم و از اوج‌گرفتن همرهان لذت بریم همه‌ی تلاش ما افزودن بر تعداد فاتحان قله است. بی که از ارزش همرهان دیگر کاسته شود. سخت بگیریم به هم تا چامک فربه و جاودانه شود و مگر افتخاری بالاتر از این هست که آینده‌گان بدانند هر یک از ما چه اندازه نقش در تثبیت چامک در تاریخ ادبیات داشته‌ایم؟

#چالش
۱۱شهریور ۱۴۰۱
#علی‌_رضا_پنجه_یی
@ar_panjeei
www.panjeei.ir
#کارگاه_چامک
#گویه
#چامک

خاكسپاري «سايه» و صبر مردم رشت علي‌رضا پنجه‌یی

خاكسپاري «سايه» و صبر مردم رشت عليرضا پنجه‌اي: اعتماد، یک‌شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۱ ص اول: با وجود وقفه‌اي كه در انتقال پيكر «سايه» به ايران به وجود آمد، خوشبختانه فرزندان او توانستند مساله را به خوبي مديريت كنند. سرانجام صبح ديروز شنبه، ناماياد در شهر زادگاهش به خاك سپرده شد. هرچند بهتر بود كه اين مراسم روز جمعه برگزار مي‎شد تا استقبال گسترده‌تري صورت مي‌گرفت. گويا به خاطر وجود مشكلاتي كه براي كنترل مراسم و جمعيت وجود داشت، ترجيح داده شد كه اين مراسم روز شنبه برگزار شود. به هر حال در چنين مراسمي ممكن است حوادثي پيش بيايد، حال كساني بد شود و چيزهايي مانند اين. خوشحاليم كه اين مراسم در شهر زادگاه «سايه» با كمترين حاشيه برگزار شد و همشهريان او به احترام اين شاعر از طرح مطالبات‌شان در مراسم تدفين او خودداري كردند. بنا به مشكلاتي كه داشتم، نتوانستم در مراسم تدفين «سايه» حاضر شوم اما از طريق شبكه‌هاي اجتماعي به صورت زنده مراسم را ديدم. خوشبختانه حتي تشويق‌هاي مردم رشت در واكنش به سخنراني‌هاي انجام‌شده هم عموما در راستاي ماهيت مراسم و مطابق با جايگاه هنري و ادبي «سايه» بود و اين يعني مردم رشت نخواستند از مراسمي مانند اين براي طرح مسائلي خارج از حوزه فرهنگ سوءاستفاده كند. از نكاتي كه مي‌توانم در مورد مراسم بگويم، اين است كه مدعوين مي‌توانستند كيفي‌تر انتخاب شوند؛ گرچه همه عزيزاني كه سخنراني كردند، بجا و به اندازه سخن گفتند. از قسمت‌هاي به‌يادماندني مراسم، اجراي برنامه توسط استاد شكارچي، خالق قطعه «دايه‌دايه» به گويش بختياري بود. همين‌طور حرف‌هاي ناصر مسعودي، خواننده نام‌آشناي گيلاني، آقاي جلالي نماينده يونسكو و يلدا ابتهاج، فرزند شاعر، هركدام در مورد بخشي از شخصيت و اهميت «سايه» اهميت خاص خود را داشت. خصوصا وقتي كه يلدا گفت حرفي ندارد كه در مورد پدرش بگويد، جز آنكه در آخرين لحظات مي‌گفت دوست دارد در زادبومش، رشت، به خاك سپرده شود. آقاي علي دهباشي هم در سخناني كوتاه، توضيحاتي در باب اهميت «سايه» دادند و سپس شعري خواندند. به هر حال «سايه» شاعري بود كه انديشه‌اش را با زبان شعر بيان مي‌كرد. او زبان عشق و زبان دردهاي جامعه خود را توانست با شعر به مردمش بشناساند. خوشحالم كه به‌رغم همه «نفرت‌پراكني»هايي كه با هدف كاهش استقبال از مراسم تشييع «سايه» شده بود، مراسم او به شكلي آبرومند برگزار شد. اين دست‌مريزاد دارد، خصوصا به خانواده شاعر كه با پيگيري‌هاي‌شان، ضمن انتقال پيكر شاعر به وطن، توانستند زمينه برگزاري مراسمي آبرومند براي او را در زادبومش فراهم كنند.

یادداشت علی‌رضا پنجه‌یی برای همشهری آنلاین در دفاع از آمدن پیکر هوشنگ ابتهاج (سایه) به ایران و تدفین

