پیام های بی شمار شما  حکایت و شکایت از کم یابی ام دارد ، باور کنید کم کار نشده ام، باور کنید خروار خروار حرف های مکتوب و نانوشته دارم با شما؛ نه خواستم آب به آسیاب از ما به تران  بریزم ؛ گناه آدم ها را نه باید لزوما به پای گاه اعتقادی شان پیوند زد،  همه ی حقیقت لزوما نزد ما نی ست، گاهی 99 درصد حواشی حکایت از ناحقی دارد در حالی که چه بسا همان یک درصد  باقی مانده ماهیت خروجی کار را عوض می کند، باید انصاف داشت تا با تو منصف باشند.  دنیا موقعیت هایی پیش راه زندگی ما می گذارد که ما را بیازماید، این که چه قدر ظرفیت داریم. این زندگی پر از آزمون بعدها به ما نمره می دهد. بده کاری به وجدان بدترین نوع بده کاری آدمی ست.  فردای ما تاوان نیک و بد دی روز(دیروز) ماست  و امروز ما تاوان دی روز (دیروز) و  زمانی برای آزمون.

بلاهای بسیاری بر سرم آمده که بیش تر به تلقی  آدم ها  از هستی باز می گردد تا به نگره ی آیینی شان.  وقتی منتظری برای صداقت و ایثارت پاداش بگیری، نا گاه به کیفری ناصواب فرمانت می دهند... بگذریم؟ گناه مرا پای مکتب م نگذارید. این را یاد گرفته ام که آدم ها را یک بار از زاویه ی دید شخصی و ذاتی و یک بار هم از پای گاه اعتقادی شان بررسی کنم،  و جو زده و سیاست زده هم عمل نه کنم. مگر نه آن که همان گونه جهان تو را می راند که تو آن  را رانده ای. گاهی خواندن  مکتوبات  ادیان و آیین ها، ضرب المثل ها، باورداشت ها و پندهای پیر دانا می تواند آیین زندگی را به تو بیاموزاند و یا تلقی تو را از زندگی تغییر دهد.

وقتی برای لبریخته هایم خواهم گذاشت نی با شما حرف ها دارد تا فرصتی  مغتنم تر،   گوش به زنگ  نی می مانید؟ وقتی مسیح که درود خدا بر او باد در لاشه ی گندیده ی سگی دندان زیبای آن را به حواریون خود نشان می دهد، ما نه باید چه را؟  حتی در زشتی به دم بال (دنبال)زیبایی باشیم. ما مکافات همیم. این کافی ست؟ حالا  این شعر کنایتی از این روزهای م زندگی ست. خیلی دوست دارم نام آدم هایی که با من و شعر دوستی کرده اند را در برابر آن ها که تمام تلاش شان ایجاد دشمنی با من است بیاورم. من اما دشمنان را اگر مایوس می کنم ببخشایندم، چرا که همیشه برای بداندیشان و دشمنان آرزوی گشودن دروازه ی مهر و دوستی با خود را داشته و دارم. برچیده شدن  بساط سوء تفاهم و سخن چینی، این ها آرزوی من در این آنات است. زندگی کوتاه ما مجال کمی برای دوستی گذاشته، بکوشیم  این مجال کم را به مهرورزی بیش تر مصروف کنیم و بساط دشمنی را با آرزوی نیکی و نیک خویی برچینیم.آمین.


 گورستان


سکوت هم بی معنی ست

این جا دغدغه ای نی ست(نیست)

                                                                      گورستان دولت آباد، اردی بهشت 89