علی رضا پنجه ای

فروغ در سه تابلو

1

نصرت رحمانی _ که به  زعم من در هنجار شکنی  پیشکسوت فروغ بوده  است_ زمانی که ناصر زراعتی   به رشت آمد   از  وی خواست دوستان  را جمع کند برای ساختن مستندی، من و همسرم و دوستان دیگر رفتیم ،حرف هایی زدیم و فیلم مان را گرفتند،  عصری بود و نصرت  دوست داشت شعرهایش را من بخوانم، که خواندم، در میان حرف هایش گفت :شعر بیان زیبایی ست  من هم آن را در حافظه نگه داشتم و نوشتمش،  هم از این رو می توان تصریح کرد که هنجار شکنی  به شرطی که هنرمندانه _ شاعرانه _  بیان شود، در  واقع  زیبایی  را  تبیین کرده است؛   و خب ذات هنر چنین ویژه و طرفه  است و  البته که غیر آن  نزد ذاائقه ی جمعیت بیرونی هنرمندانه  نیست. هنجار شکنی نصرت مذکر بوده و هنجار شکنی  فروغ ، فریاد ِ  زن در بندِ سنت که  به واسطه ی همین زنانگی اش در ذهن مردم بی لبخند، لبخندی آورد زیرکانه که باری.... اما نزد روشنفکران حسته از سنت های دست و پا گیر چنین واگویه یافت که : پس زن ایرانی تواند چنین نمای فرهیخته و سنت ستیزی از خود نمایاند ! باری از آن جا که در  هر مقطع از  زمان   این زیبایی به گونه ای  تعریف می شود، بیان زیبایی که همان ذات آن است در شعر فروغ با هنجار شکنی نمود یافت و جلوه گر شد.و این نمود زیبایی و ذات آن در شعر نصرت به صورت اجتماعی در بیان  حریم خصوصی جلوه گر شد، اگر چه نصرت از "مردی" گفت "که در غبار گم شد"،  اما فروغ صدایش پر طنین تر ماند چرا که  از "من زنانه "اش گفت.  آن هم در جامعه ی آن هنگام  ایران، هنگامه ای شد فروغ الزمان فرخ زاد! که خود تاخت به نوشته های آن "مجله ی پست پنج ریالی" که منظورش مجله ی  فردوسی بود  و مطالب زردی که سفارشی نوشته بودند برایش!

 

2

باری اما در حیطه ی ارزش های ادبی، همین من زنانه بود که در کنار  وزنی آهنگین  که به آرزوی نیما تحقق می بخشید یعنی شعری که  از وزن بهره ای منثور برد در  برخی شعرهای کتاب " تولدی دیگر" و کتاب" ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" تجلی یافت.باری   فروغ البته نزد مردم با شعرهای" اسیر" ،" عصیان" و "دیوار" ،  سپس دو کتاب بعدی اخیرالذکر، انگار در  بیان  پروسه ی  تکوینی خود  در پی  انتخاب نام کتاب  به کشف و شهود ماورایی رسیده باشد ،رازناک نمایانده شده است با این همه هنجار شکنی های پدیدارشده و سیلی تلخی که  به گوش سنت زد! .  او "اسیر"ی بود که "عصیان"  کرد و" دیوار"های سنت را شکست و  "تولدی دیگر" از زن  ایرانی در  جمعیت بیرونی  آفرید و سپس با مرگ خود  دعوت کرد که : "ایمان  بیاوریم به آغاز فصلی سرد".

3

  نخستین تجربه ی روزنامه نگاری  و سردبیری ام  را که در اسفند 1366 ، ویژه ی هنر و ادبیات کادح را زیر موشک باران تهران که  مقابل  دانشگاه  تهران در زمان چاپ نشریه فقط کتاب فروشی  نشر آگاه و  نشرخوارزمی و چند تا دیگر باز بودندمنتشر کردم ، برای نخستین بار پس از انقلاب  توسط هماهنگی با   اکبراکسیر  قرار شد او   در باره ی فروغ  بنویسد منتها با رعایت ملاحظات منشوری، چرا که  در آن هنگامه حساسیت های انقلابی  بسیار غلیظ بود، و  چون جو چنان می نمود که  جز در حاشیه و به طور ضمنی در  پانوشت مطالب ادبی  کسی مجوز ندارد از فروغ به طور مستقل مطلبی چاپ کند. یادم است سری به دفتر ماهنامه ی دنیای سخن  زده بودم ، برای دیدن دوستان، نامایاد محمد مختاری با دیدن این مطلب در صفحه بندی  دستی نشریه که همراهم بود گفت  خطر کردید، شانس بیاورید که نبینند ، اما علی رغم  شرایط جنگی کشور   نخستین تجربه ی سردبیری ام زود فروش رفت و  تمام شد ، بعداز چند شماره دنیای سخن  نیز توسط  نامایاد محمد محتاری مطلب مستقل و جانداری در باره ی فروغ منتشر کرد و ما در شماره ی چهارم کادح که  دیگر نامایاد  محمد تقی صالح پور سرپرستی شورای نویسندگان نشریه را بر عهده داشت  مقاله ای از کتاب منتشر نشده ی  دکتررضا براهنی با عنوان " بحران رهبری نقد ادبی "بخش مریوط به فروغ  را چاپ کردیم که تحت عنوان " سیر تکوینی من زنانه ی فروغ فرخ زاد" بود و دکتر از سر محبت به صالح پور و بنده مهم ترین قسمت کتاب را پیشا چاپ در اختیار ما قرار داده بود.

23 بهمن95- رشت

منبع: روزنامه ی وقایع اتفاقیه