بن بست نوآوری و چسبیدن به طناب پوسیده ی ساده نویسی مقاله علی رضا پنجه ای در ماهنامه انشا و نویسندگی

علی رضا پنجه ای

Ar_panjeei@yahoo.com

بن بست نوآوری و چسبیدن به طناب پوسیده ی ساده نویسی

 ماهنامه انشا و نویسندگی /تابستان ۱۳۹۱/ویژه ۲/ ساده نویسی در شعر/۳۹و۳۸:

 

photo0030-1انشا و نویسندگی جلد.jpg

الف:چه را شعر را به دو سیاق ساده و بغرنج تقسیم می کنند؟ ب:آیا سادگی و بغرنج سرودن مزیت شعر است؟

باید اذعان کنم که هیچ گاه مانند کارمندان  برای شعر وقت کاری قایل نشده ام، طبیعتا هم در این راستا تصدی پذیر و مسوولیت طلب نبوده ام. در واقع همیشه  کارفرمای من خود شعر بوده است و نه سفارش دهنده ی خاص.  من هرگز بر اساس تئوری و خواسته ی گروه  یا جریانی شعر نگفته ام؛  اگر چه از دهه ی70 در معرفی چندین تجربه ی جدید در حوزه ی شعرِ دیداری تلاشم در سویه ی نوآوری بوده است،  اما هرگز از گونه ها و قالب های شعر ی دیگر غافل نمانده ام. چه را که به زعم من  همان  "آن" شعری خلق الساعه ظرف و مظروف را تعیین می کند.جالب است بدانید شاعر تجربه گرای شعرتو گراف و شعر مربع ، نخستین بیانیه ی شعر دیجیتالی را ابتدا در نخستین نمایشگاه بین المللی کتاب در اردی بهشت 85  پس از سخنرانی حافظ موسوی در حضور تنی چند از شاعران  پیشکسوت و جوان هم چون: علی شاه مولوی،پویا عزیزی، داریوش معمار،یزدان سلحشور،لیلی گله داران،مازیار نیستانی، بکتاش آبتین و... به صورت کارگاهی  توسط گوشی تلفن همراهم ارائه نموده است و مضافا در خصوص چه گونه گی بهره از برنامه های چند رسانه ای برای مخاطبان به ذکر نمونه پرداخته است،  شایان ذکر آن که همان متن در ویژه نامه ی ادبی گیلان امروز به سردبیری مجتبی پورمحسن منتشر شد؛  آن اوی چون من، در آن بیانیه به زوایایی چند از آسیب شناسی چنین شعرهایی،  هم چنین  به موقعیت امروز ، و فردای انواع شعر چند رسانه ای یا دیجیتال پرداخت. همان متن در آرشیو  وب سایتش:  پیامبر کوچکhttp://panjeei.blogfa.com/post57.aspx هنوز هست. همان اوی چون من در کنار پیامبر کوچک  که شعرهای دیداری و زبان محورش را در خود گردآورده، بود ، مجموعه شعر  شب هیچ وقت نمی خوابد را نیز که ادامه ی دفتر عشق اول است،  به چاپ رساند. همین ذهن نوجو و آوانگارد در آستانه ی نوروز امسال نیز  یک تک بیت سنتی می گوید تا  دوستان اشکال تراش بدانند بی بی از بی چادری خانه نشین نه شده است!

نوبهار آمد و دل باز دمی یاد تو کرد     نوبهاران نشود تا که مرا  باز آیی

 همان اوی چون من از رباعی و دوبیتی سازی تا غزل و مثتوی و شعر نیمایی و شعر منثور و طرز شاملویی همه را آزموده  اکنون نیز در کنار شعرهای پر مخاطب ترش دست به تجربه های نو می زند.هرچند که داند شعرهای چند رسانه ای  گروهی که دوشادوش هم در دهه ی 80 در موازات  عنوان  نچسبی مانند ساده نویسی یا شعر ساده  تلاش بسیار برای شناساندن آن به مخاطب نموده اند نمی توانند به لحاظ جذب مشتری معنوی چندان موسع عمل کنند، چه را که ماهیت اثر نو همین است. هنوز پس از قریب یک قرن که از عمر شعر نو می گذرد  اغلب مردم به شعر قدمایی گرایش دارند. که البته نمی توانند غالبا همان شعر سنتی را هم  درست بخوانند. مخاطب شعر پیشرو در ابتدا طیف شاعران و حرفه ای خوانان ادبیات است. به همین دلیل به آن ها شعر تجربی و کارگاهی می گویند.  در هر حال محصول چالش افراط و تفریط در شعر پیشرو باقیات و صالحات شعر رایج و تثبیت شده می شود.

