كار كارستان از همچو مرد مردستان در باره ی نیمای انقلابی
این نوشته سال ۸۳ به سفارش گیلان امروز نوشته شده بود. فکر کردم لااقل ممکن است به کار جوان تر ها بیاید.
دنياي غرب خيلي وقت بود كه دگرگون شده بود، ضرورت اين دگرگوني مثل هميشه پس از چند دهه توسط منورالفكرها به بخش ادبيات شعري ما منتقل شد. معيارهاي مستعمل زيباشناسي با تغيير شكل بافت و مناسبات جامعه ديگر آن التذاذ گذشته را بر نميتافت، حرف زدن از دنياي نو، قالب و فكر و ابزار نو ميخواست، ديگر شعر نميتوانست در ميخانه و ساقي و طاق ابروي يار خلاصه شود، شعر با روابط جديدي آشنا شده بود، نيما از طريق كتاب و دوستان و آشنايان خود و مدرسهاش «سن لوئي» با اين تغيير و دگرگوني در لذت ادبي آشنايي يافته بود. او آمد تا رفته رفته ذائقهي ما را به لذت بردن از عناصر دنياي نوين آشنا سازد، تغيير در ماهيت زيبايي نبود بلكه تغييرات ذائقه از زواياي جديدي كه براي لذت بردن به دست آورده بود ميبايد به تعريف زيباييشناسي منجر ميشد و گرنه دنيا دائم در حال عوض شدن بود. نيما برگزيده شده بود تا نويد بخش و مبشر اين تازگي باشد و طبيعتا مانند هر برگزيدهاي خصوصيات ممتاز و مميزهي خود را داشت يعني هم ادبيات قدمايي را خوب ميشناخت، هم ادبيات معاصر فرانسه، هم انقلابيگري ادبي بود و هم واضع و منتقد و با درصد هوش بسيار زياد، كه در هر يك از اين آرايهها منحصر به فرد. ما امروز داريم سال روز تولد كسي را بزرگ ميشمريم كه توانست ذائقهي ما را مدرن كند ، كار كارستاني كه فقط از همچو مرد مردستاني بر ميآمد و لاغير. آن هم در سرزمين حافظ، با آن شكوهمندياش در بهرهوري از زبان شعر پارسي. براي خالي نبودن عريضه ذكر يك نكته از شعر نيمايي را خالي از فايده، خاصه براي جوانان نميبينم.
ذكر يك نكته از شعر نيمايي / به مناسبت سالگرد تولد شاعر
نيما شاكي بود كه جوانان شعر مرا درنيافتهاند و تازه در حوزهي وزن شعرهاي خود را آزمايشي ميخواند و از شعرهايي كه بهتر از بقيه وزن بردار شدهاند اشاره به «قوقولي قوقو - خروس ميخواند»، «آي آدمها»، «واي بر من» و «مرغ آمين» و «مهتاب» ميكند او بسياري از اشعار خود را به لحاظ اينكه طبق ميل او وزن نگرفته مقبول نظر نمييابد، و ميافزايد من اين بنا را به تدريج كامل كردهام، و ادامه ميدهد از آن اشعار از نظر وزن عيب ميگيرم، سپس بر جوانها خرده ميگيرد كه آنها در اين سال ها شعرهايي كه به سبك من ساختهاند از حيث وزن، هرج و مرج عروضي ايجاد كرده است و به عدم استقلال مصراعها در آنها ايراد ميگيرد. او معترض ميشود كه هيچ قاعدهاي ضمانت استقلال آن شعرها را نميكند و اكثرشان را به اصطلاح عاميانه «بحر طويل ساز» معرفي ميكند؛ و تنها جواناني را رعايت كنندهي «پايان بندي» مصراعها ميداند كه با وي تماس نزديك داشتهاند و چون بحث قافيه در شعر نيمايي جايگاه تازهاي ميطلبيد اشاره دارد كه تنها آنها كه با وي تماس نزديك داشتهاند به درك لزوم جايگاه قافيه در مصراع پي بردهاند.
منبع: ------------------------------------------------------
نيما يوشيج - زندگاني و آثار او - / دكتر ابوالقاسم جنتي عطايي / چاپ دوم تهران اسفند 1346 / انتشارات بنگاه مطبوعاتي صفي علي شاه