نويسنده: عليرضا پنجه يي


    
   روزنامه  اعتماد۲۲ خرداد ۹۱ ص ۱۰ ادبیات ـ محمدتقي صالح پور در دهه 40 هنر و ادبيات بازار را منتشر مي كند، با توقيف آن در تداوم ويژه نامه هايش سايبان را نشر مي دهد: نيز اواخر دهه 40 و اوايل نيمه اول دهه50 صفحات هنر و انديشه كيهان را در زمان سرپرستي كيهان در گيلان منتشر مي سازد. در سال 1358 براي دومين بار پس از دهه 40 دست به انتشار بازار هنر و ادبيات مي زند. او تاسي يافته از فضاي هيجاني همان دوره در كنار معرفي ادبيات مقاومت و انقلابي از چاپ مطالب تئوريك نيز غافل نماند. نه در آن دوره سياست زده مطلق و نه هيچ گاه ديگر. صالح پور هرگز از مشاوره كساني كه به درايت و شناخت شان ايمان داشت، سر باز نمي زد. هم از اين رو در تمام دوره هاي كاري اش از يك يا چند مشاور قدر و كارشناس به مثابه سايه بهره مي برد. توانايي منحصر به فردش در بستن پرونده ويژه هاي هنر و ادبيات با استفاده از نويسندگان بومي از طرفي- كه ثمره و غناي استعدادشان بر او مسجل شده بود- نيز جوانان مستعدي - كه بسياري از ايشان توسط همو به عرصه نشريات كشور معرفي شدند - در اين ميان كم نبود. از ديگر مزيت بزرگ صالح پور مي توان به شناخت لازم او از سرنحله هاي پيشرو ادبيات هر جريان و منطقه اشاره داشت، به طوري كه نقش موكد اين دسته از نويسندگان و هنرمندان در چاپ مقاله و مصاحبه با ايشان در دوران كاري او هميشه مشهود بود و به چشم مي خورد.
    وي در نيمه اول دهه 60 نخستين شماره هنر و ادبيات نقش قلم را چاپ مي كند. پس از آن شماره اين ويژه نامه از ادامه باز مي ماند: ويژه نامه يي كه با ياري بهزاد عشقي، محمد رضايي راد- پسر صاحب امتياز نقش قلم - و همياري مسوول صفحه شعر و قصه روزنامه علي صديقي، با هدايت و كوشش صالح پور نشر يافته بود. چندي نمي گذشت كه راوي اين ياداياد نوروز 1366- زير موشكباران تهران- نخستين شماره هنر و ادبيات كادح را با عكس چاپ نشده يي از نيما در عكاسخانه رشت- همراه با تني چند از شاعران گيلاني (بهمن صالحي، غواص، رحمت موسوي و جعفر كسمايي) - با ياري بهزاد عشقي، و با همكاري جانبي جواد شجاعي فرد و مسعود فتوحي منتشر كرده بود. نيز درصد قابل توجهي از شماره دوم را بسته بوديم كه به پيشنهاد بهزاد عشقي، صالح پور به راس تحريريه پيوست: همان شماره يي كه چاپ مصاحبه سرنوشت ساز نصرت رحماني كه در رشت خلوت گزيده بود و در منزل يكصد ساله پدر همسرش- خان شيرازي- مسكن گزيده بود سبب شد تا خيل رسانه ها و هوادارانش به رشت روانه شوند و نام نصرت بار ديگر بر زبان ها افتد: نصرتي كه در 30 سالگي از چهره هاي شناخته شده شعر معاصر محسوب مي شد. اين ويژه نامه 4 شماره منتشر شد و شماره 5 آن در مرحله چاپ از انتشار باز ماند. سپس در دهه 70 صالح پور ويژه ها را اين بار در صفحات داخلي هفته نامه كادح پي گرفت. حتي دوره يي نيز در اشاعه جريان شعر گيلكي با نام هسا شعر در كادح نقش تاثيرگذار و بسزايي در معرفي اين گونه شعرهاي كوتاه گيلكي ايفا كرد. او از دهه 70 تا اوايل نيمه اول دهه 80- زمان مرگ- ويژه هاي هنر و انديشه گيله وا را منتشر ساخت: همان ويژه نامه هايي كه نخستين شماره اش را با علي صديقي منتشر كرده بود.
