از این‌همه میو میو ماوُوُوُ

از مساحتِ غم این گربه‌‌ی بی چنگ
مشت می‌کوبیم بر طبل درد
دردادرد
هی غم از پیِ غم
بار‌ این دلک سوخته
می‌بریم
از این خیابان‌دل به آن خیابان ذهن
بی‌غم نه‌ایم
حتا دمی که راحت
بل بگذارند که بمیریم
شاید از این روزگار نامراد
که گذشت
از چلچلی و
هنوزا خودِ غم‌ایم

۱۷ پروردین ۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

">http://آپلود عکس