طاهر غزال ، تيز تك از بند زندگي رست

 

 

محمد حسين حقيقي -1315بابلسر- كه تخلص طاهر غزال را براي خود برگزيده بود، از نخستين روشنفكران ساكن در رشت بود كه از دوستان دهه ي 30 شاملو محسوب مي شد. طاهر غزال نه از راه سرودن كه به واسطه ي آشنايي مطلوب با زبان انگليسي از راه مطالعه ي كتاب هاي متفكران اروپايي، روسي و امريكايي به ادبيات و روشنفكري پرداخت . او از دوستان گرمابه و گلستان زنده ياد محمد تقي صالح پور ، زنده ياد صالح صابر ، عنايت سميعي، رحمت موسوي، محمود آقا خاني ، فريدون طاعتي، عباس حاكي، حميد قديمي حرفه و... و در دهه شصت از دوستان نويسنده ي اين سوگ نوشت محسوب مي شود. او وقتي فهميد درشهرداري كار مي كنم به من گفت تنها كار دولتي من چهار سال تصدي شهرداري كوچصفهان بود. عنايت سميعي درباره ي او پس از مرگش گفت: طاهر بود كه نيما ، شيباني ، شاملو و سپهري را به من و بسياري از بچه هاي اهل قلم رشت شناساند، او مدتي كه در تهران كار مي كرد با شاملو رفاقت نزديكي داشت، وي از ذهنيتي شفاف و روشن برخوردار بود. در همان زمان از او« مجموعه شعر'' ماه در دره ي نيلوفرها»،« چند داستان كوتاه كودكان''، ني لبك طلايي» - مجموعه رباعيات او – منتشر شد. شعرهاي قابل ملاحظه اي در قالب سپيد از وي نزد من محفوظ است، سال 1349 با او آشنا شدم. تا آنجا كه به خاطر دارم در دوره ي اول بازار ويژه ي هنر و ادبيات صالح پور ، نقد رمان و داستان مي نوشت و از نكات به ياد ماندني نقدهايش نقد داستاني از صادق چوبك بود.

فرق او با ساير روشنفكران در اين بود كه وي از قِبَل داستان و شعر به روشنفكري نرسيده بود بلكه به واسطه ي آشنايي اش با زبان انگليسي و از راه خواندن نكته نظرات تئوري پردازان مكاتب نو ظهور به روشنفكري در غلطيده بود. او از راه دانستن فنون ادبي به ادبيات پرداخت نه از راه استعداد شعري اش، از طرفه فرهيختگان نسل ما بود ، طاهر خيلي زود از حرفه اي گري در حوزه ي روشنفكري ادبيات به مطالعات در حوزه ي روشنفكري ادبيات به مطالعاتي در حوزه ي فيزيك و ساير علوم تغيير ماهيت فكري داد .اين تغيير به سالهاي 48-47 باز مي گردد. وي سعه ي صدر بسياري داشت ذره اي از كسي كينه به دل نمي گرفت . غرور جايگاهي نزد او نداشت ، طاهر به بزرگترين كتابخانه دار شخصي شهر شهره بود . او سال 43-42 بخشي از كتابخانه اش را به قصد سفربه هند فروخت هر چند سر از ژاپن بيرون آورد و پس از دو – سه سال با شيگاكو همسرش به ايران بازگشت، ما درايام نبود او كتاب هايش را با مهر كتابخانه شخصي طاهر غزال در كتابفروشي هاي شهر مي ديديم و پس از آمدن او متوجه شديم بخش اعظمي از كتابهايش را سرقت كرده بودند، او ميليونها تومان براي پست كتاب هايش به ژاپن خرج كرده بود.

همسرش مترجم و نقاش بود و يك سفرنامه از ايران در ژاپن چاپ كرد كه مورد استقبال ژاپني ها قرار گرفته بود.

