سخنرانی و شعرخوانی علی رضا پنجه ای در مراسم جشن چهارساله گی مجله ی دادگر(با حضور ناصر مسعودی و...

گردهمایی شاعران و نویسندگان گیلان در بزرگداشت ادب و هنر

گردهمایی شاعران و نویسندگان گیلان در بزرگداشت ادب و هنر

علی رضا پنجه ای در حال ایراد سخنرانی و شعر

30 مهر 1390 ساعت 12:03
شاعران، نویسندگان و هنرمندان استان گیلان، در مراسمی گرد هم آمدند تا تلاش اهالی رسانه را برای بالا بردن فرهنگ کتابخوانی در این استان و سراسر کشور ارج نهند. اين مراسم دیروز، 29 مهرماه، همزمان با چهارمین سالگرد تاسیس نشریه «دادگر» در استان گیلان برپا شد.-

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از رشت، در ابتدای این مراسم، ابراهیم مروجی، سردبیر و صاحب امتیاز مجله دادگر، به میهمانان خوشامد گفت و در ادامه، نویسندگان و هنرمندان گیلانی، از تاثیر نشریات، بر ادبیات و بالا رفتن فرهنگ کشور سخن گفتند.

علیرضا پنجه‌ای، شاعر و روزنامه‌نگار‌‌‌، از جمله سخنراناني بود که در اين برنامه به تاثیر نشریات بر فرهنگ کشور اشاره کرد و به بررسی نقش فرهنگ‌‌دوستان گیلان در این زمینه پرداخت. پنجه‌ای در این‌باره گفت: بستر واقعی پرورش شاعران، نویسندگان و هنرمندان این سرزمین همواره در نشریاتی رقم زده شده که با هزاران مشکل دست و پنجه نرم کرده‌اند تا هنرمندان بتوانند آثاری فاخر خلق کنند و در همین راستا است که گیلان، یکی از طلایه‌داران فرهنگ این سرزمین شده است. داستان، شعر، تئاتر و هنرهای مختلف، اگرچه شاخصه‌هایی در سطح فرهنگ ملی و فراملی دارد، اما باروری آن، نتیجه زحمات همین افرادی است که در نشریات و انواع رسانه‌ها کشیده‌اند.

وی در ادامه صحبت‌هایش به نقش استان گیلان در عرصه شعر و ادبیات گیلان اشاره کرد و موفقیت این گروه را به دلیل زحمات بی‌پایان آن‌ها دانست. پنجه‌ای در پایان صحبت‌هایش، اشاره‌ای کوتاه داشت به مشکل نشر و پخش کتاب در شهرستان‌ها و چندین شعر از آثار خود را برای حضار قرائت کرد.

اکبر اکسیر، یکی دیگر از شاعران گیلانی، که تاکنون مجموعه اشعاری چون «در سوگ سپیداران»، «بفرمایید بنشینید صندلی عزیز» و «زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند» از وی به چاپ رسیده است، با اشاره به این‌که انتشار نشریه‌ای خصوصی چون دادگر، در یک شهرستان کار بسیار دشواری است، از اصحاب این رسانه تشکر و قدردانی کرد و چهار سال فعالیت آن را، به اندازه چهل سال دانست و گفت: به یاد داشته باشیم که اگر کسی کاری بزرگ انجام داده، به ستایشش برخیزیم که ستایش بزرگان، کوچکمان نخواهد کرد.

وی بعد از اتمام صحبت‌هایش چندین شعر را برای مخاطبان قرائت کرد که اغلب آن‌ها، با زبانی طنزآمیز سروده شده بودند.

در این مراسم، که با حضور نویسندگان و هنرمندان گیلانی برگزار شد، هنرمندانی چون ناصر مسعودی، خواننده پرآوازه گیلانی نیز حضور داشتند و برای حضار، برنامه‌هایی را اجرا کردند که با استقبال فراوان اهالی ادب و هنر مواجه شد.

از جمله افرادی دیگری که در این مراسم به سخنرانی پرداختند می‌توان به تیمور گرگین، شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، ترانه‌سرا و طنزپرداز گیلانی اشاره کرد که به شعرخوانی پرداخت.

