مراسم چهلم زنده یاد عباس امیری در رشت و شعر سنگ مزارش
امروزدر مراسم چهلمین روز در گذشت زنده یاد امیری یک سخنرانی 15 دقیقه ای در باره ی امیری داشتم در قسمتی از حرف هام بعد از ذکر یک خاطره که در بازی در فیلم داستانی عرضحال بود گفتم:بر خلاف تیپ های ارایه شده درکارکترهای "بد من" سینمای هالیوودی و سینمای موسوم به آبگوشتی فارسی عباس حتی در نقش منفی، مانند بازی در حضرت یوسف در نقش مانخ مائو رییس کاهنان معبد بودا نقش منفی اش را طوری بازی می کرد که هم مبین ایفای درست نقش منفی بود، هم آن قدر دلنشین که مخاطب از آن کاراکتر احساس انزجار نکند. یعنی مخاطب باور داشت که او دارد نقش منفی بازی می کند .مخاطب ذات مثبت امیری را دریافته بود و می دانست ایفای نقش منفی او در فیلم مانع تفکیک شخصیت حقیقی او با کاراکتر مجازی اش در فیلم نمی شود. به این لحاظ نوع و ژانر کاراکترش با صدا و میمیک ویژه اش گواه و مصرح این مهم بوده که او در سینما و تلویزیون ما المثنی و آلترناتیو نداشت. مصداق این بیت قدمایی:" از شمار دو چشم یک تن کم/وز شمار خرد هزاران بیش "و اما شعر 7 اسفندم برای امیری که پاره ی اولش بر سنگ بالای سرش حک شده بود را می خوانید. شایان ذکر است که امیری به هنگام عزیمت با عوامل صحنه از رشت به فومن نرسیده به هتل به علت لغزندگی جاده ناشی از بارش و از دست دادن تعادل خودرو پیکان حامل او بر اثر نه صرفا شدت جراحات بلکه ایست قلبی جان به جان آفرین تسلیم نمود و خرقه تهی کرد.
نقش تازه
این گونه که تمام شدی
انگار دنیا
آخرین مسافرش را
از قطار پیاده کرده است
کلاه از سر بر می داری
و مقابل دیدگان ما
نقش تازه ای از تو جان می گیرد
7 اسفن د89
علی رضا پنجه ای