معرفی یک سایت با شعرهای ماندگار :
زنده یاد کامبیز صدیقی شاعری ست که در جوانی با شعرهایش کیف می کردم و از نخستین شاعرانی بود که در رشت شناختم و سرودن شعر کوتاه و ایماژ را از او آموختم. به بسیاری از شاعران جوان تر هم شعرهای او را معرفی که می کردم مانند من شیفته ی کارهایش می شدند. کامبیز درویش خصال بود و همین درویشی هم سبب شد که از چشمان تیز خوانندگان بیشتر دور ماند.به این جا بروید و شعرهای دهه ی۴۰ و ۵۰ او را بخوانید. به راستی منتقدان و روزنامه نگاران پایتخت نگر چه گونه او را دیدند و سایرین را مطرح کردند؟ کامبیز از آن دست شاعران آرمان گرایی ست که در رده شاعران آرمان گرای شعر نو بایسته و شایسته به او نگاه نه شد. این سایت و شعرهای موثر و به یاد ماندنی اش را به خاطر داشته باشید:سایت رسمی کامبیز صدیقی
زندگی نامه
کامبیز صدیقی کسمایی در خرداد ماه 1320 در شهر رشت دیده به جهان گشود. پدرش حسین و پدر بزرگش صدیق الرعایا فرماندار کسما در دوره ناصرالدین شاه بود. از همان ابتدای کودکی علاقه ی زیادی به شعر و ادبیات داشت به طوری که اولین شعر او در سن 14 سالگی در ماه نامه ی فردوسی به چاپ رسید .
صدیقی تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد و پس از آن به علت فوت پدر از ادامه تحصیل باز ماند و در کارخانه ی کنف کار رشت به شغل حسابداری مشغول شد، ولی این مسئله باعث نشد احساسات و علایق درونیش را نادیده بگیرد و به سرودن شعر ادامه ندهد.
کار در محیط کارخانه و ارتباط زیادش با کارگران و مشاهده مشکلات و دردهای آنها باعث علاقه و گرایش ویژه اش به ادبیات کارگری شد . این مسئله به شکل آشکاری در بسیاری از اشعار صدیقی به چشم می خورد .
20 فروردین ماه 1360 تشکیل خانواده داد که حاصل این ازدواج دو فرزند با نامهای امید و آناهیتا است .
زند ه یاد کامبیز پس از 30 سال کار، اول آبان ماه 1375 بازنشسته شد.
او که سال ها از بیماری ریوی رنج می برد در هشتم فروردین ماه سال 1389 در سن 68 سالگی در خانه ی خویش در شهر رشت دیده از جهان فرو بست و در قطعه هنرمندان تازه آباد رشت به خاک سپرده شد .
درباره شاعر
کامبیز صدیقی کسمایی شاعری متعهد و آرمانگرا بود که در همه ی زمینه های شعری همچون شعر کلاسیک بالاخص در زمینه غزل و رباعی و نیز شعر امروز نیمایی و شعر گیلکی (هساشعر) تبحر ویژه ای داشت .
او در سرودن اشعارش، طبیعت گرا و ژرف نگر بود و ایجاز و تمثیل از ویژگی های بارز اشعار اوست .
از او سه کتاب منتشر شده است که اولین مجموعه شعری او " در جاده های سرخ شفق " در سال 1347 و مجموعه دوم " آواز قناری تنها " در سال 1351 و " در باد های سرد " در سال 1357 می باشد .
همچنین صدیقی اشعار منتشر نشده ی دیگری نیز دارد که چاپ آنها به صورت کتاب، مهمترین دغدغه ی وی در سالهای پایانی عمر بود که اکنون توسط خانواده اش در حال جمع آوری و آماده سازی برای چاپ می باشد .
صدیقی از شاعران مطرح دهه های 40 و 50 بود که بسیاری از اشعارش در جُنگ ها و نشریات ادبی از جمله "فردسی" ، "خوشه" ، "هنر و ادبیات بازار" ، "کادح" ، "نقش قلم" و ... به چاپ می رسید .
رضا شفیعی کدکنی در یکی از کتابهایش به شعر او اشاره دارد. ابراهیم فخرایی در کتاب «گیلان در قلمرو شعر و ادب» خصوصیات شاعری صدیقی را این چنین بیان می کند: «شاعری است حساس و پر شور و نو آور، که نیماوار به سبک مازندرانی شعر می سراید...». همچنین فرامرز طالبی نیز در کتاب «نام آوران ادبیات معاصر گیلان» و هوشنگ عباسی در کتاب «شاعران گیلک و شعر گیلکی» از صدیقی نام برده و به معرفی آثار او پرداخته اند.

کامبیز صدیقی
خورشید
منم و فکر هر چه باداباد.
در سراشیب تپه ای بر اسب
خیره بر دور دست صحرایم.
برق شمشیر و نعل ها از دور
خبر از آفتاب می آرند.
تا به چنگت نیاورم، خورشید!
خواب در دیدگان:
حرامم باد.
از کتاب در بادهای سبز۱۳۵۶
***
رگبار
تازه شکفته بود
بر شاخه های خانه دوصد گل که
ناگهان
رگبار درگرفت.
امسال نیز
یک سیب سرخ را
روی درخت خانه نمی بینم...
از کتاب آواز قناری تنها۱۳۵۱ا
***
. __
با نوک مداد
روی گونه ی سپیدِ کاغذی
نقطه ای گذاشتم.
نقطه؛ خط
و خط
خطوط می شود.
زیر تازیانه ها
نمی توان
ترانه ساخت.
زیر تازیانه ها، نمی توان سرود خواند.
دشتِ بیکرانه ی نیاز من!
در خجالتم؛ از این نهال کوچکی
که
در تو کاشتم.
در جاده های سرخ شفق دی ۱۳۴۷