ترجمه‌ی چامک از علی‌رضا پنجه‌ای

 All the word
Overflowed
My street
translator: Alireza behnam
کلمه‌
همه 
سر ریز  خیابان من بود
علی‌رضا پنجه‌ای

chamak #Alireza_panjeei#
#چامک
# علی_رضا_پنجه_ای

 

نوح چامکی برای معصومیت کودکان از علی‌رضا پنجه‌ای

چامه‌نگار: علی‌رضا پنجه‌ای
Alireza Panjeei
نوح:
جای تو نیست
سرزمین آدم‌ها
یوسف زیبا!

Noah:‌
there is no place for you
in human's land
fair Joseph!

translator: Mahan Sayarmanesh

چامک تک‌سلولی‌ و انفرادی‌ست علی‌رضا پنجه‌ای

نخستین کتاب چامک و سایر کوتاه‌های چامه در تداوم آن‌سوی مرز باد ۱۳۷۰ با نام عشق همان اوی‌َم است سال ۱۳۹۳ به پیشنهاد نامایاد بابک اباذری برای انتشارات نصیرا تدوین و در نظر گرفته شد.  اساسن اگر چامه را با اِ آخر چسبان در نظر گیریم شاید نشود کاف تصغیر بر آن افزود ، اما چون زبان ما از زبان اوستایی و پهلوی و سپس دری ریشه‌گرفته اما با اغماض به‌نیت ساخت کلمه‌ی تازه‌_  شاعرانه _ از قواعد زبان‌شناسی مفر و استثنایی جست و به‌جای اطلاق نادرست هایکو  که قالبی‌ست برای شعر کوتاه و  هجایی ژاپونی برای هر شعر کوتاه چه داخلی و چه کوتاه‌شعرهای خارجی نام چامک را فراوانی بخشید، در همین راستا کوشید تا چامه را برای شعر نیز چکامک را برای قصیده و ترانه  که معادل‌آن‌ها به‌شمار می‌رفت فراوانی بخشیم. اگرچه من با دو نیت، چامک‌عام  و چامک خاص ، سعی داشتم اطلاق شعر کوتاه را برای چامک در دهه‌ی هشتاد پیشنهاد دهم، اما از همان ابتدا برای چامک خاص به‌جست‌و‌جوی فراوانی به نوعی خاص از  کوتاه‌های شعری نظر داشته‌ام. بی که بر بایدها و نبایدهای جز ذاتی چامک پای فشرم، در واقع چامک خاص را  بر اساس یک آنتی مانیفست بنا نهادم، چرا که جز هویت شعر کوتاه و وجه اتمیک و تک‌سلولی و رعایت اقتصاد کلام بر اساس سخن دائو که گفته کلمات بسیار تباهی معناست در چشم‌انداز شعر کوتاه پارسی معطوف به زبان و وجوه بینامتنیت  که در وضعیت اتمیک نه به کمیت واژه که به تناسب قواره‌گی‌اش قایل و معطوف به همان وضعیت تک‌سلولی بوده‌ام، چرا که چامک ذاتن در نظرم تک‌منظری و تک‌سلولی‌ست بسا که توفیر چامک مورد نظر من اجتناب از نگاه چند منظری‌ست در روایت. یعنی سوژه معطوف و متمرکز بر مرکزیت است و چشم‌اندازش بر محور نقاط بینامتنیتی که دایره‌‌‌ای از تداعی‌ها ایجاد می‌کند در گردش است. چامک متمرکز بر جوهره است و در وضعیت آرمانی می‌خواهد از هنجارهای استتیک رایج بگذرد و به روزآمدی و فراروزآمدی(پیشروانه و در فرادست) نظر بر بندد. به‌گونه‌ای که دیگر‌گونگی رفتار چامه‌نگار یا چامه‌پرداز (جای چامه‌سرا یا چامه‌نویس) به جوهره چنان مشغول آید که بتوان برای مناسبات درون متنی یک چامک، سطراسطر نوشت تا چامک را به‌چالشی حرفه‌ای کشاند: یک نمونه از چامک آرمانی  مورد نظرم را شاید بتوان در این چامک چندسال پیشم که در اینستاگرام ثبت شد پی‌جست : کلمه‌/ همه/ سر ریزِ خیابانِ من بود. 
چامک اما با توجه به امکانات فضاهای موجود در گوشی‌های هوشمند و با تکیه بر  امکانات گرافیکی پیام‌رسان‌های موجود و آتی و اپلیکیشن‌های رایانه‌ای قابلیت دیداری و چند رسانه‌ای با فرمت‌های گونه‌گون و متنوع که برخی از آن‌ها با هشتگ مشخص شده‌اند در مدتی کوتاه توانسته مورد استقبال نوخاستگان و  دغدغه‌مندان به نوآوری قرار گیرد. فرمت‌های پیشنهادی نیز با تکیه بر وجوه دیداری فراهم آمده که انواع آن  در اینستاگرام و تلگرام در دست‌رس است .امید که چنین پبشنهادهایی بر غنای شعر به‌افزاید، ایدون باد.