اما بر گردیم به پرسش از خود. اگر عده ای برای شعر از ممیزات ساده و بغرنج یاد می کنند از آن جا که در کار نقد این دو اطلاق تنها گروه خوانندگان را مشخص می کند مانند تعیین گروه های سنی در کتاب های کودکان و نوجوانان  و نه غث و سمین فرم(Form) و محتوا و یا نوع(Genre  بنابراین در کار چالش و نقد، کاربردی نخواهند داشت، هر چند نوآمدگان و برخی از مواجب بگیران چند ناشر، سعی داشته اند با شعار ساده نویسی در شعر توسط برخی از شاعران وا مانده از خلاقیت،  مقدمات بازگشت ادبی را فراهم آورند. در حالی که ساده نویسی روندی به قدمت تاریخ ادبیات دارد.و گرایش به ساده نویسی شاخصه و ممیزه ای نمی تواند در ادبیات داشته باشد؛ خاصه که این سیاق هنوز تئوریزه و فرموله نشده است. هر ژانر (Genre) مستلزم شرایط خاص و ویژه ای ست.به عنوان نمونه انقلاب، جنگ و... یا هر گونه  تغییر فرماسیون های تاریخی و یا مناسبات تولید و...

نظامی در لیلی و مجنون در مقام نصیحت به فرزندش گوید: "در شعر مپیچ و در فن او/ چون اکذب اوست احسن او" حال ما چه گونه خواهیم توانست پس از آن،از شعر ساده دم بزنیم. و این تازه درقرن ششم گفته شده است.معنی  شعر ساده یعنی بدون هیچ فن در حالی که شعر از انواع صناعات لفظی و معنوی و بدعت بهره می برد پس ماهیتاً نمی توان ساده انگاشت اش مگر این که کلام منثور غیر ادبی باشد.

نتیجه آن که  شعر موسوم به ساده یک غلط محض است که به جز سوداگری برخی ناشران برای ادبیات هیچ عایدی یی در بر نخواهد داشت. بنابراین اطلاق بازگشت ادبی در بازار شعر 80 اصطلاحی صحیح تر به نطر می رسد ، .به دیگر سخن شعر ما در دهه ی 80 با دو جریان باب طبع بازار شعر و انواع گونه گون جریان چند رسانه ای (شعر زبان محور و دیداری-شنیداری) به عنوان شعر مورد پسند نخبگان مواجه شد که این روند همچنان تداوم دارد. در هر حال همان گونه که در گفت و گوهایم با روزنامه های شرق ،روزگار و آرمان گفته ام چالش افراط و تفریط و برآیند آن از  شعر پیشرو جذب بدنه ی شعر رایج شده و تثبیت می شود. در حالی که شعر رایج همواره طفیلی شعر پیشروبوده است مدام بر بغرنجی آن خرده گرفته و پای می فشرد.البته باید اذعان داشت که روند طبیعی شعر پیشرو همیشه دستخوش افراط و تفریط بوده و برآیند آسیب شناسی این دو پدیده نشان داده که این مواجهه سبب دوری شعر دوستان از شعر شده است،اما از سویی نادیدن کلان ثمراتی که جذب ادبیات رایج می شود هم از انصاف به دور است.در مقابل شعر پیشرو،شعر باب طبع سهل پسندان به مثابه ی آیینه ی شعر تثبیت شده کاربرد می یابد. چگونه می توان شعری بی پیرایه در اکنون گفت که نسبت به شعر شاعران شعر بی پیرایه ی ماضی هیچ دستآورد جدیدی نداشته باشد.شاپور بنیاد گفته: مرگ از قرار پاره سنگی بود/ و ما نمی دانستیم. یا کارهای بیژن جلالی، محمد زهری، غلامحسین نصیری پور و...