محسن آریاپاد، یکی دیگر از شاعران حاضر در این مراسم نیز، در گفتگویی با خبرنگار ایبنا، از تاثیر نشریات چاپی، بر فرهنگ کتابخوانی کشور سخن گفت. وی که علاوه بر زبان گیلکی، مجموعه شعر فارسی هم منتشر کرده، این تاثیر را چنین توصیف کرد: ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که رایانه‌ها، حضور پیدا کرده‌‍‌‌اند و بسیاری بر این باورند که نشریات و کتاب‌های چاپی، تاثیر خود را از دست داده‌اند، اما در واقع بدین شکل نیست. باید یک نتیجه را بپذیریم و این‌که همین نشریات و کتب هستند که رسانه‌های الکترونیکی را تغذیه می‌کنند و آن‌ها را به روز نگاه می‌دارند.

وی در ادامه به جمعیت زیادی اشاره کرد که برای چهارمین سالگرد یک نشریه چاپی در استانی غیر از تهران، گرد هم آمده‌اند و آن‌ها را نمادی از توجه اهالی ادبیات و هنر و همچنین مردم علاقه‌مند به این عرصه، به رسانه‌های چاپی دانست.

آریاپاد در این‌باره افزود:کمتر جایی را می‌بینید که این از عناصر یک استان یا جامعه شهری برای چنین مراسمی حضور پیدا می‌کنند. باید ببینیم چه نیرویی این افراد را در کنار هم جمع کرده است.

وی دوام نشریه‌ای چون دادگر را حاصل یک کار گروهی دانست و گفت: وقتی یک کار گروهی قوی در نشریه‌ای انجام بگیرد، آن نشریه پرمخاطب می‌شود و در نتیجه آن‌ چیزی که نویسنده می‌خواهد، در جامعه نشر پیدا می‌کند و به دست جمعیت زیادی می‌رسد. او مجله‌ای چون دادگر را نهالی تنومند معرفی می‌کند و حضور مردم و اهالی ادبیات را در این صحنه، پاسداشت کار قوی رسانه‌ای در کشور می‌داند که در نتیجه باعث بالا رفتن فرهنگ کتاب‌خوانی در کشور خواهد شد.

آریاپاد در پاسخ به این سوال که چگونه نویسندگان و شاعران استان‌ها، می‌توان خود را در سراسر کشور مطرح کنند و آثار خود را به دست آنان برسانند، پاسخ داد: کار در سال‌های اخیر بسیار آسان‌ شده، هرچند هنوز راه زیادی تا رسیدن به نقطه مطلوب در پیش داریم. سایت‌های گوناگونی اکنون وجود دارند که معرف آثار هنرمندان و اهالی ادبیات کشورمان هستند و این رسانه‌های دیجیتال، می‌توانند نقش پر رنگی در معرفی آثار نویسندگان و شاعران سراسر کشور داشته باشند. با وجود این، اهالی قلم، بیش از هر چیز به حمایت نیاز دارند و این حمایت باید از سوی نهادها و ارگان‌های دولتی باشد تا زمینه رشد نویسندگان و هنرمندان فراهم شود.

وی در پایان صحبت‌هایش افزود: زمینه رشد برای نویسندگان و شاعران کشورمان به خوبی فراهم شده و استان گیلان یکی از مناطقی است که در این زمینه رشد خوبی را شاهد بوده است.

از محسن آریاپاد دو مجموعه شعر به نام‌های «ننوشته خوانا» و «بازی بان»، در ماه‌های گذشته از سوی انتشارات «دهسرا» روانه بازار کتاب شده و یک مجموعه شعر دیگر نیز در دست چاپ دارد.

در این مراسم، علاوه بر نویسندگان، شاعران و هنرمندان پیشکسوت گیلانی، جوانانی نیز حضور داشتند که در راستای شناساندن فرهنگ گیلانی قلم می‌زنند. الهام کیان‌پور، شاعر، از تقابل کتاب‌های چاپی و اینترنتی سخن گفت و در این‌باره چنین توضیح داد: لذتی که در خواندن یک کتاب چاپی هست را نمی‌توان در یک کتاب الکترونیکی یافت و این امر، به خوبی در این مراسم نشان داده شده است. با این حال، از نویسندگان، شاعران و اصحاب رسانه، تنها در مناسبت‌های خاصی تجلیل می‌شود و باید در نظر گرفت که این افراد، بیش از هر چیز به حمایت‌های عاطفی احتیاج دارند.

