سه شعر از علی رضا پنجه ای در سایت آن دیگری(مسعود احمدی)

اینجا کلیک کنید سه شعر از من در سایت آن دیگری(مسعود احمدی)

درگاه دو منتشر شد

 
دومين شماره فصل نامه ادبي درگاه  با آثاري از شاعران و نويسندگان معاصر روانه بازار شد.

kf302p9vwyttfsdtld2l.jpg

با آثاري از
هرمز‌ علي پور، محمود معتقدي، بنفشه حجازي، ري را عباسي، ليلا كردبچه، مهري رحماني، محمد كاظم علي پور، بهروز ياسمي، اسحاق عيدي، بهزاد زرين پور، علي جهانگيري، فرشته پناهي، هاشم كروني، ستاره انصاري، پيمان سليماني، غلامرضا پرويني، عزيز كلهر، محمد حيدري چگني، مرضيه نظامي، دانيال رحمانيان ،حبيب شوكتي منوچهر آتشي، محمدحسين آزادبخت، لطيف آزادبخت،علي باباچاهي، بهرام سلاحورزي، فتح الله شفيع زاده، محمد كاظم علي پور، اسحاق عيدي، سيدفريد قاسمي ، هوشنگ رئوف.قاسم ملا احمدي، روح الله سليماني، مريم ميرزايي بسطامي، مجيد همتي احمد بيگدلي محمد حسين بهراميان، داريوش معمار ،ويولتاپارا، آنا آخماتووا ،شيرزاد بسطامي و سعيد نصاريوسفي

فراخوان ارسال مصاحبه (با هماهنگی قبلی )شعر ،نقد شعر ، مقاله تئو ریک شعری و ترجمه شعر برای ماهنامه  

فراخوان ارسال مصاحبه (با هماهنگی قبلی )شعر ،نقد شعر ، مقاله تئو ریک شعری و ترجمه شعر برای ماهنامه ره آورد گیل. به رایانامه و یا قسمت نظرات همین پست پیغام بفرستید. ممنون می شوم عکس قابل چاپ هم در نشریه همراه کارنامه تان برایم بفرستید. بسیار فوری البته.

مصاحبه  علی حسن زاده با مجید باریکانی در آرمان 29 شهریور 91

گفت‌و‌گوی‌ آرمان با مجید باریکانی:
ادای دین به فلسفه نیچه در بستر رما نتیسم
علی حسن‌زاده

مجید باریکانی، متولّد سال 1354، شاعر و منتقد. وی از نيمه دوّم دهه هفتاد به طور حرفه‌‌ای فعالیّت‌های ادبی‌ خود را با چاپ شعر و ارائه مقاله‌های نقد ادبی در حوزه نقد شعر مدرن فارسی در مطبوعات آغاز کرده است. اوّلین مجموعه شعر وی، تحت عنوان «پا به پای هیچ» در سال 1387 توسّط نشر روزگار منتشر شده است. باریکانی تاکنون مجموعه شعر «تنها برای هیچ‌کس» (نشر نگیما / 1381) و مجموعه شعر «یک تن تاریک» (نشر آوای کلار / 1388) را در حوزه شعر مدرن فارسی منتشر کرده است. وی مجموعه شعر منتشر نشده‌ای دارد تحت عنوان «آمدم، هیچ‌کس نبود» و همچنين مجموعه شعر «به صورت سیلی» وی آماده چاپ است. آنچه می‌خوانید متن گفت‌و‌گوی ما با مجید باریکانی درباره مجموعه شعرهای «پا به پای هیچ»، «تنها برای هیچ‌کس» و «یک تن تاریک» است.

شعرِ شما در کتاب «پا به پای هیچ»، از منظر شکل‌شناسی در شعر به لحاظ شکلِ عینی (که عبارت است از: وزن، بی‌وزنی، قافیه، تساوی مصراع‌ها یا کوتاه و بلندی آنها، صداها و حرکات عینی کلمات) و شکلِ ذهنیِ شعر (که عبارت است از فضا، اشیاء، خیال، عاطفه و تصویر) میل به تولید شکل کوتاه در شعر دارد. درباره این مسئله صحبتی بفرمایید.