یادداشت علی‌رضا پنجه‌یی برای همشهری آنلاین در خصوص دستاوردهای تشییع و تدفین پیکر سایه در رشت
همشهری انلاین ۳ شهریور ۱۴۰۱:نسخه‌ی اصلی یادداشت: در علم سیاست، مرغ یک پا ندارد،گاه هزارپاست. تحلیل مشخص از شرایط مشخص داشته باشیم، شخصیت‌هایی در تاریخ هستند که بزرگی‌شان از تحلیل‌های سیاسی من و ما که اغلب برآمده از یکسویه‌نگری‌هایی از سر خشم و نفرت است گذشته از برحق بودن باورهای من و شما شانیت برخی شخصیت‌ها بزرگ‌تر از این قیل و قال و اتمسفر جامعه‌ی دو قطبی است.
تدفین پیکر سایه بیش از انتفاع و زیان برای هسته‌ی‌سخت قدرت و یا این و آن نحله‌ی فکری و یا فردی یک امتیاز بزرگ برای فرهنگ و گردش‌گری ست.
من در این ماه‌ها هم‌خوابه‌ی مرگ بوده‌ام ، بی که ابتلایم به دردی بزرگ تحت اراده‌ی من باشد، این دوران برزخی اما یک حسن بزرگ برایم داشت این‌که هر چه من بخواهم لزومن همان نخواهد شد، این‌که گاه یک حادثه‌ی کوچک جانی یا مالی همه‌ی معادلات زندگی‌ات را به هم بزند. این‌که امر مطلق و قطعیت یک شوخی‌ست. این‌که حقیقت اگر در دسترس می‌بود آن‌قدر دست‌مالی می‌شد که دیگر از قداستش ذره‌ای باقی نمی‌ماند، با این همه نیک می‌دانم نسل آتی بری از مباحث این زمانی ما حق را به آن‌دسته از عزیزان می‌دهند که راضی به آرام گرفتن پیکر شاعر در زادبومش شدند. چه‌را که صنعت توریسم هر روز، در حال توسعه است و گردش‌گری به‌مثابه‌ی نیاز روح بشر محسوب می‌شود. در این بزنگاه که ممکن است فردا رو در روی عده‌ای قرار گیرم که برای نوشتن یادداشت‌هایی برای خانه‌ی سایه یا برای نصب تندیسش کلی بر اوراق دوسیه‌ام افزودند، برای آن دنباله‌روان از مراتب بالاتر خود هم حتا قیافه‌ی حق به جانب نخواهم گرفت، برای آن‌ها که مرغ‌شان یک پا داشت و مانع خرید خانه‌ی مادری سایه از مالک جدید به عنوان خانه‌ی غزل شدند، و یک فرصت را برای ثروت‌اندوزی فرهنگی _ گردش‌گری شهر مانند صدها برنامه‌ی دیگر سوزاندند، یا علی‌رغم آن همه یادداشت در رسانه‌ها توسط من به‌عنوان سردبیر و پسرم صاحب‌امتیاز دوات و برخی دوستان روزنامه‌نگار و پی‌گیری تنی چند از علاقه‌مندان به سایه _ حتا در ادارات_ نگذاشتند این مهم جامه‌ی عمل پوشد، هنوز پاسخ به‌این پرسش‌ها را نیافته‌ام که چرا قدر آدم‌های تاثیر گذار تا زمانی که هنوز جسد نشده‌اند را ندارند؟ پاری... گلایه و شکواییه‌ی ما که تمامی ندارد تا کاستی‌ها و ناکامی‌ها تمام نشده‌اند، آن‌چه مهم است اما این است که رشت نیازمند بسترهایی برای مظاهر گردش‌گری فرهنگی‌ست،
آرام‌گاه سایه مانند عمر پر بارش برای شهر رشت یک امتیاز کلان محسوب می‌شود؛ بلندنظر باشیم و نگذاریم نگاه ایدئولوژیستی، جامعه را دو قطبی کند.
سایه را جز از دریچه‌ی دل نمی‌توان شناخت.این‌که همه ناچار هستند مانند من بیاندیشند وگرنه بایکوت می‌شوند، دقیقن آن‌سوی سکه‌ی یک‌سویه‌نگری و سکتاریسم است
.
علی‌رضا پنجه‌یی
سوم شهریور۱۴۰۱

گویه: چامک، اشاره‌ای و نگاهی! علی‌رضا پنجه‌یی

چامک، اشاره‌ای و نگاهی!
گویه:
چامک از شما می‌طلبد تا به بهانه‌ی مدیریت در وجه اتمیک، واژه‌ها را درونی نشده، مهندسی نکنید؛ اکسیر چامک در هیات گوهر بر انگشتری اگر نقش‌بند جلوه‌گر شود، نیاز به شرح کشاف ندارد؛ این تغنی و بی‌نیازی توسط کلیدواژه‌ها به مثابه‌ی نشانه در بینامتنیت آن مستور است. در واقع نیاز نیست کوه فیروزه را به دوش کشیم چه را که خود همان قطعه از فیروزه کافی‌ست که صیقلی می‌یابد و نقش‌بند انگشتری می‌شود؛ این‌که با جاگیری انگشتر بر انگشت از طریق دست آدمی به اشارت هزار نکته‌ی باریک‌تر ز موی با تو سخن دارد، یعنی که به دور دست نگاه! و تو خود خواهی خواند از این دست انگشت و انگشتری و فیروزه را در یک دم و آن که خود آن لحظه حدیث مفصل است زین مجمل!
اول شهریور ۱۴۰۱
#علی_رضا_پنجه‌_یی
#کارگاه_چامک

گویه: چامک، اشاره‌ای و نگاهی! علی‌رضا پنجه‌یی

چامک، اشاره‌ای و نگاهی!
گویه:
چامک از شما می‌طلبد تا به بهانه‌ی مدیریت در وجه اتمیک، واژه‌ها را درونی نشده، مهندسی نکنید؛ اکسیر چامک در هیات گوهر بر انگشتری اگر نقش‌بند جلوه‌گر شود، نیاز به شرح کشاف ندارد؛ این تغنی و بی‌نیازی توسط کلیدواژه‌ها به مثابه‌ی نشانه در بینامتنیت آن مستور است. در واقع نیاز نیست کوه فیروزه را به دوش کشیم چه را که خود همان قطعه از فیروزه کافی‌ست که صیقلی می‌یابد و نقش‌بند انگشتری می‌شود؛ این‌که با جاگیری انگشتر بر انگشت از طریق دست آدمی به اشارت هزار نکته‌ی باریک‌تر ز موی با تو سخن دارد، یعنی که به دور دست نگاه! و تو خود خواهی خواند از این دست انگشت و انگشتری و فیروزه را در یک دم و آن که خود آن لحظه حدیث مفصل است زین مجمل!
اول شهریور ۱۴۰۱
#علی_رضا_پنجه‌_یی
#کارگاه_چامک