وی در این راه، نقش صدا و سیما را پررنگ دانست و افزود: علاوه بر تبلیغ کتاب‌ها، که به ندرت در صدا و سیما صورت می‌پذیرد، باید در برنامه‌های تلویزیونی فرهنگ کتابخوانی را گسترش دهیم و از طریق بصری این فرهنگ را در میان مردم، گسترش دهیم.

از الهام کیان‌پور، مجموعه شعری به نام «قاصدک‌ها پیامبران من‌اند»، از سوی نشر «رخسار صبح» منتشر شده است. وی مجموعه اشعار گیلکی و یک مجموعه شعر هایکو را نیز در دست دارد که در صدد است به زودی آن‌ها را منتشر کند.

ناصر وحدتی، شاعر و خواننده گیلانی، از مجلات استان، به دلیل توجه اندک به کتاب و کتاب‌خوانی، گلایه کرد و بالا رفتن این فرهنگ را، مستلزم شناساندن کتاب‌های منتشر شده، در رسانه‌های کشور دانست. وی در این‌باره گفت: تمامی مجلاتی که در گیلان چاپ شده، رویکرد کمی به ادبیات و کتاب داشته ‌اند. آن‌ها اغلب به مسایل مربوط به استان گیلان می‌پردازند، در حالی‌که ما بیش از دو هزار شاعر و داستان‌نویس در استان داریم که در ده سال اخیر، کتاب‌هایی را منتشر کرده‌اند، اما مجلات اعتنایی به آن‌ها نمی‌کنند. به نظر من در نشریاتی چون دادگر باید ستون‌های ثابتی برای معرفی کتاب‌هایی قرار داده شود که در استان گیلان منتشر می‌شوند. نشریه باید نقش به سزایی در معرفی، نقد و تشویق نویسندگان و شاعران داشته باشد و به آن‌ها در این راه کمک کند.

وی یکی دیگر از مشکلات استان‌ها را نداشتن مرکز پخش مناسب برای کتاب‌های منتشر شده دانست و افزود: نویسنده کتاب را چاپ می‌کند تا به دست افراد زیادی برسد و این کار، جز با معرفی کتاب امکان‌پذیر نیست.

وحدتی به لزوم تعامل ناشر، نویسنده و رسانه اشاره کرد و افزود: ناشران باید بعد از چاپ کتاب، نسخه‌ای از آن را در اختیار رسانه‌های مختلف قرار دهند تا اهالی رسانه، با تشکیل یک تیم، به معرفی، نقد و بررسی کتاب بپردازند.

ناصر وحدتی تاکنون آثاری چون «زندگی و موسیقی»، «خون‌دشت»، «روی خوش زندگی»، «تا فردا دیر نیست» و «یک زندگی» را منتشر کرده است.

در پایان این مراسم نیز، از جوان‌ترین و مسن‌ترین همکاران این نشریه تجلیل به عمل آمد. نشریه فرهنگی، هنری و تاریخی دادگر، دیروز، بیست و نهم مهر ماه، چهارمین سالگرد تاسیس خود را با حضور شاعران، نویسندگان و هنرمندان گیلانی جشن گرفت.

چاپ سوم عشق اول علی رضا پنجه ای

خبر چاپ سوم کتاب عشق اول در :خبرگزاری ایسنا

 
   
-->

مشخصات کتاب عشق اول

  • انتشارات: نشر فرهنگ ایلیا - رشت
  • نوع جلد: شومیز
  • اندازه کتاب: رقعی
  • نوع کاغذ: کاغذ عادی
  • صفحه: ۱۱۲ صفحه
  • شمارگان: ۱۱۰۰نسخه
  • 964-95586-9-1 :شابک
  • زبان: فارسی

دسته کتاب عشق اول

 

عشق اول پس از سال ها کم یابی بالاخره بر اساس توافق ناشر و شاعر برای چاپ سوم به چاپ خانه سپرده شد.

عشق اول   در ۱۱۲ صفحه با قیمت ۳۰۰۰ تومان در دسترس است.

علاقه مندان می توانند از طریق کامنت در همین پست از شرایط خرید الکترونیکی آن آگاه شوند.یا با ایمیل شاعر تماس بگیرند.(ایمیل در سطرهای ابتدایی ستون سمت راست  وب سایت آمده است.)