فرم و ساختار در توليد شعر بلند يا كوتاه نقش اساسي دارند. به عبارت ديگر، اين شعر است كه شاعر را به بلند يا كوتاه بودنِ متن ملزم مي‌كند و اجازه مي‌دهد كه چگونه شكل بگيرد. من پيش از نوشتن شعر به چگونگي آن فكر نمي‌كنم؛ بلكه طيِّ فرايند بازخواني، فرم در شعر من به خودي خود شكل مي‌گيرد. البتّه در اين ميان، قطعاً اشعاري هستند كه از اين قاعده بيرون باشند و آن شعرهایی است كه طيِّ چند يا چندين مرحله ويرايش مي‌شوند و در اين فرايند، سطرهايي حذف يا اضافه مي‌شوند؛ مثل مجسمه‌اي كه نياز به پرداخت دارد تا شكل بگيرد با اين تفاوت كه آنچه در ذهن من است، بي‌شكلي‌ است و اين خود شعر است كه شكل نهايي خود را مي‌سازد امّا از آنجا كه خواستم مجموعه‌اي يكدست به چاپ برسانم، شعرهاي كوتاهم را براي كتاب «پا به پا هيچ» انتخاب كردم. بقیه را اینجا  بخوانید:مصاحبه مجید باریکانی در آرمان 29 شهریور 91

ماه نامه ره آورد گیل تیر و  امرداد 91 منتشر شد

ششماره ی سوم دور ه ی جدید ماه نامه ی ره آورد گیل( تیر و مرداد91) به قیمت ۲۵۰۰ تومان  منتشر شد. این نشریه با صاحب امتیازی پزشک ادیب دکتر محد علی فائق و سردبیری هوشنگ عباسی منتشر می شود. من دبیری شعر و نقد شعراین مجله را بر عهده دارم. بنابراین کارهاتان را به نشانی رایانامه ام که در ابتدای ستون صفحه آمده برایم بفرستید یا توسط نظرات پایین نوشته هایم و آیکون خصوصی را تیک بزنید. امید که یاری شما دوستان از همه جای ایران و جهان بتواند باز هم به کمکمان به آید. باری... در این شماره مصاحبه ی علی رضا پنجه ای را می خوانیم با ایرج ضیایی با عنوان سفرهای سیاح ناآرام به بهانه انتشار مجموعه شعر  این پرنده از دوذان سلجوقیان آمده است . بعد نقد ی در باره  کتاب  ضیایی از  یزدان سلحشور و یادداشتی  از محمد آشور برای منوچهر آتشی ترین شاعر روزگار ما و ساده نویسی ، انحراف از شعر مدرن  از منصور خورشیدی .و سپس شعرهایی می خوانیم از :علی باباچاهی،  محسن باقکر لیالستانی، جواد شجاعی فرد ،ضیا الدین خالقی و محمد امین برزگر .عکس روی جلد هم مربوط به  دکتر رحیمیان  پزشک رشتی و در سایر بخش ها هم داستان و هنرهای تجسمی،بخش سلامت، تاریخ و پژوهش و خبرها . خواندن این نشریه که زحمت دوستان گیلانی را با مطالبی از نویسندگان سراسر ایران در خود گردآورده به همه ی علاقه مندان پیشنهاد می کنیم.روز به روز هم البته شاهد به تر شدن نشریه می شویم که آن هم مرهون زحمات  عباسی عزیز و دوستان تحریریه است.

یادداشت و پیشنهاهایی برای روز ملی شعر از علی رضا پنجه ای

این عکس توسط علی رضا پنجه ای در اینترنت منتشر شده، با این توضیح که اصل عکس توسط سیروس طاهباز به علی رضا پنجه ای اهدا شده است.

