چامک چه میتواند باشد/علیرضا پنجهای
چامک چه میتواند باشد؟
سخنان یک پیشنهاد دهنده، علی رضا پنجه ای با چامه اندیشان چامه نگار و چامک نگار
چون آن چامه بشنید بهرام گور
بخورد آن گرانسنگ جام بلور
(فردوسی: ۶/۴۸۲).
بتان چامه و چنگ برساختند
ز بیگانه ایوان بپرداختند
(فردوسی: ۶/۵۲۱).
چامه را معادل غزل ، سرود ، نغمه ، ساز دانسته اند دیر سالان بلند مرتبه ی شعر پارسی. در مقابل چانه که معادل نثر بوده است به واسطه ی پرگویی مستتر در چانه که سخن زیاده و غیر منظوم است و از این رو نظم و شعر _ چامه _ را چامه می نامیدند که سخن سنجیده ، موزون و نغز بوده در سنجه و وزانت وزن با مقیاس عروض.
و اما چانه همچون چان که در برخی زبان های کهن و بومی ایرانیان به سبد و ظرف که توان مظروف نامیده شدن مجازیِ سخنان بسیار را دارد، گفته شده است. نیز در معنی ، از چامک به کاف تصغیر میتوان چامه ی کوچک مستفاد کرد و به کاف تحبیب ، از چامک به واسطه ی کوتاهی و نغز بودن چامه ی کوچک و دوست داشتنی تلقی کرد.
چامه، واژه ای پارسی ست. چامک به دو منظور پیشنهاد شده است :
اول به مثابه ی جای گزینی برای هر گونه شعر کوتاهِ قدیم و یا جدید. این استدلال من در خصوص چامه نیز هست ، هر سخن منظوم را شعر یعنی چامه نامیدهاند.
و اما در معنای دوم : مراد از شعر یا چامه یا چکامه معنای خاص آن است که خود را از معنای عامش دور نگه میدارد. همان سخن بی نظیر و نغز و زبده . در واقع همانگونه که غزل ، قصیده ، مثنوی ، مستزاد و … را شعر و چامه می نامند در معنای عام ، اما در معنای خاص شعر _چامه_ باید شعریت داشته باشد.
بنابراین در معنای خاص ما نیازمند ارایه ی معنای گسترده تر از شعر _ چامه _ و به همان نسبت برای رباعی و دوبیتی و انواع اسامی موسمی چامک پسا شعرنو هستیم. هم از این رو هر که هر نامی برای ژانر ( گونه و نوع ) خود قایل شد باید پاسخ گوی ادعا و ژانر خود در مقابل منتقدان یا همان چالش گران باشد، اما ما با فراخ نگری آن را تحت نام و معنای عام چامک در زیر گروه معنای خاص چامه میپذیریم . در واقع چامک نیز زیر مجموعهی چامه است چرا که به شعری که کوتاه بنیان شده اطلاق میشود. بنابراین اثبات خاص بودن از وظایف آن ژانر است ، در پیشگاه مخاطبان حرفهای و تاریخ ادبیات.
این هدفِ پیشنهاد دهنده از طرح چامه و چامک با دعوت به تاکید و درنگ بر نام ایرانی و پارسی برای شعر کوتاه به جای هر اسم وادراتی بوده است! چرا که چامک عصاره است و ماهیتن قدرت نشر چامه را در هستهی مرکزی همراه خود دارد.
چامک خاص که منظور پیشنهاد ماست از شاخصه هایی چنین بهره مند است . در قالب ها و گونه های کوتاه قدمایی، نو و انواع دیداری شعر که ویژگی ایجاز و رعایت اقتصاد کلام از بارزترین مشخصه ی آن است.
چامک خاصیت اغوا کنندگی و شگفتی آفرینی دارد و در درنگ و تامل دست شما را میگیرد تا در سیر به سرزمین های ناشناخته و جادویی شما را همراهی کند. از خواص دیگر چامک است : برخورداری از ابعاد خیره کننده، منشوری و اتمیک ، چامک که خودش معیار خودش است و در تعریف نمیگنجد اما خودش خودش را تعریف میکند، خودش ، از قدر و منزلت خود سخن میگوید. چامک هر چه ساحتش کم تر ، قدرش نیز کم تر ؛ هر چه باشکوه تر، ماناتر .
با ارتقای سطح استتیک و زیبا شناسانه ی خالق خود حس زیبا شناسانه ی مخاطبان را نیز تجلی میدهد و بر میکشد، چرا که فاصله ی هر نو تا نو نوتر است.
بدعت و نگاه دیگر و فاصلهگرفتن از رفتار رایج شعری با هدف خلق نهان جاها و ناکجاها ، هنجار شکنی در زبان و گونه ها و اشکال نو ، بهره از امکانات و فن آوری _ بهطور روزآمد _ از اهم دغدغه های چامک است.
قدرت فرا واقع چامک در یک کلام میتواند نشان عصارهی اتمیک (ذره ، جوهر ماده) خون چامه نگارکه خداوندگار چامک است، را در خود بپروراند.
دنبال چامک نگردید ، میکل آنژ روزی گفت داوود را در این صخره ببینید، هیچکس داود را در صخره ی مورد نظر او ندید، اما چندی بعد از صخره پرده برداری کرد. گفت ببینید داود در صخره بود شما ندیدید من دیدم و برای این که شما نیز ببینید فقط زواید را کنار زدم. کار چامه نگار و چامک نگار گاه همین است ، زواید را کنار زدن تا داوودش از صخره رخ نمایاند و اما گاه نیز چامک همان انعکاس خورشید در تالار آینه ی عمارت ایرانی ست.
تحریر شهریور ۱۳۹۸
علی رضا پنجهای