علی رضا پنجه ای در گفت و شنید با ویژه ی نوروزی خزر:شعر همچون قلب،بی اراده می تپد
علی رضا پنجه ای در گفت و شنید با ویژه ی نورو سال ۹۲ خزر:
شعر همچون قلب،بی اراده می تپد
">علی رضا پنجه ای- زمستان 1391-رشت
حال شعر گیلان چه طور است؟
پیش از هر پاسخی برآنم که به شادباش نوروز 92 بنشینم، و برای شما ، تحریریه و شهروندان شهر هنر و ادبیات و رسانه بهترین ها را آرزو کنم و آمین آمین گویان به درنگادرنگ آموختن از حکمت نهان فصول چهارگانه بنشینم.
و اما در مقام پاسخ به پرسش طبیبانه تان باید از زبان لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی که گفت:زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت سخن ساز کنم که در پاسخ تجاهل العارف نموده و هشیوار گفته: صعب روزی بالعجب کاری پریشان عالمی
شعر مانند قلبی ست که بی اراده می زند و از مغز فرمان نمی برد. تپیدن در هسته ی وجودی اش غیر ارادی ست و سهم صاحب و ارباب این قلب تنها تواند تقویت و مراقبت در به تر تپیدن آن باشد و بس! اما همه چیزی در کیفیت این تپیدن موثر است، از تدابیر روزگار بگیر تا اوضاع مبتلابهی که بر روح و روان صاحب این قلب دلالت گر است!حالا اگر همه چیز پیرامونی برای صاحب این قلب مهیا و مساعد باشد پر مسلم است که این قلب با طراوت و انگیزه ی فزون تر می تپد، و... تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!
بنابر این تصریح می کنم مادام که دروازه ی نشر بر پاشنه ی سلیقه به جای قانونمندی موازین آن می چرخد،همچنان می بینیم که فقدان چهارچوب مشخص در گزینش آفرینه ها حاصلش جز عِرض خود بردن و زحمت ما داشتن عایدی ِ مطلوبی در سبد فرهنگی متقاضیان بر جا نخواهد گذاشت؟ این گزاره ها البته موارد ی ست که بر رابطه ی بازار عرضه و تقاضا تاثیر گذار است و الّا در حوزه ی بررسی باید گفت شعر گیلان از شعر ایران و شعر کشورهای در حال رشد و در سویه ای دیگر از شعر جهان جدا نیست، هر چند که پارامترهای بر شمرده هر یک در مبانی پاتالوژیک بررسی شعر امروز قابلیت تاویل می یابد.افراط و تفریط به عنوان دو رفتار بی بدیل از شاخصه های شعر معاصر است که در هر دوره ای با سرفصل هایی متفاوت رخ می نماید و دیدگاه های مطرح پیرامونی را به چالش می گیرد. در واقع شعر ما در تمام دوره ها ، در جدال سنت و مدرنیته به برآیندی می رسد که در حوزه ی نقد ادبی می باید به چند و چون آن پرداخت. هر چه که هست اما خروجی این هیاهو و جدال همیشه به نفع شعریت شعر تمام شده است، چه را که دریای شعر خس و خاشاک را به ساحل می راند. دو مقوله ی موسوم به ساده نویسی و شعرمدرن روزگار ما(شعرهای زبان محور و گونه های دیداری) دو وجه این جبهه را ترسیم نموده است.از قضا سرآمدان این هر دو جبهه نمایندگان واقعی اش در صف شاعران گیلانی دیده می شود.شاعرانی که از دهه ی شصت هژمونی شعر معاصر را بر عهده گرفته اند. و نقش تعیین کننده شان در هر دو جبهه مشهود است. همان گونه که می دانید من به سهم خود نمونه هایی از شعرهای نو 54 شاعرگیلانی را در دهه ی شصت همراه شرح حالشان توسط نشر مروارید در دی 70 به ناشر سپردم که با وقفه ای ۴ ساله در سال 74 منتشر شد. از آن پس پسرم مزدک به سفارش حوزه هنری گیلان اقدام به تدوین مجموعه ای نفیس از سپیدسرایان گیلان همراه شناسه شاعران و آثارشان نمود که عنوان نخست پژوهش های ادبی حوزه ی هنری کشور را کسب کرد، او مدت هاست که جلد دوم این مجموعه را به شاعران شعر نو - فاقد کتاب - شامل شاعران شعر سپید، منثور، نیمایی و آزاد اختصاص داده است.
