چامک، سفره‌ی ایرانی، علی‌رضا پنجه‌ای

چامک*

سفره‌ی ایرانی 
 

میان آزادی و وطن
یکی را برگزیده‌ام

 رشت، شهریور۱۳۸۸

علی‌رضا پنجه‌ای

 *Chamak#

 Iranian tablecloth
 
 
I have chosen one
between freedom and homeland

_______________

➡️Rasht, September 2009
__________________
 Poem by :Alireza panjeei
 Chamak is *Short poem & *Chistaneh* or *ChamakChistan* is a short poem that is written in the form of a riddle.

 

Iranische Tischdecke
__________________________
Zwischen Freiheit und Heimat
Ich habe einen gewählt

Rasht September 2009

Poesie und Übersetzung von: Alireza panjeei

 سفره‌ی ایرانی با ترجمه‌ی س.مرندی به روسی

Иранская скатерть
________
Между свободой и родиной
Я выбрал один
Решт, сентябрь 2009 г.
Поэзия: Алиреза Панджаи
Перевод: С. Маранди

قائمة الطعام الفارسي

________ 
اخترت بين الحرية والوطن

   رشت ، سبتمبر 2009

شعر: علي رضا بنجي

ترجمة نرجس مبارك

「チャマック」と呼ばれるイランの短い詩の日本語への翻訳

イラン料理メニュー

自由と私の故郷の間
私は1つを選びました


ラシュト、2009年9月
AlirezaPanjehiによるChamakと呼ばれる短いペルシャの詩
詩の翻訳:イズダタハミ

ترجمه شعر فارسی به فرانسه

Menu de la cuisine iranienne

Entre liberté et patrie
J'en ai choisi un


Rasht, septembre 2009
Un court poème persan appelé Chamak par
Alireza panjeei

Traduction de poésie: Qasem Naseri

می‌ترسم از ترس، علی‌رضا پنجه‌ای

می ترسم از ترس

مثل لنگ که از سنگ
می‌ترسم      می‌ترسم
مثل ننگ      که از رنگ
از تو      ای مرگ!

مثل زندگی
تشویشی که تمامی ندارد
مثل شکست که بترسم
از تو
می‌ترسم ای ترس! 
مثل ترس از زندگی       مرگ
و شکست   که قابیلِ پیروزی‌ست
پیروزم
مثل شاعری
که همه چیز باخته
برای قرصی نان
از نان می‌ترسم
که چنان کارتنکی
احاطه می‌کند
نام مردان را
و...
می‌ترسم
از ننگ
که سزاوار مرگی
آهسته و پیوسته
بیش نیست

ص۷۳و۷۴ _کوچه‌چهرزاد_علی‌رضا‌پنجه‌ای_ ۱۳۹۳تهران_ نشر نگاه، نایاب 

گویه، روشنفکری در جهان سوم، علی‌رضا پنجه‌ای

#گویه
یکی از مصائب روشنفکران از زیست در جهان سوم این است که به‌جز وقت تحمل زندان ، خود نیز برای دور ماندن از گزند حاکمان ‌ ناگزیرند  از خود در هزار توی سلولی خود محافظت کنند تا   از گزند در امان مانند ، نیز  چنین است که روشنفکر دگرخواه در جهان‌سوم هم در نقش زندانی هست، هم در نقش زندان‌بان خود!.
   #علی‌_رضا_پنجه_ای

۲۶مهر۱۳۹۹ خورشیدی

گویه، علی‌رضا پنجه‌ای، تصور کنیم یک روز به عمرمان باقی‌ست

 

گویه:
اگرطوری زندگی کنیم که انگار امروز آخرین روز زندگی ماست، آن زمان است که تازه می‌فهمیم چه‌قدر بد زندگی کرده‌ایم، حتا در آخرین روز زندگی اگر خودمان را به آدمیت نزدیک‌تر گردانیم، دست کم در آخرین لحظات عمرمان واقعیت من ِ خود را به حقیقتِ ما نزدیک‌تر ساخته‌ایم.