    صالح پور عاشق بود. عشق به همسر و خانواده در يك كفه و عشق به هنر و ادبيات و ويژه نامه هايي كه به كوشش او منتشر مي شد از سوي ديگر، او را به عاشقي عقلاني و نه احساسي بدل كرده بود. صالح پور از معدود چهره هايي بوده كه خانواده اش را قرباني تمايلات و عشق ادبي و اجتماعي اش نكرد. در همسرداري و هدايت و برنامه ريزي براي فرزندان هيچ كوششي را فرو نگذاشت. او انساني موفق در عرصه زندگي مادي و معنوي بود. دخترش متخصص كودكان، پسر بزرگش دندانپزشك و پسر كوچكش مهندس عمران محصول عشق او بودند با همسرش گيتي ميررضوي كه از دختران علاقه مندان به ادبيات شهر و از خانواده يي شناخته شده محسوب مي شد. صالح پور در اواخر دهه 70 زير تيغ جراحي مي رود و عمل باز قلب مي كند. چندي نمي گذرد كه دچار سرطان روده مي شود. سرانجام با همين بيماري در اسفندماه 1383 چشم از جهان فرو مي بندد. امروزه بسياري از شاعران، نويسندگان و هنرمندان اين كهن بوم و بر مرهون كشف استعدادشان و معرفي به رسانه هاي جدي كشور توسط ويژه نامه هاي صالح پور هستند: از شمال تا جنوب، از مشرق تا مغرب و پايتخت. پرواضح است كه صالح پور با بازنشر ويژه نامه هايش يا تدوين سخن آشنا (سرمقاله هايش)، مجموعه شعرها، داستان ها، مقالات و... نشرياتي كه به نام او نقش بسته اند، به نسل تازه و آتي بيشتر معرفي خواهد شد و اينجاست كه درمي يابيم نقش نشريات ادبي- نه البته هر نشريه باري به هر جهت، بلكه با رهبري يك سردبير كارآشنا، با درايت و هوش سرشار، بي حب و بغض، جريان ساز و غيرباندباز در پديدآيي جريانات پيشرو و محق ادبي و كشف استعداد– در پيشبرد ادبيات از چه قدر و منزلتي برخوردار است. در واقع هرگاه جامعه ادبي توانسته چهره هايي ماندگار و مهم را به مخاطبان خود معرفي كند، بدون تلاش هاي شخصيت هاي دلسوز و تاثيرگذار- چون صالح پور- در عرصه روزنامه نگاري غيرممكن بوده است، چنان كه جلال آل احمد نيز در نامه يي خطاب به كوشندگان عرصه انتشار ويژه نامه هاي هنر و ادبيات منطقه يي، تلاش هاي او را در اين راستا ارج مي نهد و تداوم راه پرداختن هر چه بيشتر به اهل قلم بومي و منطقه يي را به وي توصيه مي كند. در نشريات صالح پور و مصاحبه هايش هميشه جريانات نو حضور داشتند: از موج نو، شعر حجم، شعر ناب، موج سوم و شعر گفتار بگير تا بيانيه «شعرتوگراف» و ساير نحله هاي مربوط به شعر زبان محور و شعر ديداري. به عنوان يك همكار، دوست نزديك و دوست نزديك تر خانوادگي بايد اعتراف كنم به اندازه يك دوره تاريخ ويل دورانت حرف هاي ناگفته از معاصران هنر و ادبيات با تك تك ما است كه تاخير در گردآوري، تدوين و چاپ اين نوع ادبي با آسيب ها و بيماري هاي شايع راويان لابد پرسن و سال اين گونه ها مانند آلزايمر، نسيان و مرگ ضربه غيرقابل جبراني بر پيكر تاريخ شفاهي معاصر دربرخواهد داشت. يادايادهايي كه با وجود موسع بودن آن با يك برنامه ريزي و سرمايه گذاري اساسي موسسات ذي ربط بخش خصوصي به جز رساندن محتواي خواندني به مخاطبان در شناخت نامه چهره هاي تاثيرگذار، ذهن ما را به ديدن از چند زاويه و منظر به سوژه هاي مورد علاقه عادت خواهد داد. مخلص كلام: در نهمين سالمرگ مردي مردستان، نام و يادش را با سبزه نوروزي سال يك هزار و سيصد و نود و يك گره مي زنيم. كه نبودش مصداق بارز اين بيت كهن شعر پارسي است: از شمار دو چشم يك تن كم/ وز شمار خرد هزاران بيش.