متن بیانیه"من شاعر شعرتوگراف هستم"
من شاعر شعر تو گراف هستم
علی رضا پنجه ای
اشاره:
"جریان های"شعری شعر معاصر ما،به یکی و دو تا محدود نمی شود.یکی از این "جریان" ها شعر تصویری ست که علی رضا پنجه ای شاعر نام آشنای دو دهه ی اخیر – و سردبیر فصل نامه ی "گیلان زمین" – آن را "شعرتوگراف" نامیده و مدعی شده است که "نمود آن نخستین بار به کارِ" وی " باز می گردد"."پنجه ای" با نوشته ی زیر به دفاع از حق تقدم خود پرداخته و مستنداتی را ارایه داده است.
"گیله وا – ویژه ی هنر و اندیشه" که تا کنون از انعکاس جریان های شعری متعدد شعری ،دریغ نورزیده، نوشته ی "پنجه ای" را بی هیچ اظهار نظری عیناً به چاپ می رساند، با ذکر این نکته که چنانچه در ردِ ادعای ایشان،مطلب مستندی دریافت کند، آن را هم چاپ خواهد کرد.
گیله وا- هنر و اندیشه
"شعرتوگراف" همه ی جان شعر نیست، بلکه می تواند بیان گرایش فزاینده ای از نوعی گرایش تصویری در شعر باشد. "شعرتوگراف" بی ریشه نیست، نمود وجوهی از آن را می توان در انواع مکتوب به جا مانده از گذشتگان دید.
شجره نویسی های قدیم ،شکل زبانی آن در شعر حافظ زمانی که از الف (قد) صحبت می کند و در صنعت عکس شعر ما اشاره کرد. همان زمان که شما برای پی بردن به این صنعت نیاز به نوشتن آن می یابید تا به ذات صنعت عکس پی برید؛ یعنی نیازمند تصویر شعر می شوید- در شعر فرانسه هم نمونه های بسیاری خاصه از آپولینر سراغ داریم – به عنوان نمونه شعر باران می بارد و کالی گرام او – اما آن چه مسلم است بی هیچ نظر به ناسیونالیسم خاستگاه شعرهای تصویری آپولینر را باید آشنایی او با ایران و ادبیات آن دانست. برای "شعرتوگراف" شاعری مهم است که نه شکل رادیکال بلکه نهادینه از او بهره برد، اگر زمانی شاعری بخواهد نزد خود عزم جزم کند که از این به بعد باید فقط "شعرتوگراف" بگوید، از همان لحظه ما کمتر با نمود "شعرتوگراف" واقعی مواجه خواهیم شد، "شعرتوگراف" همه ی جان شعر نیست،بلکه به نوعی ایجاد رابطه با ظرفیت دیگری از جان شعر است، بی آن که سایر گرایش های شعری را نقض کند خود مایل به همنشینی با آن هاست. "شعرتوگراف" آمیزش کلمه و تصویر است، به نوعی نظر به شکل زبان تصویری اولیه بشر دارد، هنگام که انسان ها با اشکال نقاشی شده بر غارها با یکدیگر ارتباط می گرفتند، اما این بدویت برگذشته از هزاران آرایه ی زبانی و شعری است، پیشینه ی "شعرتوگراف" برآیند،تاریخ اولیه ی بشر و فرآیند گذار انسان از فرمانسیون های تاریخی تاکنون است.
به شکل 1-2-3-4 شجره ی اخرب و اخرم، در المعجم فی معاییر اشعار العجم شمس قیس رازی صفحه ی 117-118-119-120 نگاه کنید. در بنیاد شعر نو فرانسه حسن هنرمندی هم اشکالی از نوعی گرایش به "شعرتوگراف"دیده می شود.
هر چند کاربرد شجره ای اخرب و اخرم حالت چارت سازمانی دارد و اصلاً با نمود فعلی شعرتوگراف مغایر است. اما در بنیاد شعر نو فرانسه و یا شعر حافظ ما با طیف هایی از "شعرتوگراف" مواجه می شویم.
سعی ما بر آن است تا بگوییم "شعرتوگراف" نه به شکل مدونی که تلاش ما در تدوین آن است بلکه به انحنای مختلف نمودی در پیشینه ی مکتوب ما داشته است و پا در هوا نیست. ما نیامده ایم که بگوییم شعر فقط "شعرتوگراف"،چرا که شعر فقط شعر است و هر قالب و سبک و گرایشی در شعر اگر وفادار به شعر باشد تنها می تواند روادید شهروندی شعر بگیرد و لاغیر. "شعرتوگراف" پیشنهاد وضعیت و ظرفیتی نو از شعر امروز ماست. نمود آن نخستین بار به کار نویسنده ی این نوشته باز می گردد، به شعرهایی که از سال 70 گفته شد اما چاپ نشد، هر چند نخستین شکل چاپ شده ی آن به تاریخ پاییز 74 باز می گردد. شعر با نشانه ها که حتی پیش از چاپ برای طیف های مختلفی از شاعران جوان و دیرپا- خاصه گیلانی- خوانده شده بود و در صفحه ی 66، شماره ی 8-5 فصلنامه ی گیلان زمین تابستان – بهار 75 -1374 درج شد.
