گویه:
هیچ امری متاع نیست
جز برای دلبری که هی می‌برد و پس می‌آورد_ دلت را_

هیچ امری متاع نیست

وقتی چراغ‌های زنبوری را از سقف ایوان خانه آویزان می‌کنم
و دورش چندین و چند حشره
پروانه
پشه
و نمی‌دانم چه و چه
می‌پرد و می‌سوزاند خودش را
عین ما
که نمی‌دانیم
داریم چه می‌کنیم با خودمان
اما آن‌که از سیاهی می‌آید
خوب می‌داند
آمده
خانه‌ی روشن از چراغ زنبوری را
از رونق بیندازد
مساله دیديد چقدر ساده بود!
همین!
جنگ‌ها همین‌قدر احمقانه
بین سیاهی
و ایوانی که چراغ زنبوری گیرانده
در می‌گیرد
صبح هم
دختر خانه
جارو به‌دست
پروانه‌ها
و سایر سوختگانِ گِردِ چراغ زنبوری را جارو می‌کند
تا ایوان
برای شبى دیگر
آماده شود.
۴ تیر ۱۴۰۴
علی‌رضا پنجه‌يی