۲۷ شهریور روز درگذشت زنده یاد استاد شهریار را به پاس داشت   او روز ملی شعر نام نهاده اند، مبارک است.اما شگفتا که  در مملکت گل و بلبل که تاریخش به شعر به عنوان هنر نخست بالیده از این همه شاعر بزرگ تاریخش یک هو می آید و از  میان معاصرین، غزل سرایی بزرگ را برای روز ملی شعر بر می گزیند.  مرگ روز شاعری به نام محمد تقی بهجت  متخلص به شهریار را. هر چند اگر دوره ای می شد و به ترتیب هر سال به نام یک شاعر ملی  روز شعر را بر می گزیدند، نوبت می شد به استاد شهریار هم برسد. و البته بر اساس یک آیین نامه چنین انتخابی از سوی مجلسیان تصویب می شد. ما در گذشته گان رودکی پدر شعر پارسی را داریم. ملی ترین شاعر قدمایی ما فردوسی ست. حافظ تاثیر گذارترین شاعر ملی ما در جهان هستی ست دیوان شرقی گوته مگر در تاثیر و مدح اندیشه و شعرش نوشته نشده؟ سعدی چه؟ آیا نمی شد گزینش سالی به نام یک شاعر در اولین روز نوروز باشد که فصل نوزایی و شعر است و در همان سال گفته می شد این سال به پاس قدردانی از پدر شعر پارسی رودکی  نام گذاری شده یا به پاس داشت زنده نگه داشتن زبان پارسی به نام فردوسی یا به پاس داشت  ارزش های اخلاقی و انسانی و غنای ادبیت و باورداشت های ملی به سعدی شیرازی یا به پاس عرفان و تغزل  سرچشمه گرفته از ارزش های آیینی(قرآن) به شاعری که گفته هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم به لسان الغیب حافظ شیرازی، سالی به نام صائب تبریزی شاعر باریک بین  یا کلیم کاشانی شاعری که حماسه ی آیینی مسلمانان را درای دیگری بخشید و از معاصران سالی را به ترنم باران شمال و نوستالژی(یادایاد) کودکی ایرانیان به نام گلچین گیلانی ،یا فرخی، عارف ، بهار، نسیم شمال، ایرج میرزا و... به پاس آزادگی و مشرطه خواهی، به نام نیما یوشیج به پاس دگرگونی شعر ملی یا شهریار به پاس  داشت غزل پارسی و حمایت از دفاع مقدس، به شاملو به عنوان شاعری که بیشترینه ی دگرگونی را در حوزه محتوا و نهاد شعر آهنگین موسوم به سپید شاعری که توانست از نثر قدمایی بازآفرینی نوینی در شعر پارسی ایجاد کند و شعر سیاسی و اجتماعی را با تغزل به آمیزد، به پروین بانوی شعر قدمایی به پاس اخلاقیات و حریت شعرهایی که تابوی تاریخ مذکر شعر پارسی را  شکست و فروغ  نخستین شاعر بزرگ  زن شعر نو که شعرش به شعر زنانه  هویتی دیگر بخشید. و به شاعرانی دیگر که هر یک در هیات کارشناسانه و بی غرض و مرض و به طور توجیه کننده و ایضاحی برگزیده شوند. من هم در بالا به سهم خود به صورت کاملا بداهه نویسی نکته نطرات خودم را نوشتم و مسلما در این کوتاه اما مهم چه بسا  قصوری هم  سهوی داشته باشم که می تواند در یک کارگروه قابلیت تعدیل و حذف زواید داشته باشد.بنابراین،  این پیش نویس یک پیش نهاد تواند تلقی شود که هر چند خام دستانه  نوشته شده،  اما  یارای طرح دارد .

در پایان با درود به روان شاعر بزرگ و غزل سرای معاصر استاد شهریار و بزرگ داشت این روز،  این یادداشت را به پایان می رسانم. و از آن جا  که بودن یک قانون هر چند  ناقص  از نه بود آن به تر است این روز را به فال نیک گرفته و بزرگش می شماریم با این امید که نمایندگان مجلس با یک کار کارشناسی موسع و همه جانبه به تصحیح این قانون بپردازند. ما نیز به سهم خود برای اعتلای منطقی و  هر چه بیش تر  این مهم اعلام آمادگی می کنیم.

یادداشت علي رضا پنجه‌اي در سرویس ادبیات و نشر خبرگزاری ایسنا: درباره‌ي وضعيت نشر و ناشران

