چاردانه های نو
با آن که تو را ندیده بودی ما را
من ما نشده شنیده بودی ما را
این کار نشد هم که ندارد باشد
چون خار کنار غنچه بودی ما را
۲
دیریست که از سراب آبش دادند
چشمان مرا مژده ی خوابش دادند
روزی که مرا فسرد هجران تو بود
قلبی که شکست را جوابش دادند
با آن که تو را ندیده بودی ما را
من ما نشده شنیده بودی ما را
این کار نشد هم که ندارد باشد
چون خار کنار غنچه بودی ما را
۲
دیریست که از سراب آبش دادند
چشمان مرا مژده ی خوابش دادند
روزی که مرا فسرد هجران تو بود
قلبی که شکست را جوابش دادند
| شاعر معاصر گیلانی در گفتگو با ایسنا: به داد حقوق شهروندی باشندگان هنر و ادبیات برسید |
سرويس: /فرهنگ و/ 1386/5/28 |
علي رضا پنجهاي، معتقد است كه صدا و سيما، در برنامههاي ادبي خود به معرفي چهرههايي نه چندان مطرح پرداخته و همان چهرهها را نيز به گونهاي نادرست مطرح كرده است و اين مساله نتیجه عدم استفاده صدا و سيما از مشاوران ادبي متخصص است.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، پنجهاي با تاكيد بر اين كه ماهيت هنر و ادبيات همواره نوعي آزادگي را طلب میكند، گفت: اگر گذري بر تاريخ هنر و ادبيات سدههاي پيش داشته باشيم، ميبينيم كه چهرههاي ماندگار، چهرههاي آزادهاي چون حافظ بودند، نه چهرههاي وابستهاي چون قاآني، اگر چه چون قاآني ظرافتها و قدرت شعري بالايي هم داشته باشند.
وي با انتقاد از عدم توجه صدا و سيما به چهرههاي ادبي مستقل، يادآور شد: متاسفانه در رسانه ملي هيچ اثر و نشاني از شاعران خوب شهرستاني و دور از پايتخت نيست.
پنجهاي با اشاره به اين كه مردم از هنرمند انتظار ندارند حرفي بگويد كه همه ميگويند، افزود: صدا و سيما در همين محدودهاي كه براي خود تعريف كرده هم، اگر بخواهد ميتواند بسيار بهتر، موثرتر و مفيدتر كار كند.
وي شرط ايجاد شرايط مناسب در برنامههاي ادبي صدا و سيما را استفاده رسانه ملي از كارشناساني دانست كه بتوانند نقش مفصل را بين رسانه و شاعران مستقل ايفا كنند و اضافه كرد: رسانه ملي نبايد از افراد شعارزاده به عنوان کارشناس ادبی استفاده كند، چون ماهیت ادبیات با شعار مغایر است.
پنجهاي در ادامه با اشاره به مطبوعات مستقل گفت: متاسفانه در مطبوعات نيز انتظاري كه جامعه روزنامهخوان دارند برآورده نميشود. گويي همه دبيران سرويس ادبي از يك دفترچه تلفن با 10 تا 12 شاعر كپي كردهاند و همين دفترچه را نیز در اختيار ديگر دبيران سرويسهاي ادبي قرار ميدهند.
وي يكي از بزرگترين آفتهاي روزنامههاي سراسري را عدم شناخت خبرنگاران و دبيران سرويس ادبي از شاعران بزرگ شهرستاني دانست.
پنجهاي خاطرنشان كرد: وقتي به اسامي شاعراني كه در روزنامهها مطرح ميشوند بنگريد، متوجه ميشويد كه اكثرا افرادي هستند با حاشيهاي پررنگتر از اصل. وقتي شاعران شهرستاني اين قضايا را ميبينند، از مطبوعات ادبي دوري ميكنند.
وي نتيجه اين روند را در اين دانست كه توليدات چهرههاي «ژورناليستي» و نه چهرههاي اصلي ادبيات به دست خوانندگان ميرسد و اضافه كرد: خوانندگان نيز به واسطه معرفي روزنامهها به سراغ مجموعههاي شعر اين افراد ميروند و چون اين افراد، شاعراني درجازن هستند، خواننده از شعر امروز مايوس ميشود.
