شب شعر  خانه ی فرهنگ گیلان  همراه تنی چند از شاعران ایران

🔹شب شعر خانه فرهنگ گیلان برگزار شد



▫️به گزارش گروه شعر فارسی خانه فرهنگ، عصر روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت در عمارت خانه فرهنگ گیلان نشست شب شعر شاعران خانه فرهنگ گیلان به همت گروه شعر فارسی این خانه با حضور شاعران، اعضا و علاقه‌مندان برگزار شد.
ستار جانعلی‌پور گرداننده‌ی این نشست در ابتدا از پیام تصویری هرمز علی‌پور رونمایی کرد و دلیل عدم حضور ایشان را در این نشست، به واسطه‌ی فوت یکی از اقوام نزدیک بیان کرد.
در ادامه از علی‌رضا پنجه‌ای شاعر دعوت به میان آمد. پنجه‌ای در ابتدا پیرامون وضعیت بغرنج شاعران و عدم فروش کتاب‌های شعر در کتاب‌فروشی‌ها حتی با قیمت ناچیز ابراز نگرانی کرد و آن را آسیب‌شناسی جدی خواند و سپس شعری از کتاب «تو را به اندازه‌ی تو دوست دارم» خواند.
سپس از رقیه (سیما) کاویانی شاعر دعوت شد تا چند شعر خود را برای حاضران در جلسه قرایت کند. وی توضیحاتی را درباره تاخیر انتشار مجموعه‌های آماده‌ی چاپش بیان کرد.
در ادامه از افشین کرد، هیلدا احمدزاده، حسن صادقی پناه، سیدمحمدرضا روحانی دعوت شد تا اشعار خود را قرائت کنند. در پایان این نشست نیز ستارجانعلی‌پور و سمیه ربیعی شعر خواندند.
شایان ذکر است در این نشست شاعرانی از استان گیلان، کرمانشاه، گرگان، البرز و تهران دعوت شده بودند
.

kfgil@
🔻🔻🔻

‍ ‍  برگی از تقویم تاریخ ☘  ۲۷ امرداد زادروز علیرضا پنجه‌ای

‍ ‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘

۲۷ امرداد زادروز علیرضا پنجه‌ای

(زاده ۲۷ امرداد ۱۳۴۰ ساوه) شاعر، روزنامه‌نگار، نظریه‌پرداز و منتقد ادبی

او سردبیر ویژه فرهنگ، هنر و ادبیات گیله‌وا بود. شعرهای او تاکنون به زبان‌های عربی، ترکی، کردی، گیلکی،آلمانی، سوئدی، چینی،ایتالیایی، فرانسه ، روسی و ... ترجمه شده‌است.
وی از نیمه دوم دهه ۱۳۵۰ به‌طور جدی و از نیمه دوم دهه ۶۰ به‌طورحرفه‌ای به‌شعر و روزنامه‌نگاری پرداخت، انتشار۱۰ کتاب شعرش از پاییز ۱۳۵۷ و یک آنتولوژی از ۱۳۵۴ این شاعر نوپرداز گیلانی توسط نشر مروارید، باعنوان برشی از شعر گیلان - توسط ناشر سال ۱۳۷۴ باعنوان گزینه شعر گیلان نشر یافت.

فعالیت مطبوعاتی:
سردبیری نشریات ادبی فصل‌نامه گیلان زمین فرهنگی، تاریخی (سال‌های ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۱) گیله‌وا، روزنامه معین و روزنامه صبح شمال ایران، از زمره فعالیت‌های وی در عرصه روزنامه‌نگاری محسوب می‌شود. هم‌چنین باید دبیری سرویس ادبیات روزنامه‌ها و هفته نامه‌های: هاتف، گیلان امروز و دوره‌ای کوتاه هنر و ادبیات گیلان و زنجان روزنامه اطلاعات، را نیز باید به این کارنامه دبیری سرویس شعر و نقد شعر فصل‌نامه معماری، آوای فن و ماهنامه ره‌آورد گیل را افزود. او اکنون سردبیر دوهفته نامه دوات است که مدیرمسئول و صاحب امتیازش پسرش مزدک پنجه‌ای است.

خانه فرهنگ گیلان:
او نیز همراه چندتن از نویسندگان و هنرمندان گیلانی از بنیان‌گذاران خانه فرهنگ گیلان محسوب می‌شود که از ابتدای تشکیل خانه فرهنگ گیلان به‌طور متناوب عضو هیئت رئیسه، بازرس، سخنگو و مسئول روابط عمومی آنجا بوده‌است. وی همچنین در دهه ۱۳۸۰ به‌مدت دوسال و اندی کارگاه شعر ۵ شنبه‌ها همیشه را برگزار می‌کرد.

