آیا چامه و چامک میراست؟
چامک  تناسخ پذیر است، یعنی مدام آپدیت  و روزآمد می‌شود، جسم و عَرَض‌ها  فرم و صورت‌ و جسم‌شان که  مستعمل شد به تاریخ ادبیات می‌پیوندد لیک جوهره‌اش چون روح‌پرور  نامیراست و با خلعت نو که تابع فن‌آوری روز است  با صورتی دیگر  خواهد توانست نسخه‌ی نوتر ارایه دهد.
چامک میوه‌‌ای‌است بر شاخسار کهکشان تو در تو و لایتناهی، هر کس به‌قدر بضاعت  قد و قامت و  شعورمندی‌ش  توانِ دستاچین میوه‌ی چامک  دارد، هم‌از‌این رو ذات چامک در دستاچینی، معطوف به  دست‌نا یافتنی‌هاست. هر چه نادسترس‌تر جلوه کند نخبه‌تر است. درختش ریشه در خالق آن و خالقش ریشه در فرهنگ و دانستگی‌های دوران  دارد و شاخسارش چنان بسیط و گسترده و در بلندا  واقع شده که تا هزاران هزار سال نوری هم که هست  ماهیتن خلعتی نو به تن کرده و هم‌چنان رخشا و بی‌همتا نامش اما باقی خواهد ماند. چرا که هر دوره‌ی تاریخی چامه و چامک  با ماهیتی "دیگر" خود می‌نمایاند و هیچ تحدید(محدودیت) و مانع ذاتی و ساختی هم برای جلوه‌ی خود نمی‌بیند. شرایط زمان و مکان و لازمانی و لامکانی‌ش دلالتی‌ست بر تعریف‌ناپذیری‌ش. هم‌از‌این روست که چامه و چامک با حفظ جوهره از ابزار و فن‌آوری دوران، خود را محروم نخواهد داشت. در فرآیندِ چامه و چامک فقط بسترها متغیرند و استتیک(قشنگ‌شناسی‌)ش هر چه بتواند حد فاصل جوهره و عَرَض را روزآمدتر کند، نخبه‌تر جلوه‌گر شود.
#چامک_کارگاه