مسوول بخش شعر خانه فرهنگ گيلان كه فعاليت زيادي در دعوت از چهرههاي مختلف ادبي و برگزاري سمينارهاي ادبي در شهر رشت دارد، بر اين نكته تاكيد كرد كه گزارش و قرائت غلطي از روند سير ادبيات در دهه 70 توسط روزنامهها و مطبوعات به مردم ارايه شد.
وي مسوول ارايه چنين گزارش غلطي را، شاعران نوآمده و عجولي معرفي كرد كه توسط برخي نشريات مطرح شدند و گفت: گويا اين افراد با نشريات عقد اخوت بسته بودند و نشريات هم خود را ملزم ميدانستند كه آنها را به عنوان نمايندگان ادبیات در دهه 70 معرفي كنند. بخش عمدهای از دلزدگی جامعه کتابخوان امروز از شعر نیز به همین مساله بازمیگردد.
برابر تو باد نیست که بایستد
اندوه را سر بریدم
شانههامان
از چلچراغ آرزو خاموش شد
این امید سر بریده و سرکش
ما را تا کدام تخته سیاه می کند
گچها آرزوهای سیاه و سفید را
تا سبلان بردند
سپیدرود
رودارود
پیچید
تا ارس از یاد نرود
و صمد
که به اندازهی کلاه پشمیاش
نخهای نرسیدهی آرزویش را
قاصدکها
به باد سپردند،
به سیمهای برق
خشک شده
بیرونق
مثل مهمانیهای بیسور و سات
۲۹-۸-۸۶
حدود یک ساعت قبل از تشکیل کارگاه حلقهی شاعران 5 شنبهها همیشهی خانهی فرهنگ گیلان تلفن همراه علیرضا پنجهای مسوول گروه شعر فارسی خانه به صدا در آمد و اباذر غلامی یکی از دوستان سایه گفت، سایه امروز به حلقهی شما میپیوندد، او خلاصهای از کارنامهی خانه را دیده و گفته این برنامهها در آلمان و تهران هم با این کیفیت و کمیت برگزار نمیشود.
او گفت من برنامهی کاری شما را با خود به آلمان میبرم تا دخترم که در این کارهاست از آن استفاده کند.سایه تقریباً با همگی حاضرین عکس یادگاری گرفت و کتابهای خود را برایشان امضاء کرد و با صبر و حوصله به پرسشهای علیرضا پنجهای برای چاپ در نشریهی گیلهوا – ویژهی فرهنگ هنر و ادبیات – دربارهی شعر معاصر، سنت، مدرنیته و آوانگاردیسم پاسخ گفت.
سایه در بخشی از صحبتهای خود گفت از مزایای بد عمر دراز، دیدن مرگِ دوستان و خاطره هاست. او از فضای موجود در عرصهی ادبیات گله کرد. از این که هنرمندان همدیگر را نفی میکنند.
او در ادامه افزود: بین شعر من، کسرایی، شاملو و اخوان فرسنگها فاصله بود اما شعر همه را کپی میکردیم و در محافل مختلف برای دیگران میخواندیم و شعر یکدیگر را مطرح میکردیم و هرگز ادعای گذر از نیما ، شاملو و ... نداشتیم. اما الان این طور نیست. نه در شاعران نه در اهل موسیقی، متأسفانه همدیگر را نفی میکنند
او پس از خوانش شعر توسط شاعران حلقه گفت: عناصر خوبی در شعرها هست اما به جز یکی – دو مورد در این جا، من در کلِ شعر ایران آن تفاوت و سبکی که باید باشد را نمیبینم همه انگار دارند مثل هم مینویسند و بر یک تم.
سایه در پایان گفت: گیلان همیشه با اهمیت بوده و این برنامههای شما در کمتر جای دنیا و ایران به این خوبی تشکیل میشود.