يادي از شيون فومني به مناسبت 23 شهريور سالروز تولدش
چه ميتوان گفت در شصت و دومين سالروز تولد يك دوست، يك شاعر و آن هم از جنس پوپوليستي - مردمياش. شاعري كه آثار خود را در بخش گيلكي به بهانه دشواري خوانش زبان گيلكي و تنوع لهجهها به صورت نوار كاست منتشر كرد.
باري، سخن از ميراحمد ميرفخرينژاد است كه دوستدارانش از راننده تاكسي گرفته تا ليدرهاي تيمهاي فوتبال سپيدرود، پگاه و ملوان شعرهايش را از حفظ ميخوانند و البته كمتر كسي با او سخن از نام اصلياش دارد و جملگي وي را با نام < شيون فومني> ميشناسند.
تدبير براي برونشد از لاكتابي
شيون در حوزه كار اصلياش - شعر گيلكي - لاكتاب بود. خودش اين طور ميخواست؛ البته ميشد همراه آن چند كاست كه به نامهاي < گيله اوخان> 1 تا 6 توزيع شدند، كتاب يا جزوهاي هم از همان شعرها پيوست <كاست> كرد. با اين تدبير، شيون در حوزه كارنامه مكتوب هم از لاكتابي در امان ميماند. ميراحمد ميرفخرينژاد در اواخر عمرش مجموعه شعرهاي قدمايي فارسي خود را به صورت كتاب درآورد؛ دوبيتي، رباعي و غزلياتش كه بهويژه اين آخري از سبك هندي، عراقي و خراساني بيبهره نمانده بود و البته بعضا همراه با تهلهجه گيلكي كه متاسفانه از ديرباز دامنگير شعر فارسي بسياري از شاعران گيلك زبان بوده است.
آفت لهجه گيلكي در شعر فارسي
بهواسطه آنكه در سالهاي جوانيام رباعيساز بودم و دستي در ادبيات قدمايي داشتم و زبان اول خانوادگيام فارسي بوده است، هميشه شاعران ولايت را نسبت به آسيبپذيري ناگزير و سهوشان از لهجه گيلكي برحذر ميداشتم. هرچند شاعر جماعت اغلب دچار غرور نهادينه شدهاش است و به سادگي تن به قبول ضعف خود نميدهد، اما هر كه مرا ميشناخت لابد با زبان تلخ و صراحت گفتارم در نقد آشنا بود، شايد بههمين علت بوده كه هميشه دشمن كم نداشتهام؛ كما اينكه هميشه بيش از دوستان عزيزم حقيقت را دوست داشتهام.
باري، همانگونه كه همه گيلك زبانان ميدانند، در گيلكي به جاي گلزرد ميگويند: زرده گول. يعني به لحاظ نحو دستور، درست برعكس فارسي عمل ميشود و بيشتر شبيه زبانهاي مشتق از لاتين، كه آنها نيز در اين شق با زبان گيلكي همراهند: .Yellow Rose
خاطرهاي از اخوانيه شيون براي محمد قهرمان
گويا در جريان رفاقت زندهياد شيون و استاد محمد قهرمان - خراساني - اخوانيهاي از سوي شيون براي استاد ارسال ميشود و استاد بهطور مكتوب به اين بيت از شعر شيون ايراد ميگيرد:
در مقام خاكساري راست قامت كردن است
سر فرود آوردن شيون به پاي قهرمان
حضرت استاد كه در سبك و زبان خراساني صاحبنام هستند، بهتركيب < راست قامت كردن> ايراد مي گيرند و گويا مينويسند - نقل به مضمون- كه: < صحيح و بليغ آن قامت راست كردن است>؛ كه در اينجا - هر چند بهلحاظ رعايت وزن - شاعر متوجه لهجه گيلكياش در مصراع نشده و چنين دسته گلي از سر سهو به آب داده است و اما آيا از اين خطا در شعر ميتوان گذشت؟ البته گويا ارسال آن نامه از سوي استاد قهرمان و در پي آن پاسخ تند و تيز شيون سبب كدورت بين دو شاعر ميشود. بگذريم... مگر نه كه صلح غايت هر جنگي است خاصه آنكه اين نزاع از نوع قلمي آن باشد. بنابراين اميدواريم گذشت ايام و روح بلند شيون و بلند نظري استاد سبب رفع سوءتفاهم هر دو شاعر و اديب بزرگ شده باشد. ما نيز اين فرصت را غنيمت ميشمريم و به شاعران فارسيسراي گيلاني رعايت نحو زبان پارسي را در وضعيتهاي مشابه توصيه ميكنيم.
