علی رضا پنجه ای

آیا آن که می آفریند همانند کسی ست که

نمی آفریند،پس چه را متذکر نمی شوید!

 

آپلود عکس

علی رضا پنجه ای">

هفته نامه ی آسمان شماره 57  نهم شهریور92: سانسور را در حروف ابجد  با  عدد 377  نشان می دهند، در  تعاریف لغت نامه ای سانسور آمده که اسم مصدر فرانسوی  است ((censure و ممیزی و تفتیش مطبوعات ومکاتیب و نمایش ها از سوی حاکمیت را گویند. این کلمه در زبان فارسی افعال معین چون کردن و شدنو چیِ نسبت را همراهی می کند .

با این پیش آگاهی اکنون به پرسش شما پیرامون این پدیده ی روزمره در عصر اطلاعات و انواع رسانه(ارتباطات) به ویژه در حیطه ی کار اندیشه ورانی که در عرصه ی آفرینشگری دانش های انسانی (هنر و ادبیات) نیازمند ارایه ی محصول اندیشه شان  در جوامع انسانی هستند، می پردازم. و البته  به نقش سانسور در آفرینش منِِ شاعر می نشینیم  و نه در این سقف چند کلمه نوشتن  به نقش آن در کار روزنامه نگاری ام،  که هر چند از ماهیتی یگانه برخوردار است اما در چه گونه گی مدیریت آن
در کار رسانه توفیرهایی را بازتاب می دهد.

... سانسور خواسته یا ناخواسته بار سیاسی دارد، بالایی ها برای مدیریت بر ماهیت دانستگی، خود را قایل به اعمال ممیزی می دانند و البته در طول تاریخ هیچ گاه سانسور به زعم آفرینش گری خوش ننشسته و نمی نشیند. چه را که کاربرد آن بیش از آن که از سر ضوابط و منطق باشد بدل به حربه ای شده از سر سلیقه به دست اعمال کنندگان آن. البته این چرخه شدیدا نیازمند ضابطه مندی و قانون مداری است. در هر حال به نظر می رسد  باید لزوم ممیزی کتاب برداشته شود و در صورتی که آفرینش گری  هنجارهای قانونی جامعه را بر هم زد و این امر منجر به تضییع حقوق آحاد جامعه شد رویه قانونی در باره آن اعمال شود و در محاکم با حضور هیات منصفه و بدون هیچ گونه تضییع حقوق و اعمال فشاری بر اساس قوانین جاری با وی برخورد

شود. از سویی افرادی که تمایل به اخذ مجوز برای آفرینش شان دارند می توانند با مراجعه به وزارتخانه بر اساس نه سلایق ممیزان بل که ضوابط قانونی اقدام به اخذ مجوز نمایند تا از مصونیت قانونی آن پس از چاپ برخوردار گردند. در این گونه قانون مندی می توان به گروه بندی و طیف بندی مخاطبان  از گروه سنی الف تا... تاکید نمود؛ این در حالی ست که   هر رسانه ای مضافا  می تواند برای خود منشور و ضوابطی درون سازمانی تعیین کند و یا  مراکز فروش نیز از طریق اتحادیه و سندیکاهای خود می توانند نسبت به قاعده مندی چه گونه گی فروش و ارایه کالاهای فرهنگی بر اساس عرف و ضوابط قانون مند عمل نمایند. در این هنگام بر ماست که بر اساس قوانین جاری کشورمان رفتار کنیم و چنان چه کاستی یی در قوانین خود می بینیم از طریق مراجع ذی ربط  نسبت به اصلاح آن اقدام کنیم ، البته رفتار قانونی همه ی آحاد جامعه در گرو آن است که تمام طیف های سیاسی ، اجتماعی و اعتقادی و آیینی تن به قانون دهند و خواسته های شان را از طریق قانون مطرح نمایند نه این که زبانم کور! و دهانم کر! "خود جوش" و یا جهت دار از سوی

طیف هایی راسا با مولف و مراکز انتشاراتی و کتابفروشی برخورد شود. دیگر وقت آن رسیده که از تصمیم های احساسی دوری کنیم و خودرا به قانون بسپاریم. در این صورت است که خواهیم توانست جامعه ای پیشرو و مطرح با ضریب فرهنگ و اقتصادی پویا مملو از طراوت داشته باشیم.

واقعیت این است که در چنین عصری نمی توان  جلوی خلاقیت و اشاعه آن را  گرفت بلکه باید مخاطبان را کلاسه بندی کرد، مگر می توان داستان کنیزک را از مثنوی حذف کرد؟ داستانی که در پس آن ظاهر جنسی از آموزه های معنوی ارزنده ای برای بشر همراه است.هنگام که گوید: خلق را تقلیدشان بر باد داد / ای دو صد لعنت بر این تقلید باد! یا برخی از کلیات شیخ اجل سعدی را؟  آیا می توان حافظ را به واسطه برخی  مصاریع اش سانسور کرد: آیا می توان به برخی از دستورات شرعی  به زعم  احکام جنسیت؟مجوز چاپ نداد؟ چگونه شاعری را از بوسیدن معشوق در شعرش می توانیم منع کنیم و یا از تغزل؟ وقتی شعر پر از آرایه است و به نظم هم سخن وران پیشین سروده اند : در شعر مپیچ و در فن او/چون اکذب اوست احسن او.

دنیای مجاز ، دنیای استعاره، کنایه، غریب گردانی، تضاد، جناس،ایهام، ابهام، لف و نشر و...

به راستی می توان خلاقیت و آفرینش ادبی و هنری را سانسور کرد؟ کلامی که پر از"آن"ِ خاص( الهام) است . ممیز و یا سانسورچی هرگز نمی تواند خود را آن قدر به آن "آن"ِ خلاقه یا مقام الهام نزدیک گرداند که صراحتا به دریافت و رسیدن به مفهوم اصلی آفرینه اذن دهد، حتی اگر خود در آن حوزه از نخبگان باشد. قدرت آفرینش  با قدرت نقد و قضاوت "هم وزن" و "هم مرتبه" نمی تواند باشد، اصلا خود آفرینش گر

هم اگر به ممیزی آفرینه ی خود  و تاویل آن پس از "آن" ِ خلاقیت  بپردازد قایل نیست تا در حال طبیعی قضاوت برای آن حال و "آن"ِ  خلاقه  نماید. پس به تر و نیکو تر آن که به توصیه ی قرآن کریم گوش جان بسپاریم : بشارت بر  بندگانی که سخن ها را می شنوند و نیکوترین شان را برمی گزینند.زمر 17 و  18 و  یا هنگام که گوید :     آیا آن که می آفریند همانند کسی ست که نمی آفریند، پس چه را متذکر نمی شوید! نحل 17