من شاعر شعر دیجیتال هستم
من شاعر شعر دیجیتال هستم
از شعرتوگراف تا شعر دیجیتالی
علی رضا پنجه ای
اگر بخواهیم نقشی بنیادین برای مناسبات و ابزار راهبردی ( استراتژیک ) هر دورهای در پدیدآیی شکل نوین ارتباطات و تولیدات نشأت گرفته از آن قایل شویم باید اکنون که دورهی مطلق تأثیر انرژی الکترونیکی سپری شده و بسیاری از مناسبات روزمره بدون دخالت رایانه، اینترنت و دستگاههای دیجیتالی رنگ و بوی نوعی عقب ماندگی از فرآیند برخورداری از تکنولوژی میدهد ، و از سویی دیگر این تغییر باعث تغییر منطقی رویکرد عناصر جامعه به آگاهی از سوی دنیای دیجیتالست بنابراین این تغییر ساخت اطلاع رسانی از کتابت به دیجیتال امکاناتی مانند برخورداری هم زمان با دیدن متحرک یعنی شنیدن را نیز میسور میسازد و با توجه به این که در شکل دیجیتالی شما قادر هستید که بتوانید اشکال را به حرکت وادارید بنابراین در عرصهی خلق آثار ادبی و در اینجا شعر ما با یک تحول بنیادین مواجه میشویم که شکل مادر به خود میگیرد به گونهای که انگار انسان تازه نوشتن را به صورت بدوی فرا گرفته بنابراین این فرآیند در آتی نزدیک شاهد تحولات اساسی در دنیای هنر و ادبیات خواهد بود، و در آن روز به روز نوآوریهای بسیاری را شاهد خواهیم بود، و پس از اینکه شرکتهای تولیدی انواع نرم افزارهای رایانهای متوجه نیاز به رایانه و دیجیتال برای خلق آفرینههای هنری و ادبی شدند مطمئناً در برنامه نویسی خود به نیازهای خالقان آثار توجه بیشتری نشان خواهند داد هم از این رو با وعده به اینکه به زودی حرفهای تازهتری در این خصوص خوایم شنید حرف های زیر را با شما در میان
میگذارم:
کم کم که شعر توگرافها ( شعرهای نگارهای ) شب و روز وسوسهی ذهن و زبانم شدند – و البته هرگز به صدور قطعیت به منظور نگاهی یک سویه به ذات شعر منجز نشد- این نظریه : « شعر اتفاقی ست که در زبان میافتد » رفته رفته نزد دیدگاهم رنگ باخت چرا که نظریهی بالا بر اساس ساز و کارها مناسبات خاص تکنولوژیک زمان مشخص و محدودی میتوانست کارآیی داشته باشد، هم اینکه شعرتوگراف هم چون آیاتی از آسمان بر ذهن و زبانم باریدن گرفت، دیدم اگر بخواهم به قطعیتی در مبانی نقد نظری دست یازم که در محدودهی زمان و مکان دلالت پر
ثباتتر و بلامنازعی یابد باید گفت :« شعر اتفاقی است که در اندیشه میافتد » قطعیت برای این تأویل اندیشه شاعری که به نگاه در شعر گرایش یافته میتواند بسیار ذاتیتر از نظریهی پیشین باشد خاصه آن که رفته رفته شکل بدوی شعرتوگراف در ذهن و زبان شعرهایم به ساز و کارهای نوتری گرایش یافت [ نگاه کنید به شعرتوگراف2 – هنر و اندیشهی گیلوا به کوشش محمد تقی صالح پور ] و شعری هم به نام مربع تنهایی دارم که در سال 1381 سروده شده است.
کسی |
مرا |
صدا |
نزد |
نزد |
صدا |
مرا |
کسی |
مرا |
کسی |
نزد |
صدا |
صدا |
نزد |
کسی |
مرا |
همان طور که میبینید ممکن نیست بنده به این تعادل موجود در وضعیت غیر کشف شهودی برسم گویی یک منطق ریاضی در ناخودآگاه آنها را طوری چیده که از هر طرف بخوانی همان محتوا را بدون تکرار حرف به تو نشان میدهد. از راست به چپ، از چپ به راست، ضربدری، ستونی عمودی، ستونی افقی، و چهارخانهی مربع در داخل مربع بزرگ.
پساپس شعرتوگراف به وجوه تازه تری دست یازیدم به گونهای به نظرم رسید حال که رایانه و امکانات دیجیتالی در برنامههای نرم افزاری طراحی شده برای گوشیهای همراه (موبایل)
میتواند امکان بهره وری از گراف و تصاویر انیمیشنی و صدا (آهنگ) را نیز در خود داشته باشد. این بود که به فکرم افتاد برای نمونه توسط گوشی همراهم شعری تعرفه کنم که توسط سرویس اس ام اس ) sms ( به مخاطبین ارسال شود.