محمود آقاخاني كه روزگاري با زنده ياد صالح پور در روزنامه كيهان همكار و دوست نزديك بود درباره ي طاهر مي گويد: نام واقعي اش نه طاهر غزال كه محمد حسين حقيقي بود، او اسفند 1315 در بابلسر متولد شد در رشت دوره ي دبستان و دبيرستان را به پايان رسانيد. او در زمينه ي شعر، داستان كودكان، افسانه و فولكلور و نقد، آثار بيشماري دارد، ترانه ها ( مجموعه ي يكصد و بيست و چهار رباعي) پرندگان در سپيده دمي ديگر ( مجموعه شعر) بر كوهستان با ستارگان ( مجموعه شعر) پنجره ، دختر و گل سرخ ( مجموعه شعر) نرگس ها همه نگاهند ( يك داستان) هفت جزيره ي جادو ( يك افسانه ) ماه در دره ي نيلوفرها ( يك افسانه ) قسمتي از آثار چاپ شده و به جا مانده از اوست.  آقا خاني در ادامه مي گويد: تا قبل از سكته اش ماهي چند بار با هم تماس داشتيم به خاطر سكته ي مغزي دو – سه سال اخيرش نمي توانست راحت صحبت كند، گاه با همسرش صحبت مي كردم و بغضم مي تركيد آخر كسي فكرش را نمي كرد كه طاهربا آن همه شعور و زيبايي و فخامت و سلاست در گفتار چنين به ويلچر تن دهد. بايد از صفات انساني كه هرگز دروغ و ريا نمي ورزيد هم بگويم ، انساني به تماميت انسان!

سپس با چشماني اشكبار و بغضي كه نمي خواهد به يكباره گره از كلافش بگشايد مي افزايد: از طاهر به جز آن چه كه گفتم اشعار و مقالات پراكنده اي در مطبوعات ايران چاپ شده، در ژاپن نيز از سال 1966 ميلادي كتاب و مقالات متعددي همچون فصولي از تذكرة الاوليا و نيز تنگسير صادق چوبك به زبان ژاپني ، او رباعي گوي زبردستي نيز بود.

طاهر روز يكشنبه 24 ژولاي 2005 ميلادي ( دوم مرداد يك هزار و سيصد و هشتاد وچهار) در يكي از بيمارستان هاي توكيو جان به جان آفرين تسليم داشت، پيكر او پس از مراجعت « پوپك» دخترش از انگليس روز چهارشنبه دفن شد. از او به جز پوپك كه دكتراي علوم بين الملل دارد، دو پسر به نامهاي « سپنتا» فارغ التحصيل در رشته ي سياسي و «هرمزديار» به جا مانده است نام همسر ژاپني اش هم شيگاكو است.

آقا خاني چند شعر قدمايي از طاهر ضميمه ي حرف هايش مي كند كه تعدادي از آن ها براي آشنايي ساير دوستان اهل قلم و دوستداران هنر و ادبيات با چهره اي كه در زمان سكونتش در رشت تاثير به سزايي در خلق آفرينه هاي نويسنده گان گيلاني داشت، در اين سوگ نوشت چاپ مي شود.

نويسنده از نيمه ي دوم دهه ي شصت  با طاهر آشنا مي شود ، هر چند در دهه ي پنجاه بارها او را همراه همسرش در خيابان علم الهدي و زير كتابخانه ملي ديده بود . حدود اوايل دهه ي هفتاد در سفر او به رشت نيمي از روز را همراه زنده يادان محمد تقي صالح پور و حميد قديمي حرفه و عباس حاكي ، عنايت سميعي ، رحمت موسوي ، محمود آقا خاني در خانه ي حاكم زاده پدر قهرمان وزنه برداري آسيا با او گذرانديم . كتاب هاي آن سوي مرزباد و برشي از ستاره ي هذياني را از طاعتي خريد و با امضاي من همراه خود برد ، بعدها گفت شعرهاي كوتاهت را در بخش فارسي راديو ژاپن – كه او گوينده و تهيه كننده اش بود- خواندم و من به شوخي گفتم زيره به كرمان برده اي ديگر و او معتقد بود كه شعرهاي كوتاه تو اصالتي ايراني و مخصوص خودت دارند در حالي كه هايكو وزن هجايي خاص و تعريف ويژه اي دارد كه شعر كوتاه تو هيچ شباهتي به هايكو ندارد. تنها شباهت شعر كوتاه تو به هايكو شعر بودن و كوتاه بودنشان است درست مثل اينكه يكي بگويد رباعي خيام شبيه دوبيتي باباطاهر است ، بله در تعداد  مصراع ها و شعريت، نه در بحر و وزن و محتوا ، نكته اي كه آن روز طاهر غزال گرفته بود نكته اي بود كه كمتر خواننده ي شعر كوتاه در ايران به آن چه مكتوب و چه شفاهي اشاره داشت، طاهر به زعم من نخبه اي بود كه ادبيات ايران با بي تفاوتي از كنار او گذشت كه اگر به او بهايي داده مي شد چه بسا امروز در فهرست بزرگان هنر و ادبيات و نقد امروز نام او درخشش بيشتري داشت. مرگ او مصداق بارز اين بيت است كه:

 

از شمار دو چشم يك تن كم                       وز شمار خرد هزاران بيش