و باز توجه شود به شعری که به تاریخ 12-7-72 باز می گردد و غالب شاعران گیلانی مسبوق به خاطر زمان سرودن آن هستند هر چند به گواه خیل شاعرانی که آن را شنیده اند. پیش از چاپ دستخوش سرقت در نام شد- شعر لغز قصیده ی پنهان (ع.ش.ق) – مندرج در شماره ی 13-11 فصلنامه ی گیلان زمین بهار 1380،شعر سفر که متعلق به تاریخ 17-9-78 است و در تاریخ بهار 79 شماره ی 9 گیلان زمین چاپ شده که در پایان شعر، شکل تابلو ورودی شهر رشت می آید. بعد در همان شماره و در همان تاریخ شعر وسط چین، نه ابتر که به کاربرد شکل نوشتاری شعر و ابعاد چند خوانشی نظر می بندد و شکل تازه ای از ترجیع شعری را پیشنهاد می کند. بعد در این مدت یعنی از سال 1372 که نخستین بهار 1380 شعر شط رنج که تاریخ 18-4-80 را در پایان شعر دارد.
و آخرین شعرم از این دست که هنوز چاپ نشده "شعرتوگراف" است[ - همه ی نمونه ها پیوست است – گویی در یک وضعیت کشف و شهودی عنوان این شعر خود گفته که شعر تصویرگرا و متمایل به گرافیک امروز را به چنین نامی خطاب کن].
و اما ... برای خود من بسیار مهم است که یک شعر علاوه بر شکل و گرایش نو و وجه پیشنهاد دهندگی نهادینه نیز بشود، شعری که از درون برخیزد که لاجرم بر درون نشیند.
در این مدت یعنی از سال 1372 که نخستین شعر مصور (شعرتوگراف) در شعر ما با ع.ش.ق مطرح شد، خاصه برخی همولایتی های تهران نشین که پیش از چاپ شعرها در جریان و روند کارهایی از این دست بودند، هر یک چه با چاپ شعرهای خود، چه در کتاب ها به استقبال از "شعرتوگراف" پرداختند.
اما غم انگیزترین واقعه ی ادبیات ما غائله ی جنجال سالاری و جانشینی حاشیه به جای متن است؛ یعنی اگر شعری متفاوت بگویی ولی خود و دوستانت درباره ی آن حاشیه نسازند ول معطلی! وقتی دوست نداری پول بدهی چاپ کتاب های شعرت حق تالیف گرفته ای – و کسانی هستند که به خاطر شهرت طلبی دست به هر کاری می زنند و پرنسیب های شاعرانه را کنار می گذارند، ممکن است در خلاء نقد اصیل و واقعی ادبی برای مدتی کوتاه ذهن خوانندگان شعر را به خود معطوف دارند، اما خورشید همیشه پشت ابر که نمی ماند.
ما متاسفانه در جامعه در جامعه ای زندگی می کنیم که هر منتقد شعری – اگر به صورت حرفه ای وجود داشته باشد – به محض این که با چند نقد مطرح شد، نقد نویسی را مکمل شخصیت ادبی خود نمی بیند و بلافاصله به دنبال سرودن می رود. در چنین بحرانی که نقد ما دچار آن شده همواره خواننده ممکن است مدت ها سر درگم شود،اگر شاعری هم به دفاع از حق تقدم خود بپردازد او را متوهم می انگارند.
در واقع شاعران امروز در نبود منتقد واقعی ادبی وظیفه ی آن ها ا نیز خود بر عهده گرفته اند. یعنی انرژی یی که باید مصروف شعر شود، مصروف معرفی و تبلیغ برای شعر می شود، مصروف پدیدار نمودن زوایای نهان و تاریک شعر. چه کسی بوده ، ما می خواهیم بگوییم "شعرتوگراف" هم یک گرایش شعری در کنار سایر گرایش هاست، بی آن که آن ها را نفی کند می خواهد به عنوان یک ظرفیت و امکان خود را از مقام یک پیشنهاد، جدی تر نشان دهد.
"شعرتوگراف" خلق الساعه پدید نیامده چندان که در نمونه های چاپ شده ی بالا می بینید، گاه در حدِ یک علامت، یک شکل و گاه بیشتر و در نمونه ای که عنوان شعری خود را به عنوان این گرایش شعری تحمیل کرده – و البته چه به زیبایی- "شعرتوگراف" در شعر من همواره نهادینگی را به عنوان معیار و متر اصلی در نظر داشته است. "شعرتوگراف" می خواهد گرایش های پدیدآمده و اعضای خانواده ی خود را شناسیایی و در آغوش گیرد و نام خانوادگی "شعرتوگراف" را برای همه اعضاء اختیار کند. این خانواده می خواهد اصیل بماند، فرزند دیگری را هم به فرزندی نمی پذیرد. هر چه گسترده تر بهتر. تنگ نظر هم نیست، اما عضویت در این خانواده همواره باید نهادینگی را رعایت کند، مخلص کلام "شعرتوگراف" باید همواره قائم به ذات باقی بماند.
لطفا برای دیدن تصویر مطلب مورد نظر کلیک کنید ص ۱
لطفا برای دیدن تصاویر مورد نظر در این مطلب کلیک کنید ص ۲
*این مجله به صورت ویژه نامه ی سراسری به سردبیری زنده یاد محمد تقی صالح پور منتشر می شد. تاریخ انتشار تابستان ۱۳۸۲