يادداشتي از علي رضا پنجه‌اي درباره‌ي وضعيت نشر و ناشران

» سرویس: فرهنگي و هنري - ادبيات و نشر

کد خبر: 91062514384

شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۲

علي رضا پنجه‌اي در يادداشتي از وضعيت نشر و ناشران نوشته است

اين شاعر و روزنامه‌نگار در يادداشتي كه در اختيار بخش ادبيات و نشر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گذاشته، نوشته است: «از مهم‌ترین مباحث کنونی، وضعيت نشر کتاب است. به جز مسائل مبتلابه ممیزی و سیاست‌گذاری درباره چند و چون آن‌ که فکر می‌کنم متولی آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، با توجه به گذشت بیش از سه دهه از انقلاب شایسته است که در عرصه‌ی سیاست‌گذاری دیگر از سلیقه‌ها فاصله بگیریم؛ چرا که آبشخور سلیقه احساس است و باید با وضع موازین قانونی به مثابه‌ی اهرم عقلانی و منطقی به ممیزی کتاب پرداخت، و این البته از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی اهل قلم است که اگر قرار شده آفرینه‌های خلاقانه‌شان برای نشر و رابطه با دنیای بیرون از فیلتری بگذرد، این فیلترینگ ممیزی‌شده و فرموله و قانون‌مند باشد؛ یعنی طوری نباشد که چند ممیز ماهیتا ـ کل‌نگرانه ـ چند رأی متفاوت بر اساس سلایق خود درباره یک اثر بدهند. فکر می‌کنم اين حق طبیعی، قانونی، شرعی و عرفی هر شهروندی است که سی و اندی سال پیش برای برون‌شد از توتالیتاریسم ستم‌شاهی دست به انقلاب زده و اکنون شایسته است که ثمره‌ی آن دگردیسی با سیاست‌های خردورزانه به کامش روز به روز بیش‌تر گوارا شود.

نقش ناشران

در کنار تدبیر سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران برای تحقق این حق مسلم، از سویی دیگر نقش ناشران نیز باید پررنگ‌تر رقم خورد. در مصاحبه‌های عدیده گذشته گفته‌ام ناشران باید در بازشناخت استعدادها و آثار برجسته از مشاوره‌ی دبیران متخصص، کارشناس، زیرک و کارآمد بهره برند، در واقع حرفه‌يی‌گری داشته باشند در شناسایی و سرمایه‌گذاری برای نخبگان. متأسفانه نقش فعلی اکثریت ناشران در چند دهه اخیر، «پول از شما کتاب از ما» بوده که همین آسیب جدی در هرج و مرج بازار کتاب و کتاب‌خوانی بر جا گذاشته و نقش مأیوس‌كننده‌اي داشته است. از سویی بخش ناچیز باقی‌مانده از ناشرانی که نام‌شان متضمن معرفی کتاب خوب بوده، بیش‌تر سراغ تثبیت‌شده‌ها رفته‌اند، حتا تعدادی از منتقدان نیز در همان راستا گام نهاده و به تولید و بازتولید بررسی و نقد کتاب‌های قطور از این‌گونه شاعران شناخته‌شده دست زده‌اند، البته در این میان استثنائایی نیز بوده که به واسطه نقش کم‌رمق‌شان در این مهم نتوانستند چندان که باید، مؤثر واقع شوند.

از میان ناشرانی که در اواخر دهه 80 دست به انتشار مجموعه شعر زده‌اند، چند شاعر درست و حسابی جدید به جامعه کتاب‌خوان معرفی شده؟ در واقع به جز بهره از مشاوره‌ی افراد مؤثر که خود در این چرخه نیاز چندانی به مطرح شدن ندارند، باید گفت ما به بنگاه تبلیغاتی نشر یا همان مؤسسات فرهنگی ـ هنری حرفه‌يی نیازمندیم که با برخورداری از هیأت مشاوران کارکشته و کاربلد توانایی شناسایی و برنامه‌ریزی برای مطرح کردن آفرینشگر منتخب و هدف را داشته باشد ـ نه این‌که از برخی جوانان غوره نشده مویز شده در این مهم مشاوره بگیرند که به معنای دیگر نقض غرض کرده و سرمایه‌شان را دور ریخته‌اند و خواننده هم سردرگم‌تر می‌ماند چه کند. چرا که این سوداگران فرهنگی در انتخاب کتاب و خالق آن مافیایی عمل کرده و برای چاپ بیش‌تر به منافع رشد فرهنگی (؟!) و بعضا مادی خود نظر داشته‌اند، کار این بنگاه باید شناسایی و سپس برنامه‌ریزی تبلیغاتی برای آفرینشگر ادبی هدف و مورد نظر باشد. یعنی از کارت‌پستال بگیر،تا لوح فشرده ـ صوتی و تصویری ـ، تا طراحی وب‌سایت و بهره از کاربران حرفه‌يی برای مطرح کردن آفرینشگر و رونمایی مورد نظر در دنیای مجازی، جلسات نقد و بررسی، ترجمه‌ی آفرینه‌ها به زبان‌های مختلف و ارتباط با مجامع فرهنگی درون و برون‌مرزی برای مطرح کردن آن استعداد و نقد و بررسی در رسانه‌ها و ... آن‌ها مانند یک مدیر برنامه باید عمل کنند، البته طی قراردادی از همان ابتدا پس از انتخاب فرد مستعد، آن مؤسسه می‌تواند در ازای خدمات خود به درصد مورد توافق برای زمان‌بندی یک دهه تا بی‌نهایت با آفرینشگر مورد نظر قرارداد امضا کند، یعنی پس از شناسایی فرد؛ این‌که فرد مورد نظر هر نوع فعالیتی در عرصه فرهنگی داشته باشد، فرد مورد نظر باید سیستماتیک و تحت تعهدات خود با آن مؤسسه عمل كند، این‌طور قشر کتاب‌خوان هم پول‌شان به دور ریخته نمی‌شود، وگرنه وقتی با 300 – 400 هزار تومان می‌شود 150-200 نسخه کتاب منتشر کرد و پس از آن هم لابد باید نام این فرد در کنار نام مستعدان خلاق واقعی به عنوان دارای اثر بیاید، خواننده وقتی از هر 50 تا 100 کتاب با یک کتاب قابل تأمل مواجه نمی‌شود، مسلم است که خرید کتاب از سبد خانوار حذف می‌شود و جامعه رغبتی به خواندن نمی‌یابد.

