چانشی چالشی با چامک
#کارگاه_چامک عنوان برخی از دقایقیست که گمان میرود چامهنگاران و چامکنگاران نوخاسته برآنند از آن آگاهی بیشتر یابند، همازاین رو در سایت چامکسرا و کانال آن سعی داشتهام تا به قدر وسع پاسخگوی نوخاستگان باشم. :
بخشی از گفتوگو در یک گروه:
ارسالی از سوی یک چامکنگار:
_:اولا اگر یک نفر که قدرت و توانایی نوشتن شعر نداره ولی بسیار علاقه مند هست و از این رو و نه بر پایه دانش شعری و ادبی قالبی رو اختراع میکنه و چهار نفر دیگر هم رای و هم عقیده و مشتاق همچون خود را پیدا می کند و اسمش میشه شاعر و منتقد ادبی ما نمیتونیم سبک و قالبش رو به رسمیت بشناسیم .که اگر چنین بود من نمیگویم که باید در کتابی از کتب ادبیات با این درس نوشته ها روبرو شویم بلکه لااقل در یکی از جشن واره ها که در طی سال در کشور برگزار میشه یکی از قالبهای درخواستی همین قالب های من در آوردی باشد .
_: هر کی هر چی میگه رو آدم نباید طوطی وار تکرار کنه
اگه کسی اندک مطالعه ای در شعر داشته باشه میدونه که جامع تریت تعریفی که درباره شعر داریم این هست که :
(شعر کلامی است موزون و مخیل)
که حد اقل اگر موزون نباشد باید مخیل باشد .
_: هیچی نیست
امثال این جناب که علی گفت خودشون رو خسته میکنند و اسمی هم ازشون باقی نخواهد ماند.
با این تعاریف همه در این گروه شاعر و چامک نویس
پریسکه سرا
و از این قالب های من در آوردی هستند .
چانشی چالشی با چامک
چامکنگارا!
بخشی از حرفهای این کنشگران راست است، برخی از سر ادعا بی پشتوانه و از سر مُد اسمگذاری میکنند، نگاه کنید به نامگذاریها و وجوه ممیزهی برخی در محدود کردن آزادی عمل خالق اثر با قید تعدد بایدها و نبایدها؛ چامک باید و نبایدش در جوهره و ذاتش و ژنوم آن است. ما نمیگوییم چامک لزومن کم کلمهترین است ما میگوییم چامک بازتاب یک تناسب است، یک فرآیند و نماست. چامک محصول یک وضعیت است. خلاصگی وضعیت و پدیدهی چامک از شاخصههای هموست. چامکهای اجرایی هم داریم مانند چامک سُک سُک خود من .که نوشته شده:
میان اینهمه لبخند
سُک! سُک!
این چامک در وضعیت چامک نیز چامک_پستال و در وضعیت پرفرمنس اجرایی و نمایشی نیز قابلیت ارایه دارد.
شما وضعیت شعر_پستال یا در هویتسازی هدفمندتر چامک_پستال یاش را در اینستاگرام و تلگرام من دیدهاید. چامک خاص مورد نظر ما پدیدهایست منحصر برای اکنون و آتی شعر کوتاه پارسی و سایر زبانهای اقوام. لزومن و صرفن با محدودیت بهره از کلمه و هر دادهی مصور و شنودیداری رخ نمینماید، در حال حاضر سعی ما با یاری دوستان گرداگرد چامک، #چامک و #چامه، #چانه و #چانک و #گویه را با فراوانی کاربران گرونده تسری دهیم. چامک وضعیتهای آوانگاردی دارد که گاه فقط بهصورت پرفرمنس(اجرانمایشی) قابلیت ارایه دارد، چامک، آزاد آزاد است. و تاریخ انقضایی ندارد مگر که پدیدههای هستی بخواهند آن را به تاریخ بپیوندانند. چامک در وضعیت پیشرو میتواند از امکانات مولتیمدیا و حاصل کلمه و برش شنو دیداری بهره برد و آمیزهای مختصر و منحصر از هرآن وضعیتی که در تاریخ آتی، بشر به آن خواهد پرداخت باشد. بی هیج محدودیتی. #چامه و #چامک و #چانه و #چانک یعنی شعر و شعر کوتاه و نثر و نثر کوتاه را میخواهیم با افزایش بسامدشان، پُر کاربُرد کنیم. و برای هر یک شناختنامهای ارایه دهیم. این پروژه در مسیر خود بی یاری گروه چامکنگاران مُحَقَق نخواهد شد. پاری...