 تهیه کتاب در رشت از طریق نشانی های زیر میسور است:در رشت:کتاب فروشی های:بدر-طاعتی- فرازمند -نصرت و نشر فرهنگ ایلیا در میدان فرهنگ. خیابان حاتم۳۲۴۴۷۳۲ و ۳۲۴۴۷۳۲با کد رشت ۰۱۳۱یا رشت.بیستون خیابان معلم نرسیده جنب البسکو ساختمان مهر آیین طبقه سوم کانون آگهی و تبلیغات دوات ۵۵۰۸۷۹۸-۵۵۳۰۴۸۳ پنجه ای.تهران انتشارات اختران و دفتر شعر جوان و چشمه

شعرهایی از مجموعه ی عشق اول علیرضا پنجه ای

چند شعر از بهار :

قمار

 

همیشه       برنده می خندد

                  بازنده فکر می کند

                                                    ۱۳۷۵

دروغ سيزده


. . . عيد
آمد و
رفت . . .

                    ۸۱-۱۵-۰۱

 

تصادف

زير اتوبوس گلويم
كودكِ بغضي
زير گرفته ام

همهمه (خوره اي از درون)
و آژير و سوت پليس (بيم و دلهره از بيرون)
آه من سرخورده از سرنوشتم
گريستم

از اين تصادف هيچ گزارشي واصل نشد
سرِ آخر همه خنديدند
هم در اتوبوس
هم در هياهوي خيابان و شهر (بيرون)

                                                          ۸۰-۱۱-۱۴



مستي

مست ، خيس باران
من و چتر
تو و باران
دوان دوان سوي خانه
چترِباز ، دوباره غنچه
باران هنوز مست
بيرون پنجره ترانه خوان
طاق باز
بي كلامي هيچ در بستر
نگاهِ ما و
ترانه ي باران
خيس
بي باران و چتر
ما
از هياهوي عشق!

                              ۸۰-۱۱-۰۶

بازار ماهي فروش ها

سري با زار مي زنم
ماهي هاي درياي كودكي ام نمكسود و دودي
و ماهي هاي امروز تو فرزندم
همين هاست كه از ديشب از دام صياد
به سيني هاي مدوّر ماهي فروش هارسيده
است
و فرزندِ فرزندم
ماهي هاي درياي تو هنوز آزادند

                                                                   ۸۰-۱۰-۱۵

كريسمس پابرهنه ها

تمام سلولهايم انفرادي ست
من حق ندارم
تمام راه بي راهت بگويم
امشب خدا حتماً به زير شيرواني سر مي زند
امشب برف مي بارد
به كاجهاي رنگارنگ بالادست نگاه ! . . .

                                                      ۸۰-۱۰-۱۵

از بيستون

مستت نمي كند اين ترنم سبز ؟
حالا بشين . . . پاشو
فردا الاكلنگت سوار مي كنم
دسته ي جلويي را بگيري
نمي خوري زمين
كيف كن!
كيف دارم مي كنم
مستي عالمي دارد كه مست باشي نمي فهمي
مثل شعري كه اگر فهميدي ديگر شعر نيست
بايد احساسش كني
گاهي هم اگر حسش نكني
شعرِ تر است

بالا . . . پايين
اين الاكلنگ بازي
چه شيرين است
فرهاد!

                             ۸۰-۰۶-۱۳

مسافر

من كجا نمرده ام
كه تو آنجا تولد نيافته اي
من كجا نمرده ام

بيا و پيراهنم را به آتش جان بيفروز
ريز علي من !
اين قطاري كه مي رود رو به نيستي
كوپه هايش روزها و شبان بربادرفته ي
زندگي شاعري ست
كه تو نمي گذاري پايان بگيرد
ريز علي من !

                                                              ۸۰-۴-۱۷



حكايت ۱

يكي دست هايش را ماليد به هم
ها . . . كرد
- چه زمستان سختي!
شبگردي زير طاقي مغازه ها
از پهلويي به پهلوي ديگر جنبيد
بك روغني كه منقل بي خانمانهاست
بي جان شده بود
مثل مردي كه مستي اش پريده بود و
ها . . . كشيده بود

۱۳۷۹

دلتنگي دنيا

تو كه چشمهايت را ببندي
قلب بنفش من نمي زند
و من اينجا
گوشه ي دلم را
با هيچ دلتنگي دنيا براي تو عوض نمي كنم
ديگر فراموش!
خاموش !
فراموش مي شوي
بخند!
دنيا نيز روزگاري زيبا بود

تازه ترین چامک علی رضا پنجه ای

چامک

___

من مرگ ِ حقیقت َم

حقیقتی که مرد

نه می میرد


                                   29 شهریور 90