ويژگيهاي زبان شعري شيون
و اما در سالروز تولد يك شاعر همهاش كه نبايد بهوجوه مثبت شعر او پرداخت، كما اينكه بزرگان بيهوده بزرگ نشدهاند و لابد اسباب بزرگيشان مهيا بودهاست.
باري... شيون در منظومهسرايي يد طولايي داشت و صد البته داراي طبع روان. از علل موفقيت شعرهايش ميتوان به تأمل او در افسانههاي درخشان بومي و بهره از آن، همچنين نزديكي زبان شعرهايش به زبان محاوره، تلفيق عناصر فولكلوريك و كاربرد طنز - كه بنمايه اصلي زبان شعر گيلكي است- اشاره كرد. او در دوبيتيها و رباعيات گيلكياش نيز از اين امتيازات برخوردار بود، خاصه با ارسال مثل و كاربرد مباني فرهنگ زادبومي، علاوه بر ارائههاي فوقالذكر اين دو قالب كوتاه را سخته و پخته كرده بود.
الگوي شعري شيون
اگر بخواهيم براي شيون الگويي كه مرجع تقليد شعري او باشد جستوجو كنيم، همه اشارات به سوي محمد علي افراشته - شاعر مردمي و مدير مجله <چلنگر> كه از طرفه نشريات طنز سياسي دهه بيست بود - نشانه ميرود. در دورههايي از تاريخ سياسي ايران ادبيات كارگري بهواسطه معاذير سياسي نتوانست در جامعه نشر و تسري يابد. افراشته نيز به دليل عضويت در حزب توده بهعنوان يك شاعر حزبي از فيلتر بسياري از محافل فرهنگي رد نميشد. در اين ميان شيون كه دبير راهنمايي تحصيلي بود و به عنوان يك فرهنگي وجهه مطلوبي در ولايت داشت، توانست نه فراتر از افراشته بلكه در بسياري از مواقع در حيطه زبان و انديشه او با افزودن زبان آرگو منظومههاي صريح، بومي و مردمي را در لايههاي گونهگون مردمي تسري دهد. او مانند سلف خود افراشته به تحزب در نغلتيد و تنها با پشتوانه مردم توانست بهقدري پيش رود كه بسياري از شنوندگان اشعارش بعضا حتي شعرهايي مانند < سجيل فاگيران > افراشته را با < گاب > او اشتباه بگيرند و سكه هر دو را به لحاظ نزديكيهاي زبان و محتوا به نام شيون ضرب زنند. از دلايل شهرت فزاينده شيون ميتوان به تدبير او در انتشار آثارش به صورت نوار كاست با دكلمه گيراي خود و خواندن ترانههاي او توسط خوانندگان بنام گيلان مانند پور رضا، مسعودي و... اشاره مؤكدي داشت.
در پايان ميتوان افزود هر چند محمد بشرا نخستين شاعر شعر نيمايي گيلكي محسوب ميشود، اما او در حوزه زبانشناسي و ادبيات و شيون در حوزه پوپوليستي هر دو از چهرههاي فراموش نشدني شعر معاصر گيلكي بهشمار ميروند. شيون توسط شعر گيلكي، زبان گيلكي را حياتي ديگر بار بخشيد و بشرا شعر سنتي گيلكي را با جهان شعر نيمايي پيوند زد.