ضرورت روزآمدی واژگان در زبان رسمی ما نوشته‌ی علی‌رضا پنجه‌ای

ضرورت روزآمدی واژگان در زبان رسمی ما
#علی_رضا_پنجه‌_ای 
پیشنهادهای من طی گفت‌و‌گوها، یادداشت‌ها، نقدها و کنش‌های فرهنگی و ادبی‌ام در کنار معرفی فرمت‌هایی روزآمد برای شعر یا (#چامه)چنین بوده است که  هم از دغدغه‌ی پارسی‌نگاری‌ام حکایت دارد، هم به طرح پیشنهادهایم پیرامون فرمت‌ها و وضع وضعیت‌های جدید در گستره‌ی چامه نظر داشته است.در این فرصت لازم دانسته‌ام به‌واسطه‌ی طرح پرسش‌های مدام از سوی کنش‌گران ادبیات شعری، برخی از این ملاحظات و دغدغه‌ها را با شما مخاطبان ارج‌مند در میان نهم: به‌تر است در ایجاد فراوانی و بسامد چامه بیش‌تر بکوشیم. به‌جاگزینی شعر چامه را فراوانی بخشیم، یا چکامه را به‌طورویژه جای‌گزین ترانه کنیم اگر چه به قصیده هم گفته آمده و چکامک  را جای‌گزین دوبیتی. چامک جاگزین هر نوع شعر کوتاه چه خارجی چه قدمایی و کلاسیک چه نو. سپس به هر شعر کوتاهی بگویین چامک‌نو، چامک دیرینه، چامک جهان و گونه‌های نوبنیاد هر یک بر اساس چامه و چکامه و چامک و چکامک نامیده شوند. من حتا شعرتوگراف را به "چامه نگاره، شع؛ دیجیتال را که در اوایل دهه‌ی هشتاد پیشنهاد دادم را چامه_چند رسانه‌ای، شعر مدور را چرخانه، " شعر مربع را "چامه چارگوش و چامک چارگوش"  شعر معما را به "چامه چیستان"، "چامک چیستان، یا به‌طور قراردادی پیشنهاد  می‌توان "چیستانه" نامیدش جای لغز و معما و چیستان‌های شعری. هم‌از‌این‌رو شاعر را چامه‌نگار، ترانه‌سرا را چکامه‌نگار.نیز نگاریدن را روزآمدتر و فراگستر می‌دانمنسبت به سراییدن. امر سراییدن نظر به قالب‌های کهن دارد در حالی که وضعیت‌های دیگر در شعر مانند گونه‌های چندرسانهای متداول شده است. نقد را چالش و  منتقد را چالش‌گر. نثر را چانش که اشاره به چانه دارد. بداهه‌ را : "آن"،  بداهه‌سرایی،    آنک‌ نگاری، دم‌نگاری، ناگه‌نگاری یا حتا می‌توان پیشنهاد کرد طبق قرارداد  به هر کنش خلق‌الساعه گفته شود: ناگهانه. یعنی یک اثر هنری برساخته از بداهه را ناگهانه بنامیم. در صورت تلاش برای فراوانی کاربرد این واژگان، ما به گستره‌ی واژه‌سازی کمک کرده‌ایم و یا واژگان کم‌کاربرد را پر کاربرد کرده‌ایم که خود خدمت بزرگی‌ست به گسترای فرهنگ  پارسی. پاری...پارسی یکی از پرامکان‌ترین زبانی‌هاست برای معادل‌سازی. منتها ذوق سرشار و آگاهی از زبان و کنش‌های آن لازم است و همت والا! البته تمام این‌ها نافی کاربرد زبان روزمره نیست که از واژگان عربی، ترکی و گونه‌های بومی و لاتین برخوردار است. اما خب تلاش برای زبان زادبومی از فراموشی و کم‌رمق‌شدگی آن جلوگیری خواهد کرد. ایدون باد.
پنجم آبان۹۸
#علی_رضا_پنجه‌_ای