طرح یک پرسش در بارهی ادعایی در خصوص یک وضعیت از چامک
پرسش:آیا چامک دوسویه هم داریم .
چامک به دلیل کوتاهی در اغلب موارد از خصیصهی برعکس یا وارونه هم برخوردار است، بنابراین وقتی این خاصیت ماهویست و در تعداد قابل توجهی از چامکها قابلیت اطلاق دارد، ماهیت و شاخصهی نوولاده بر آن نمیتوان قایل شد، تا مشمول نامگذاری شود. ؛ چون این شاخصه در اغلب آفرینههای کوتاه شعر پارسی بوده است، و حتا در برخی ابیات شعر قدمایی، صنعت عکس یا وارونه بوده، مضافن وقتی ما با وضعیت شعر مربع یا چامک چارگوش یا چرخانهچرخ، وسطچین و... مواجه میشویم که یک شعر را میتوان چندین و چند بار 《با نحو و خوانش دیگر 》 خواند دیگر وارونه خوانی چندان بر نخبگی چامک نهمیافزاید. و اما ... قرار نیست که ما مدام سعی کنیم تا دیگران را از واضحات، آگاه کنیم؛ یا کارمان این باشد تا دیگران را از افتادن در دام شیادان نجات دهیم. همین که خودمان شمعی بهافروزیم، از ظلمت کاستهایم. در دنیای ما هرزهگویی چند برابر اثر هنرمندانه و درست فراوانی یافته است، حرفهایگری به ما گوشزد میکند تا معطوف بهکار خود باشیم ، بهقول نیما آنکه میدارد تیمار مرا، کار من است و آنکه غربال دارد از پس قافله خواهد آمد. و اما... کار ما چامکاندیشانِ چامکساز، رساندن مبانی درست و دست اول به مخاطبان است، تا مانع رشد علفهای هرز در زمین حاصلخیز چامک شویم.
نگاه کنید به چامکی از کتاب سوگ پاییزی،که ۲۷ آذر ۱۳۵۷ در وزارت فرهنگ و هنر گیلان ثبت شده است:
عشق را اگر در راه دیدی
بگو دیر است
امروز پاییز است
خب حالا از زیر بخوانید چه میشود؟
امروز پاییز است
بگو دیر است
عشق را اگر در راه دیدی
پاری...دوسویهگی بهواسطهی کوتاهی و ایجاز چامک در اغلب چامکها ذاتی و فراوانی دارد، هم از این رو امر متکثر ماهیتن برخوردار از ادعای حق انحصار نخواهد بود. چرا که فراوان است و امر فراوان خاص نیست.
اساسن صنعت عکس یا به پارسی اگر به شیوهی واضع چامک معادل پارسیاش را بهکار گیریم( دوسویهگی) در تاریخ ادبیات شعری نزد قدما سبقه دارد و اگر ما بخواهیم شکل نوآورانهای از آن پیشنهاد کنیم نباید پیش از آن نمونههای دیگر وجود داشته باشد، یا نمونهی پیشنهادی ما باید ملاحظات و جوانب مضاعفی نسبت به نسخهی متاخر داشته باشد. وجه عکس و دوسویه در شعر نو بسیار سبقه دارد ، در کارهای خود من زیاد بوده و خب اگر کسی این وجه دوسویهگی را از شاخصههای شعر من قلمداد کرد، این را او کشف نکرده بلکه بودنش در شعر مرا قلمی و اعلام کرده است، پس هر اعلام شاخصه و آرایه و یا رتوریکی در چامه و چامک کشف منتقد نیست بل، اذعان اوست به بسامد آن در آثار شاعر مورد نظر. کسب اعتبار دیرپا در ادبیات، به این سادهگیها نیست که با یک کلیک در دنیای مجازی بتوان دارای اعتبار شد، بهتر است به مستر فیکهای ادبیات بگوییم《عِرض خود میبری و زحمت ما میداری》.
نمونه البته در بین چامکهای تاریخ ادبیات شعر معاصر کم نیست که بتوان آنها را برعکس و وارونه خواند، پر روشن است که تصرف در شاخصههای شعر دیگران آدم را واضع ، مبدع و مبتکر نمیکند، اینها البته از زمره بدیهیات ادبیات هستند.
پاینده باشند چامکاندیشان ِچامکساز
#علی_رضا_پنجه_ای
کارگاه_چامک
آه آذر ۱۴۰۰