امسال چه مجموعه شعری نظرتان را جلب کرده است؟
">علی رضا پنجه ای زمستان91-رشت
در میان کتاب هایی که به دست من رسیده می توان به «این پرنده از دوران سلجوقیان آمده است» شاعر شعر اشیاء ایرج ضیایی اشاره کرد که من نیز در ماه نامه ی ره آورد گیل اقدام به گفت و گو با او نمودم ، ضیایی در آستانه ی60 سالگی در این مجموعه نیز مانند مجموعه شعر حرکت ناگهانی اشیا به اتمسفری دیگر در شعر معاصر نظر دوخته و شعرهایش فضای نویی را به تجربه نشسته، وی با تاثیر از سیاق سفر نامه نویسی و کاربرد زبان روایی نشان داده که به قصد جلب خواننده شعر را در حد قصاریه نویسی شاعرانی موسوم به ساده نویس یا فکاهه و جوک ادبی نویسی تنزل نداده است. هر چند برخی از کتاب های طنز با بهره از ایهام و تشبیه و استعاره که در کلام منثور نیز کاربرد دارد و نمی تواند به تنهایی وجه ممیزه ی شعر با فکاهه ی ادبی باشد سعی دارند شعر معاصر را به قصد سودای افزایش خواننده به ورطه ی سقوط بکشانند، از دیگر سو متاسفانه برخی نیز به بهانه ی شعر زبان محور بدون درک صحیح انواع . گونه های شعر، پریشان محوری بیمارگون که مبین پارانویا و اسکیزوفرنی ست را با شعر پست مدرن و سوررآلیستی اشتباه گرفته اندو خواننده ی شعر سردرگم است که سراغ سره از ناسره را در ناکجای ماشین زمان می تواند پی جوید. البته باید افزود که تعدادی دیگر از شاعران پیش کسوت و نوآمده اقدام به چاپ کتاب شعر نموده اند که در مقام آن مجموعه نتوانسته اند در خاطرم بمانند.کتاب دیگری از سنندج به دستم رسیده که مجموعه شعرهای ناهید عرجونی را در خود گردآورده است این کتاب تاثیر نافذی بر من گذاشته است.از خواص شعرهای این مجموعه می توان به دریافت اولیه و درنگ در محورهای بینامتنی شعر توسط لایه ها و طیف های شعرخوان اشاره کرد به گونه ای که شعر در خوانش اول به واسطه ی صراحت در زبان و بی پیرایگی مخاطب را جذب خود کرده و سپس در خوانش های مکرر خواننده به لایه های پنهان و ایهام نهفته در کلام شاعر می رسد.به گونه ای که شعر به ساختار بینامتنی سرمین هرز تی اس الیوت از دریچه ای دیگر خواننده را نزدیک می گرداند. بی آن که اثری از محتوا یا فرم مجموعه ی الیوت در شعرهای کتاب دیده شود.در واقع کتاب اخیر حادثه ای در شعر معاصر است که از نگاه فمنیستی نیز خود را بر حذر داشته است.
باید منتظر چه کار جدیدی از شما باشیم؟
من چهار کتاب آماده برای چاپ دارم، سال گذشته علی رغم مذاکره با نشر مروارید به واسطه ی یک سال و نیم در نوبت ماندن از چاپ کتاب با این منصرف شدم، تا این که وضعیت نشر نابسامان تر شد به طوری که بسا با اوضاع چاپ و نشر کتاب و تحریم های اعمال شده و گرانی چند برابر کاغذ کتاب ما سال ها طول می کشید که منتشر شود، با توجه به سابقه ی وقفه چاپ چهار ساله گزینه شعر گیلان!دو شب پیش اما مشاور یکی از انتشاراتی های وزین تهران از من قول یک مجموعه شعر 150 صفحه ای را گرفت. باید ببینم که از چهار کتاب آماده ام کدام ها به این نشر می رسد یا چه تدبیری برای ادغام برخی از آن ها خواهم اندیشید. و اما اسامی کتاب ها:شبانه های سنگ صبور، عشق همان او یم است، کوچه چهرزاد(کوچه ای که در آن شاعر شدم، عاشق شدم، ازدواج کردم، انقلاب کردم، نخستین کتاب و نخستین فرزندم آن جا متولد شدند و خلاصه بخش عمده ای از شخصیت ادبی و اجتماعی ام در آن جا شکل گرفت)، و خلاصه دونده ی از خود. البته مجموعه ای از گفت و گوهای رسانه ها با من، نیز پراکنده ها و چاپ ترجمه های تجربی ام از شعر برخی از شاعران مدرن جهان و بازآفرینی برگردان منثور با حفظ ادبیت کتاب قرآن کریم از جمله دلمشغولی هایم است که منتظرم دوره ی این کارمندی هنرکاه به سرآید تا به ترتیب اولویت پیش از آن که ملک الموت جویای احوالم شود به قول حضرت مولانا جلال الدین محمد در ترجمان شعری اش از قرآن ما را به اصل مان وصل دارد: هر کسی کو دورماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.