اندیشه های کهنه، زیربنای اندیشه های نو

مجله دادگر شماره نوروز۹۲:از علی رضا پنجه ای، شاعر، روزنامه نگار و نظریه پرداز ادبی، خواستم تا ابتدا نگاهی جامعه شناسانه نسبت به خاستگاه آثار هنری و تاثیر بسترهای جامعه بر کم و کیف این آثار داشته باشد؛ او اینگونه سخن خود را آغاز کرد:

آپلود عکس

">علی رضا پنجه ای الشاعر،الصحافي و Poet and literary critic and journalist Alireza Panjeei

(( موجودیتِ ادبیات مانند هر پدیده و دست آورد دانش بشری، به همه ی عناصر نقشمند در مناسبات و وضعیت های تاثیر گذار هستی و جامعه، از عوامل ژنتیک تا سیاست، اقتصاد، تاریخ، فرهنگ، اقلیم ، زمان و...، بگیرید تا مراودات افراد در جامعه ی انسانی، مرتبط است. بنابراین هرگونه اتخاذ تدابیر داخلی و خارجیِ مبتلا به جامعه، با شدت و حدت در کمیت و کیفیت ، در چگونگی آفرینش های ادبی، هنری و دانشوری دخیل است؛ برنامه ریزی و تدابیر تصمیم سازان و تصمیم گیران همه وهمه تعیین کننده ی چند و چونی آثاری ست که برای آیندگان به غنیمت و یادایاد می نهیم. پر واضح است که آیندگان ما، از ماهیت این آفرینه ها، به نقد تاریخ و ادبیات این کهن بوم و بر خواهند نشست؛ تاریخ و چالش پیش روی ما رودربایستی نمی شناسد و بی پرده با آیندگان سخن خواهد گفت. بنابراین، میان مایگان و سفلگان و سوداگران را در تاریخ جایی نیست که اگر هم باشد، دو قلم ناسزا بیش عایدی یی نخواهد داشت)). پنجه ای همچنین ادامه داد:

((روند جامعه به گونه یی ست که نخبگان و تاثیر گذاران به حاشیه رانده شده اند و خروجی طبیعی چنین روندی نمی تواند طراوت در اتمسفر هر نوع خلاقیتی و از جمله "شعر" ایجاد کند؛ البته برخی از این کاستی ها، متوجه ی فرهنگ مراودات و مناسبت های لایه های درون جامعه، بدون دخالت دولت، است؛ نخبگان بعضاً درویش خصال اند و میان مایگان همیشه خود را به نقشِ جایگزینیِ نخبگان در جامعه تحمیل کرده اند. حال در چنین تصویر و تصوری از جامعه چگونه می توان انتظار ظهور چهره های نوظهور داشت؟ آن هم بدون نشریات ادبی جریان ساز، که می باید توسط جریان سازان نخبه و سرآمدن تاثیرگذار روزنامه نگاری ادبی، و نه میان مایگان، منتشر شوند؛ در واقع ما باید خود را به وضعیت نشاط اجتماعی نزدیک کنیم تا از آن به چشم انداز خلاقیت روزآمد نظر داشته باشیم. مخلص کلام در پاسخ به پرسش نخست، باید به اجمال بیفزایم: در گیلان همیشه بستر لازم لااقل برای رشد هنر و ادبیات بوده است. ما صرفاً نیازمند اتمسفر لازم هستیم و البته افتادن سرنوشت چرخ، به دست گردانندگان نخبه ، کارآمد و دلسوز که بتوانند با دمیدن طراوت به جامعه در هیات "روح القدس" ما را به مدینه ی فاضله و اتوپیای مان برسانند. چنین بادا)).

وی همچنین در پاسخ به این پرسش که تاثیر پیشکسوتان حوزه ی شعر و نقد ادبی در ایجاد بسترهای مفید، برای تعالی شعر جوان چگونه است؟ اعتقاد دارد: ((تعداد دانشی مردان حوزه ی شعر، داستان و نقد که به جز خلاقیت مستقیم ادبیات، معلمی هم پیشه کنند تا بتوانند در معرفی آینده سازان این کهن بوم ، خصوصاً گیلان زمین، نقش ایفا کنند بسیار کم اند. بنابراین باید قدرشان را دانست و نگذاشت تا گوشه گیری کنند که دود این واکنش به چشم نوآمدگان خواهد رفت. البته نباید از نقش سردبیران و دبیران کارآمد و جریان ساز و دلسوز نشریات تخصصی، و نه عوام پسند، در معرفی شاعران، منتقدان و داستان نویسان این سرزمین غافل ماند. صریح بگویم ما در عرصه ی هنر و ادبیات به یک مدیر و کارگردان با هوش و دلسوز نیازمندیم که بتواند با هماهنگی همه جانبه با تصمیم گیران و تصمیم سازان با خلاقان، نقش مند ظاهر شود)).

علی رضا پنجه ای در پایان و در پاسخ به این پرسش که آینده ی شعرِ ایران و به تبعِ آن گیلان را چگونه پیش بینی می کند، معتقد است:

((هر چه از آسیب شناسی ها و کاستی های بر شمرده فاصله بگیریم با چشم انداز روشن تری مواجه ایم.شعر ما به دو قسم "مخاطب محور" و "زیبایی محور" تقسیم می شود؛ هنر، ادبیات و شعر "مخاطب محور" خود را تا دریافت متن توسط پایین ترین لایه های فرهنگی جامعه تنزل می دهد؛ هنر، ادبیات و شعر "زیبایی محور" اما تلاش دارد تا با مواجه نمودن "او" یی که به جُست و جوی زیبایی در خلاقیت است، به زبان اشاره، ما را با شگفتی های نهان در لایه های اندیشه ی زبانِ شعر مواجه گرداند؛ مهم در این میان دسته بندی های موسوم به "شعر ساده" و شعر "زبان محور" و "شعر دیداری" نیست بلکه مهم"ذات شعر" است و بس؛ من نیز در آستانه ی سال نو(1392 خورشیدی) آرزو دارم تا "اندیشه های کهنه" نقش زیربنای "اندیشه های نو" را ایفا کنند و به طور روزآمد هر سال "نو" جامه ی "نو" بپوشند؛ سال نو خانه ی (اندیشه ی) نو مبارک!)).