هم زیستی تصویر و کلمه
علی رضا پنجه ای - هفته نامه ی چلچراغ - سال نهم- شماره 395 شنبه 26 تیر 89: تصویر به گونه های مختلف در کنار خط، زبان آور بوده است. نقش تصویر در بیان اندیشه ی ادبی،به نوعی کارکرد مجازی زبان را یادآوری می کند، هر چند نخستین وسیله ی بیان اندیشه و احساسات آدمی تصویر و ایما و اشاره بوده و خط بعد ها پدیدآمده است؛ می پرسیم ضرورت کاربرد تصویر در دنیایی که خط توانایی بر تافتن اندیشه دارد به چه کار می آید؟
باید گفت ضرورت استفاده از تصویر همیشه به عنوان یک دغدغه نزد پدیدآورندگان آفرینه های ادبی مطرح بوده است.
صنعت: عکس، لف و نشر،مقلوب،حذف،رَقَطاء،خَیفاء مُوشَح(1 ) در شعر قدمایی،دیداری نمودن بیت را ضروری و لازمه توجه به فن،شیوه و صنعت به کار گرفته می کند.
حالا در قرونی که انسان به مهندسی ژنتیک،عصر ماهواره،سفر به کرات، دهکده ی جهانی، دولت شهر،کلان شهرهایی که مملو از تبلیغات کانکریت،مدرن و دیجیتالی ست،چت،پیامک با موبایل و رایانه مظاهر ناگزیر دنیای امروزند در ید و اختیار دارد،در دنیایی که علایم راهنمایی و رانندگی با ارایه ی تصویر گرافیکی، اندیشه ای را به تو انتقال می دهد، در دنیایی که یک تصویر به جای صفحات با بسیاری از کلمات رسانگی اندیشه دارد، چرا نباید در تداوم گنجینه ی شعر پارسی با توجه به مظاهر دنیای امروز در شعر و ادبیات دست به نوآوری نزنیم.هر نوآوری مانند هر پدیده ای نو ظهور،تندروی و کند روی دارد، محصول تقابل این دو جبهه همشه به نفع تاریخ و الگو ساز می شود. یعنی ممکن است افراط و تفریط هایی در حوزه ی کاربرد تصویر در شعر بشود، ولی همیشه کاربرد سریع مردمی پیدا نمی کنند، هر چند اکنون پشت بسیاری از مینی بوس ها می بینیم با کشیدن کف پا و ادغام کلمه و تصویر می نویسند:"پا به پای تو می آم هر جا بری" حالا به جای کلمه ی پا شکل کف پا را می کشند. خوب وقتی این صحنه را می بینی غافلگیر می شوی و این خرق عادت در ذهنت می ماند.
شعری دارم که ایهام جدیدی ایجاد می کند، ایهام صوتی.
می خوانیم:
چامک
ظن
همان یقین گمشده است؟
که در خوانش بین شک و جنس مونث(زن) ایهام صوتی اتفاق می افتد و این جاست که شعر لزوم وجه دیداری می یابد.بخیل نباشیم تصاویر در کنار کلمات همزیستی مطلوب و مطبوعی خواهند داشت.
در عرصه ی ادبیات استفاده از مظاهر تصویری به عنوان یک دغدغه همیشه همراه خاطره ی تاریخی ماست، شجره نویسی های مکتوب در کتاب المعجم فی معاییر الاشعار العجم شمس قیس رازی، و مطالعه در صنایع شعری زبان فارسی، نیز آثار تصویری گیوم آپولینر مانند شعری که به شکل "فواره" نوشته شده در کتاب ارزنده ی "بنیاد شعر نو در فرانسه" (2 )و پی آمد آن تلاش هایی که زنده یاد دکتر طاهره صفارزاده در دهه ی 50-40 داشته و برخی از این شعرهای تجربی در کتاب های ایشان آمده، برخی از تجربیات کاریکلماتوری زنده یاد پرویز شاپور، فتوشعرها، کانکریت ها با عنوان ایرانی "خواندیدنی" با کوشش های پیگیرانه ی مهرداد فلاح ،شعرتوگراف و شعر مربع دو گونه ی اخیرالذکر تجربه هایی که در مجموعه "پیامبر کوچک" من مطرح شده و صد البته دوستان دیگری که در این فرآیند اجرشان ماجور است و نام نبردن من دلیلی بر بود یا نبودشان در عرصه ی زحمتکشان معرفی چنین مظاهری نی ست.
افشین شاهرودی هم تلاش هایی در این خصوص در مجموعه شعرهایش داشته است.اگر تصویر نقش بیشتری در حیطه ی آفرینش ادبی طلب می کند چنان چه ضرورت آن مشهود باشد مطمئنا خود را در بیان اندیشه در کنار کلمه به متن تحمیل می کند.
همین جا از جوانان علاقه مند این کهن بوم و بر می خواهم که برای ثبت کارکردهای نو شعر فارسی در ادامه ی کار دکتر کاووس حسن لی بکوشند تا سه دهه گونه ها و صنایع نو ظهور شعر نو فارسی گردآوری شود، در این راستا باید افزود مادام که زبان نقد به بر تافتن شگردهای بدیع و نوآورانه وقعی ننهند، پیکره ی شعر پارسی پویندگی این مهم را بر آیندگان نخواهند تافت، ما بدون آگاهی از دستاوردهای زیبایی شناسانه ی شعر در دوره های مختلف نخواهیم یارست به داوری روند شعر پارسی بنشینیم.
در واقع شناخت ظرفیت های شعر پارسی ست که ما را در آفرینش جهان های نو با لذت هایی از جنس دیگر آشنا می سازد.
در این میان دنیای اینترنت و وب می توانند نقش پردازنده را برای بازشناخت ظرفیت های دیداری شعر داشته باشند.
دیگر سخن آن که بن مایه های داده شده به پردازشگر از اهمیت قابل درنگی در این راستا محسوب می شود. باور کنیم که تصویر موجد آزادگی بیشتری در حوزه ی زبان اندیشه است، دیگر، شعر حادثه ای نی ست که در زبان اتفاق می افتد، بل که شعر حادثه ای ست که در اندیشه اتفاق می افتد و اندیشه با استفاده از کلمه و تصویر می تواند آن رستاخیز زبانی را بیافریند.بنابراین از این پس باید در تعبیر زبان نقش کلمه و تصویر در بیان اندیشه را توامان مورد توجه قرار داد. جالب است که بیافزایم اخیراً به شهرداری رشت پیشنهاد دادم هر خیابان را با خوشبو کننده هایی از جنس مختلف: پرتقال،گل مریم، سیب، نارنج و ... از راه شامه نام گذاری کنیم، دنیای فرا مدرن دارد امکانات زبان و درک بشری را در حوزه های دیگر هم مطرح می کند. مثلاً خیابان معین همیشه به بوی نارنج معطر باشد.
یا از صدای پرنده ی خاصی برای یک خیابان استفاده کرد، خیابانی که صدای قمری می دهد.
شعری دارم با عنوان چامک که برای پیامک زدن هم به کار می آید. می گویم:
نگاه کن!
می بینی!
در واقع باید جور دیگر دید و در پیرامون تأمل داشت.
منابع:
1- نقد الشعر/نعمه الله ذکائی بیضایی/ چاپ اول 1364/ نشر سلسله ی نشریات "ما".
2- بنیاد شعر نو در فرانسه و پیوند آن با شعر فارسی/ دکتر حسن هنرمندی / تهران 1350 / کتاب فروشی زوار