نقد 2 شعر کوتاه از ع. صرفه جو

مرد از کوچه می خواند

- پارو می کنیم

توی دلم

برف آب می شود

........................................

در آسمان دلم

پرنده بودی

اما

کلاغ

 

گل شمعدانی می بینم که در برف هم رنگ و بویت را از دست نداده ای. شعر کوتاه اول به سامان است مخصوصا مرد "از" که اگر ناشیانه بود می شد" در" این از اول مخاطب را از جایی که شاعر در آن حضور می یابد به نگاه از بیرون دعوت می کند. از آرایه های شعری هم مثل ایهام ، کنایه به خوبی بهره ی نو برده ای . و البته طنز کاربرد جدیدی یافته با "توی دلم/ برف آب می شود"که آن هم ظرافت و زیرکی بهره از "برف" به جای" قند تو دل آب شدن"که مرسوم است،کار خودش را کرده است. از پس مضمون،ساخت، زبان و شکل خوب برآمده ای اینجاست که خوب درک کرده ای شعر کوتاه کارگاه خوبی ست برای ورز آمدن و پوست اندازی! مرحبا در شعر دوم "اما" را اگر برداری و پس از "بودی "،" بگذاری شعر به نسبت خوش قواره می شود. همین طور کار کن.نیما گفته: آن که می دارد تیمار مرا کار من است.

 

شما آسمان ، من ستاره