این البته در گفت و گوهای اینترنتی ( چت ) نیز کاربردهای گونه گون و تنوع طلبی میتواند در پی داشته باشد:
«این روزها / در چشم تو / این گونهام : L (تصویر انیمیشنی که
حرکت چشم و دهن در شکل عادی و اخم و ناراحتی) /
در دست تو{/ که آهنگی این چنین را (شکل بلند گو که
آهنگی غمگین و عاشقانه را پخش میکند) به خاطر می آورد و ...
حالا در این شعرها سعی نکردهام دنبال کشف و شهود باشم چون فکر این گونه سرودن در پی شعرتوگراف و دیدن این امکانات در قسمت پیام کوتاه گوشیهای موبایل به ذهنم رسیده است، البته این مشغولیت ذهن بیگمان در آتی آثار منحصری را در این خصوص در پی خواهد داشت.و اما من هرگز سودای احراز نام مبتکر و ابداع کننده نداشتهام فکر میکنم کسی دیگر در من میخواهد گونهای از اشکال بدیع شعر را به جهان امروز با توجه به تکنولوژی زمان تعرفه کند.
من نیز آن چنان که در اعلان « من شاعر شعرتوگراف هستم » و از آن عبارت تنها سودای ارایه ی یک وضعیت جدید که امکان توسعه و گستردگی دارد را داشتهام و لاغیر... اکنون نیز از عبارت «من شاعر شعرتوگراف و شعردیجیتالی هستم » هرگز سودای ثبت گونهای از شعر را در انحصار خود ندارم بلکه بیشترینه ی دغدغهام با توجه با اینکه شعر در کتابت کمتر مورد توجه خوانندگان واقع شده، فکر می کنم مخاطبین آن را از طریق سمعی و بصری میتوانند رشد فزایندهای داشته باشند. بنابراین بیآنکه خط بطلان بر این نظریه بکشم که شعر اتفاقی نیست که در زبان میافتد با اطلاق « شعر اتفاقی است که در اندیشه می افتد » زبان را نیز در دل و اندیشه بردهام.
مانند صدا ( موسیقی، تصویر یا انیمیشن) همهی سعی من در این است که برای شعر جامعیت بیشتری قایل شویم.فکر میکنم مخاطبین من نیز پس از اعلان « من شاعر شعرتوگراف هستم » شعرهای بسیاری در مطبوعات با امضایم خواندهاند که ضرورتی برای بهره وری از گراف در آن ندیدهام.
مخلص کلام این است که شعرهای نگاره محور ، پویا نمایه محور و صوت محور نیامدهاند که بگویند شعرهای مکتوب نباید سروده شوند بلکه آمدهاند خود را در کنار شعر مکتوب مطرح کنند. خاصه با توجه به مناسبات، تکنولوژی امروز که امکان بهرهوری از اندیشهی شعری را توسط سایر امکانات – به جز کتابت – نیز میسور میدارد.
شعر در نگاره (شعرتوگراف) شعر در پویانمایه (شعر انیمیشنی) و شعر در آوا (شعرتو موزیک) (یا مجموعه ایشان شعر توگراف و شعر دیجیتالی ) هنوز خیلی جوان هستند و هست فعلیشان در نطفه شکل گرفته، امیدوارم این نطفه با بهرهوری دوستان شاعر نوگرا بتواند با معرفی نمونههای موفق ورق دیگری که حکایت از ذهن خلاق و نوآور شاعران پارسیست را بر اوراق ارزشمند ادبیات فارسی بیافزاید. خاصه اینکه این وجوه به شکل مادر مطرح هستند امید باروری و توسعه در اشکال بدیعتر و دور از دسترس نمیتواند باشد. همین جا نیز باید تأکید کنم دوستان شاعر خاصه جوانان تا این گونه شعر در ایشان نهادینه نشده از تمرین ابایی نداشته باشند اما به هنگام معرفی نمونههای شعر وسواس و مشورت با دوستانی که به زیباییشناسی نوگرایانهی ایشان ایمان دارند را هرگز به فراموشی نسپارند، چرا که چنین آفرینههایی تنها در صورتی خواهد توانست در کنار کاخ ارجمند ادبیات پارسی جایی برای خود دست و پا کنند که قادر باشند در کنار سنت شعری ضرافتهای نوینی نیز نشان دهند نه اینکه با معرفی نمونههای ابتر و ناپخته آفرینهشان را بهانهای برای تاخت و تاز به ادبیات پیشرو و آوانگارد نزد کهنه پرستان نمایند.
متن برگرفته از ضمیمهی شمارهی دوم 《...و》 هنر و ادبیات ادبیات امروز آذر ۱۳۸۶، ص ۱۰ گیلان امروز