چامک در وضعیت اکنونیش در کمیت و کیفیت از موتیوی اتمیک برخوردار است. یعنی هر چامک با تناسب دادهها توان آن دارد که از خروجی منشوری و چند وضعیتی و چند رسانهای برخوردار باشد. برخی از اسامی محفلی و گروهی برای انواع کوتاههای شعر پارسی اساسن اداست، فاقد پشتوانهی نظریست و کار گِل موقتی بیش نیست. شاعر بندپذیر نیست تا برایش چگونگی و محدودهی خلق آفرینه تعیین شود. چامک اگرچه با پوزیشن مانیفستوار مطرح شده اما در حقیقت از ماهیتی ضد مانیفستی برخوردار است. اگر بپذیریم که اقتصادِ استتیک وابستهی تناسب بین داده و خروجیاش است. خواهیم پذیرفت که چامک عام مادرانه همهی شعرهای کوتاه را زیر چتر خود گرفته است، اما فخر با اصالت آن در ماهیت مادرانه و در وضعیت چامکِ خاص، هویتِ جریانساز و تاریخساز مییابد. چامک بایدی ندارد روزآمدیش و برخورداری از ماهیت استتیک، جزو جوهرهی آن است. آن ماهیت. اینکه فرزند دمباش. "صوفی ابنالوقت باشد ای رفیق". پسر زمان، چرا که فرزند زمان و آن و دم، ماهیتن از دانش و زیبایی و روزآمدی بسامد قشنگشناسی برخوردار است. بنابراین بر اساس اصل حریت و آزادی و آزادگی، چامکنگار با بهره از دیتا و دادههای متناسب با هر چامکی در محدودهی استتیک و قشنگشناسی موجب برجستگی و نخبگی چامک میشود. بی شناخت گذشتهی شعر در ایران و جهان و نقد آن نمیتوان به نووارگی حتا نزدیک شد چه برسد که به آن دست یازید، وصلهی نو بر جامهی نخنما خطاست. چرا که در چنین بزنگاهی نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان! :" فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر/سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر". برای ما زمانی خجالتآور است که همهی کوتاههای شعر و شعرهای کوتاه را بهنام نوع خاصی از شعر هجایی ژاپن _هایکو_مینامند. هنگام که به شعر کوتاه، چه نو و چه کلاسیک میگویند:" اخیرن یک هایکو خواندهام از باباطاهر یا خیام. هم از این روست که پیشنهاد کردهایم هر شعر کوتاه چه وطنی و چه در سایر زبانها را چامک بنامیم. این دعوای کهنه و نو همیشه بوده.
میگفتند نیما کلاسیک مینویسد بعد با پاک کن طرف چپش را بی اختیار پاک میکند(جلالخالق). دکتر خانلریهای وزیر فرهنگ و هنر یا توللیها چنین می نوشتند در خصوص پیرمردی که آمده بود کاری کند کارستان و آب در خوابگه مورچگان ریخت. ما چامک عام داریم که شامل تمام کوتاههای شعر میشود در همهی زبانها و چامک خاص که باز در همهی زبانهاست. آن چامک اتمیک است و چامکنگار کمیت کلمات و اگر مشمول بهره از صوت و تصویر و گراف باشد باید همهی اجزایش در خدمت چامک باشد هیچ کلمه و تصویر و مدیا و دیتایی ماهیتن ناتوان است در تحمیل بارش به چامک. هر کلمه و مدیا و دیتایی جز توجیه کردن ماهیت وجودی خود در یک سازهی چامکی نمیتواند بدون اهلیت و باشندگی ِ خود در آن پدیده، به قشنگشناسی و استتیک در محورهای همنشینی متناسب ظاهر شود.
#کارگاه_چامک
با کلیک بر پیوند زیر به سایر نوشتههای شاعر دسترسی خواهید داشت: