یادداشت علي رضا پنجهاي در سرویس ادبیات و نشر خبرگزاری ایسنا: دربارهي وضعيت نشر و ناشران
يادداشتي از علي رضا پنجهاي دربارهي وضعيت نشر و ناشران
» سرویس: فرهنگي و هنري - ادبيات و نشر
کد خبر: 91062514384
شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۲
علي رضا پنجهاي در يادداشتي از وضعيت نشر و ناشران نوشته است
اين شاعر و روزنامهنگار در يادداشتي كه در اختيار بخش ادبيات و نشر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گذاشته، نوشته است: «از مهمترین مباحث کنونی، وضعيت نشر کتاب است. به جز مسائل مبتلابه ممیزی و سیاستگذاری درباره چند و چون آن که فکر میکنم متولی آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، با توجه به گذشت بیش از سه دهه از انقلاب شایسته است که در عرصهی سیاستگذاری دیگر از سلیقهها فاصله بگیریم؛ چرا که آبشخور سلیقه احساس است و باید با وضع موازین قانونی به مثابهی اهرم عقلانی و منطقی به ممیزی کتاب پرداخت، و این البته از ابتداییترین حقوق شهروندی اهل قلم است که اگر قرار شده آفرینههای خلاقانهشان برای نشر و رابطه با دنیای بیرون از فیلتری بگذرد، این فیلترینگ ممیزیشده و فرموله و قانونمند باشد؛ یعنی طوری نباشد که چند ممیز ماهیتا ـ کلنگرانه ـ چند رأی متفاوت بر اساس سلایق خود درباره یک اثر بدهند. فکر میکنم اين حق طبیعی، قانونی، شرعی و عرفی هر شهروندی است که سی و اندی سال پیش برای برونشد از توتالیتاریسم ستمشاهی دست به انقلاب زده و اکنون شایسته است که ثمرهی آن دگردیسی با سیاستهای خردورزانه به کامش روز به روز بیشتر گوارا شود.
نقش ناشران
در کنار تدبیر سیاستگذاران و قانونگذاران برای تحقق این حق مسلم، از سویی دیگر نقش ناشران نیز باید پررنگتر رقم خورد. در مصاحبههای عدیده گذشته گفتهام ناشران باید در بازشناخت استعدادها و آثار برجسته از مشاورهی دبیران متخصص، کارشناس، زیرک و کارآمد بهره برند، در واقع حرفهيیگری داشته باشند در شناسایی و سرمایهگذاری برای نخبگان. متأسفانه نقش فعلی اکثریت ناشران در چند دهه اخیر، «پول از شما کتاب از ما» بوده که همین آسیب جدی در هرج و مرج بازار کتاب و کتابخوانی بر جا گذاشته و نقش مأیوسكنندهاي داشته است. از سویی بخش ناچیز باقیمانده از ناشرانی که نامشان متضمن معرفی کتاب خوب بوده، بیشتر سراغ تثبیتشدهها رفتهاند، حتا تعدادی از منتقدان نیز در همان راستا گام نهاده و به تولید و بازتولید بررسی و نقد کتابهای قطور از اینگونه شاعران شناختهشده دست زدهاند، البته در این میان استثنائایی نیز بوده که به واسطه نقش کمرمقشان در این مهم نتوانستند چندان که باید، مؤثر واقع شوند.
از میان ناشرانی که در اواخر دهه 80 دست به انتشار مجموعه شعر زدهاند، چند شاعر درست و حسابی جدید به جامعه کتابخوان معرفی شده؟ در واقع به جز بهره از مشاورهی افراد مؤثر که خود در این چرخه نیاز چندانی به مطرح شدن ندارند، باید گفت ما به بنگاه تبلیغاتی نشر یا همان مؤسسات فرهنگی ـ هنری حرفهيی نیازمندیم که با برخورداری از هیأت مشاوران کارکشته و کاربلد توانایی شناسایی و برنامهریزی برای مطرح کردن آفرینشگر منتخب و هدف را داشته باشد ـ نه اینکه از برخی جوانان غوره نشده مویز شده در این مهم مشاوره بگیرند که به معنای دیگر نقض غرض کرده و سرمایهشان را دور ریختهاند و خواننده هم سردرگمتر میماند چه کند. چرا که این سوداگران فرهنگی در انتخاب کتاب و خالق آن مافیایی عمل کرده و برای چاپ بیشتر به منافع رشد فرهنگی (؟!) و بعضا مادی خود نظر داشتهاند، کار این بنگاه باید شناسایی و سپس برنامهریزی تبلیغاتی برای آفرینشگر ادبی هدف و مورد نظر باشد. یعنی از کارتپستال بگیر،تا لوح فشرده ـ صوتی و تصویری ـ، تا طراحی وبسایت و بهره از کاربران حرفهيی برای مطرح کردن آفرینشگر و رونمایی مورد نظر در دنیای مجازی، جلسات نقد و بررسی، ترجمهی آفرینهها به زبانهای مختلف و ارتباط با مجامع فرهنگی درون و برونمرزی برای مطرح کردن آن استعداد و نقد و بررسی در رسانهها و ... آنها مانند یک مدیر برنامه باید عمل کنند، البته طی قراردادی از همان ابتدا پس از انتخاب فرد مستعد، آن مؤسسه میتواند در ازای خدمات خود به درصد مورد توافق برای زمانبندی یک دهه تا بینهایت با آفرینشگر مورد نظر قرارداد امضا کند، یعنی پس از شناسایی فرد؛ اینکه فرد مورد نظر هر نوع فعالیتی در عرصه فرهنگی داشته باشد، فرد مورد نظر باید سیستماتیک و تحت تعهدات خود با آن مؤسسه عمل كند، اینطور قشر کتابخوان هم پولشان به دور ریخته نمیشود، وگرنه وقتی با 300 – 400 هزار تومان میشود 150-200 نسخه کتاب منتشر کرد و پس از آن هم لابد باید نام این فرد در کنار نام مستعدان خلاق واقعی به عنوان دارای اثر بیاید، خواننده وقتی از هر 50 تا 100 کتاب با یک کتاب قابل تأمل مواجه نمیشود، مسلم است که خرید کتاب از سبد خانوار حذف میشود و جامعه رغبتی به خواندن نمییابد.
اثر جوایز
باید اذعان داشت که متأسفانه یکی از آسیبهای جدی دیگر این بلبشوی فرهنگی ضابطهمند نکردن و دایر کردن دکان جایزه با نام بزرگان ادبیات برای هر نوآمدهای است که به جای جدیت در خلق اثر درخشان، نوعی کارچاقکنی و دلالی ادبی را در پی داشته است؛ به گونهای که در کنار نام چنان شاعران و نویسندگانی که به هر قیمت میخواهند کتاب منتشر کنند، با نام این دسته از همگنان بر خیل مدعیان بیاستعداد افزوده خواهد شد؛ خروجی این خشت اول همان دیوار کجی است که علاقهمندان به ادبیات را به بیراهه میکشاند.
باید برای برونشد از وضعیت فعلی به طور جدی با برنامه مدون پیش رفت و بین مؤسسات فرهنگی ـ هنری رقابت ایجاد کرد، خواننده نیز در این میان کمترین خسران را خواهد دید. این مؤسسات در چگونگی کمی و کیفی آثار نیز حرف اول را خواهند زد.
افزایش قیمت کتاب
بسیار زیاد. البته اخیرا با حدود سه تا چهاربرابر شدن قیمت کاغذ باید فاتحه نشر کتاب را خواند و تنها به چاپ کتاب با دوایر دولتی دل خوش کرد که البته این خود خلاف سیاستهای نظام در دور شدن از تصدیگری کارها و سپردن امور به بخش خصوصی است.