آلن روب گریه هم رستگار شد
در فصل نامه ی گیلان زمین مطلب جانانه ای از او در باره ی داستان چاپ کرده بودم حالا بدهکار این آدم هستم و در مرگش خودم را اندوهگین می دانم. روانش شاد که آدمی را و ادبیات را رعایت می کرد.
ع. ر.پ
«پاككنها» معروفترين و اولين رمان اوست كه در سال 1953 منتشر شد و داستان قاتلي است كه توسط يك كارآگاه كه مأمور تحقيق دربارهي او بود، به قتل ميرسد.
او در سري مقالههاي خود در اوايل دههي 60، ايدهي "رمان نو" را مطرح كرد، كه بر اساس آن، با غيرضروري دانستن طرح داستان، وقايعنگاري و داستانسرايي، اهميت بيشتر را به مفعول داستان ميداد؛ نه فعل و عمل انساني.
در سال 1958، رمان «حسادت» را نوشت كه روزنامهي نيويوركتايمز، آن را يك "شاهكار فني و بدون نقص" ناميد.
"گريه" در عرصهي سينما نيز فعاليت چشمگيري داشت، كه از جمله فيلمهاي او به «فناناپذير» (1963) و «مردي كه دروغ ميگويد» (1968) ميتوان اشاره كرد.
آخرين رمان "گريه" سال گذشته با عنوان «يك رمان احساسي» به چاپ رسيد.
او در زمان حيات، نشان لژيون دونور فرانسه را دريافت كرد و از سوي آكادمي فرانسه، به عنوان يكي از 40 شخصيت جاودانه انتخاب شد.