روزی که بفهمیم حیات ما قطعیت ناپذیر است، نسبیت در زندگی ما سبب خواهد شد که باورهای جزم‌اندیشانه‌ی سیاه یا سپیدِ  و ایده‌آلیستی خود_ هم‌چون تقسیم همه‌‌ی گزاره‌ها به خیر و شر_ را کنار بگذاریم،  تلاش کنیم سبک‌سرانه با آبروی صاحب آبرویی  بازی نکنیم، نه‌این‌که  چون  استعداد و نبوغ کسی آرزوی ماست به تخریبش بپردازیم؛ بر کسی پوشیده نیست که دو به هم زنی منش نکوهیده‌ای‌ست، هم‌ از این رو  کاری نکنیم که با ایجاد تنش و تفرقه، مهربانان را از مهربانی خسته کنیم  چه‌را؟  که دودش فقط  به چشم  جامعه خواهد رفت و عایدی‌ای از آن برای ما در بر نخواهد داشت. به آدم‌ها به‌مثابه‌ی تسهیل کننده‌ی سوداهامان ننگریم. به‌تر آن‌که بدانیم ناسپاس موجب گسست تاریخی می‌شود و مانع از آن که انسان‌های موثر و نخبه دریافت‌های خود را به نسل‌های رو به رو ، و در راه منتقل کنند، بد دلی اگر چه موقتن نیازهای پلشت روحیِ بیمارِ مبتلا به نوعی سادیسم ِِ بدجنسی را  بر طرف می‌کند، اما به جامعه آسیب جدی می‌زند. کار معلمی با دلسوزی و تاثیرگذاری در کارهای خلاقه به‌طور کیفی، نزد تنی‌چند از افراد  در جامعه بیش نیست، کاری نکنیم تا همین اندک آدم‌های توانا  آزرده شوند و گوشه بگیرند،  برای عوض شدن و به‌چالش‌گرفتن خود وقت بگذاریم، هر شب پیش از خواب جای مرور دیگران خود را مرور کنیم، مطمئنن این ما هستیم که می‌توانیم تغییر  اساسی ایجاد کنیم. بی‌که منتظر تغییر موضعی  در دیگران باشیم و یا  به قضاوت رفتار ایشان بنشینیم. ما هر یک محصول بسترهای ناسالم تربیتی در خانه ،مهد   مدرسه‌ ، کوی و برزن‌ایم، هر یک با کوله‌باری از انواع باورداشت‌های غلط،  نباید فکر کنیم چون دیگران مانند ما نیستند و یا نشده‌اند سزاوار تخریب و هرگونه منش بددلانه از سر انتقام‌اند، ما همه بی که حق انتخاب داشته باشیم هر یک میراث‌خوار مرده‌ریگ‌هایی هستیم که سزاوار نه ما هست و نه جامعه‌مان،بنابراین  تمام سعی‌مان  در زمان باقی، مصروفِ دور کردن این خصایص ناگوار از خود خواهد شد  و مرمت رفتارهایی ناخواسته و  مبتلابه همین فرهنگ بیمار،  هم‌از‌این سبب بایسته است که  پیش از خواب حتا برای آن‌ها که به هر دلیلی خواسته و ناخواسته اکنون از ما دور شده‌اند_ به احترام خاطرات مشترک_  آرزوهای نیک‌دلانه و سزاوار جامعه‌ی نوین انسانی کنیم، چرا که دریافته‌ایم شب همواره نمی‌پاید، چندان که روز؛ میل به دگرگونگی و تغییر در ذات هستی است. خود‌خواه ِ کیفی من برای خودِ کیفی ما باشیم . با ما باشیم، برای ما، ما باشیم!
اول مهر۱۳۹۹ خورشیدی

علی‌رضا پنجه‌ای