کتاب‌شناسی:
۱۳۵۷ - سوگ پاییزی
۱۳۶۶ - همنفس سروهای جوان
۱۳۷۰- آن سوی مرز باد
۱۳۷۰ - برشی از ستاره هذیانی
۱۳۷۴ - گزینه شعر گیلان، شرح حال و شعرهای دهه شصت ۵۴ شاعر نوپرداز گیلانی
۱۳۸۳ - عشق اول چاپ سوم ۱۳۹۰
۱۳۸۷ - پیامبر کوچک
۱۳۸۷ - شب هیچ‌وقت نمی‌خوابد
۱۳۹۳ - کوچه چهرزاد
۱۳۹۳ - عشق همان اویم است
۱۳۹۶-برگزین ده کتاب «تورا به اندازه تو دوست دارم»
۱۳۹۸-از خویش می‌دوم
۱۴۰۱-مسافرخانهء بهشت گیلان
‎🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘

یکی از هزاران :تک بیتی های علی رضا پنجه ای

یکی از هزاران :تک بیتی های علی رضا پنجه ای

 v41uxna5ijgbaoqu5oml.jpg

عکس: قطعه ای از عکس مهراب جوزی مراسم شب یلدا-خانه فرهنگ گیلان

آدینه گشت و نگشتیم گرد خویش

ما گرد نقطه ایم و جهان نیز گرد ماست

خداحافظ رفیق! اباذر غلامی هم رفت یادداشت علی رضا پنجه ای

                عکس اباذر غلامی را نشان می دهد

یک شعر کوتاه از:علی رضا پنجه ای      

                                                    اباذرِ غُلامی صاف ُ سادهِ دیله­ره

تی دیل خوایه

من که قطره­ی­مه

تی دیله دریا مئن

                      ببارم

نانی جه غورصه

او ابری که انه دیل

                        مره بیگفته­بو

ا َدور و زمانه گورخانه مانستن

ا َنه جه ریشه خوشکه کود

منبع: وب سایت پیامبر کوچک۲۳ بهمن ۸۵

خداحافظ رفیق!

گیلان امروز-علی رضا پنجه ای ۲۹ بهمن ۹۰:اباذر غلامی(شاعر، ترانه سرا و گیلان پژوه) هم پر کشید و رفت. اباذر سبب شده بود  برای دومین بار پس از دوره ی تاسیس اصلی و نه رسمی خانه فرهنگ گیلان پایم به خانه باز شود. اصرار او بود وگرنه من در این دوره ی کاری فشرده ی ادبی شدیدا کم وقت بودم. اباذر همیشه آدم بود.مهربان و بی ادعا توی گیله وا یک شعر گیلکی تقدیمش کرده بودم. به خاطر انسان بودنش و این که از خانه ی فرهنگ هرگز برای بزرگ نمایی و کسب و کارش بهره نگرفته بود ، خودش و کارش و موقعیت اجتماعی اش را وقف خانه می کرد.چیزی که خانه نیاز به آن دارد. برای منافع خانه منافع خودش را به مخاطره می انداخت.  حرف و انتقادش را رک بازگو می کرد.می گفت مکان جدید خانه بزرگ است تو مستقل برای خودت کارگاه باز کن.گفتم اباذر ! برادرم! مسایلی  هست که بگذار بگذریم تا فرصتی مناسب که تو  سرحال شوی....

پیش از آن که سرطان فرو کاهدش! البته حرف می زدیم از راه تلفن و پیامک،  اما دیدار به یاد ماندنی مان باز می گردد به مکالمه ی عصر ۵ شنبه ای که گفت سایه آمده می خواهد تو را ببیند در کارگاه شعرت ، و قرار گذاشتیم . سایه  در کارگاه شعر ۵ شنبه ها همیشه گام نهاد. با محمد باقری و ناصر مسعودی  هم که بعد به اشتیاق دیدار سایه به جمع  پیوست. همان دیداری که جریانش  در گیله وا ادبی که هم زمان سردبیرش بودم منعکس شد.

مثل اباذر کم است آدم ها سیاه شده اند  آدم ها کاسب کار شده اند. دلم برای جوک های پیامکی اش تنگ می شود.اباذر شدن سخت است. که اگر سخت نبود دوستانش هم می توانستند اباذر شوند.من دست و پا سوخته ام اباذر! مراسمت اگر چه نمی توانم بیایم اما جایی تو دلم برای تو همیشه خالی ست. خداحافظ رفیق!

 

یک شعر از « اباذر غلامی »

 نويسنده: « اباذر غلامی »

« اباذر غلامی »

تب مرا حریف نی یه

فقط می جانا آتشا زنه

بازین واچایه شه بیرون

ولی تی زرخ گی مراکوشه

کی زرخˇ زرخˇ کاله زیتونا مانه

نشینه دیلˇ تان و هیچ بیرون نیشه

تی زرخˇ گب مرا کوشه .

برگردان به فارسی :

تب حریفم نیست

فقط به جانم آتش می زند

بعد از آن سرد می شود و بیرون می رود

ولی حرف تلخ تو مرا می کشد

که تلخ تلخ است مثل زیتون کال

در ته دل می نشیند و هیچ بیرون نمی رود

حرف تلخت مرا می کشد .

منبع: سایت آنات