شعر امروز اگر مدعی جریان سازی ست باید علی رغم گرایش به سادگی، دستاورد یا جلوه ای ویژه  نسبت به نمونه های دهه های پیش داشته باشد.در حالی که ما بعضاً با شعرهایی مواجه ایم که کلمات قصارند یا فکاهه و لطایف ادبی اند،  نه شعر.

ما نمی توانیم بگوییم حافظ شاعر ساده گوست یا بغرنج گوست.حافظ، حافظ است و شعر،شعر! همین.! البته می توانیم در واکاوی رمزگان یک غزل نسبت به غزل دیگر با سهولت بیشتر عمل کنیم. و یا یک غزل را در دست رس تر بیابیم. این ها اما مرزها و ممیزه ای بین سهل و بغرنج نمی توانند باشند.از کهکشان شعر هر کس بلند نظر تر باشد  خواهد یارست ستاره یا ستارگان  دلخواه خود رصد کند. در این لذت کهکشانی تاسف می خوریم که کوتوله ها با سوار شدن روی دوش هم  رصد قابل توجهی نخواهند داشت.

 

تولد"شعر رنگ" را باید به فال نیک گرفت

آپلود سنتر عکس رایگان">تصویر علی رضا پنجه ای Alireza panjeei poet&journalist

اثر هومن فاخته کارشده با فتوشاپ

داشتم این شعر را پس از چاپ در دریچه ی شعر خبرگزاری ایسنا ویرایش می کردم چون در نسخه ی آماده ی چاپ آن فونت  "و"  و  "،" بولد شده بود و در نسخه ی ایسنا  سهوا قسمت بولد شده با بقیه   مشخص نشده بود و با هم فرق داشت، در نسخه ی مربوط به انعکاس درج آن در ایسنا در پست وب سایتم  تغییرات فونتی می دادم که یکهو به  فکر استفاده از رنگ برای تنوع بیش تر در  بیان مفاهیم در این شعر افتادم. بنابراین روی این امکان اشرافی در دنیای چاپ و امکان پر دردسر در دنیای مجازی  هم می توان در شعرها بهره برد. این امکان با تغییر فونت در شعرها که برخی از شاعران به طور اتفاقی و نه هدف دار دمبال می کردند و از جمله پسرم مزدک در مجموعه شعر "چوپان کلمات" به طور هدف دار و نشانه گذاری شده به آن پرداخته توفیر دارد. در واقع رنگ ها وظیفه ی  تفکیک مفاهیم را در این Genre بر عهده گرفته اند. و هم طیفی یا تضاد آن ها در کل تنوع هر یک بیان گر یک فرهنگ و مفهوم است.در شعر نمونه زیر که ظرفیت پذیرش این نوآوری را بر می تابد و توجه بیش تر شاعران به این گونه بهره وری از شعر رنگ مطمئنا بر فرهنگ و غنای شعر ایرانی خواهد افزود.همین گونه که همه ی شعرها نباید لزوما گونه های شعری پیشنهاد و معرفی شده توسط من :شعر دیجیتال نمی شوند و یا شعر تو گراف   یا شعر مربع یا چی ستان نو ( لغزنو )یا وسط چین  و یا دوستانی که در حوزه ی پیشنهاد گونه های جدید و یا نسل جدید کانکریت کارکرده اند  باشد اما همه ی این دستاوردها آهسته آهسته در کالبد شعر نفوذ کرده و بر غنای  فرهنگ شاعران تاثیر می گذارند. شعر زیر مشت نمونه خروار است. تولد شعر رنگ را به فال نیک بگیریم.امید دارم شاعران با بهره از تجربیات جدید در حوزه رنگ بر شاخه هایسرسبزتر این نهال در جنگل شعر به افزایند.مطمئنا در گفت و گوهای آتی در خصوص این مهم و پیشنهاد بیش تر سخن خواهم گفت.

«وصف»

من و دریا

می‌تپد، می‌خروشد