اثر جوایز

باید اذعان داشت که متأسفانه یکی از آسیب‌های جدی دیگر این بلبشوی فرهنگی ضابطه‌مند نکردن و دایر کردن دکان جایزه با نام بزرگان ادبیات برای هر نوآمده‌ای است که به جای جدیت در خلق اثر درخشان، نوعی کارچاق‌کنی و دلالی ادبی را در پی داشته است؛ به گونه‌ای که در کنار نام چنان شاعران و نویسندگانی که به هر قیمت می‌خواهند کتاب منتشر کنند، با نام این دسته از همگنان بر خیل مدعیان بی‌استعداد افزوده خواهد شد؛ خروجی این خشت اول همان دیوار کجی است که علاقه‌مندان به ادبیات را به بی‌راهه می‌کشاند.

باید برای برون‌شد از وضعیت فعلی به طور جدی با برنامه مدون پیش رفت و بین مؤسسات فرهنگی ـ هنری رقابت ایجاد کرد، خواننده نیز در این میان کم‌ترین خسران را خواهد دید. این مؤسسات در چگونگی کمی و کیفی آثار نیز حرف اول را خواهند زد.

افزایش قیمت کتاب

بسیار زیاد. البته اخیرا با حدود سه تا چهاربرابر شدن قیمت کاغذ باید فاتحه نشر کتاب را خواند و تنها به چاپ کتاب با دوایر دولتی دل ‌خوش کرد که البته این خود خلاف سیاست‌های نظام در دور شدن از تصدی‌گری کارها و سپردن امور به بخش خصوصی است.

5 شعر با صدای علی رضا پنجه ای در اینجا:Www.panjeei.cast.ir

5 شعر در وب لاگ صوتی عشق اول  با صدای علی رضا پنجه ای در اینجا:Www.panjeei.cast.ir

دو پایان نامه فوق لیسانس در باره نوآوری های شعری علی رضا پنجه ای(سخنرانی مونا نصیبی در دانشگاه علامه

 هفته ی گذشته در دانشگاه علامه طباطبابی هفتمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادبیات فارسی  به سعی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی در چند روز تشکیل می شود. خانم عذرا(مونا) نصیبی  اطلاع داده که استاد راهنمایش دکتر اسماعیل زاده   مقاله اش در باره ی شعرهای دیداری مرا که عنوان دفاعیه ی تز فوق لیسانسش از دانشگاه آزاد فسا شیراز بوده را به این همایش ارسال کرده و انتخاب شده تا درباره ی شعرها و نوآوری های من در انواع شعر دیداری سخنرانی کند. گویا دو نفر دیگر فردا و پس فردایش هم  سخنرانی می کنند. این موضوع اخیرا توسط شاعر همولایتی جوان ما آقای آرمان میرزا نژاد نیز به آگاهی من طی پیام محبت آمیز تبریک شان با این بن مایه که گویا تلاش هایتان برای معرفی این گونه نتیجه بخشیده نیز تایید شده است. از دوستانی که اطلاعات بیشتری در این خصوص دارند دعوت می کنم اطلاعاتشان را برایم در نظرات همین پست بنویسند. البته در سال 90 خانم سیده سعیده حسینی نیز که اصالتا چابکسری یا رودسری هستند در باره ی شعرهای دیداری من و مزدک نیز از دانشگاه ملایر تز فوق لیسانش نوشته اند در اوایل دهه ی 70 نیز تز لیسانس خانم رودپیش زاده که حین خدمت از فوق دیپلم به لیسانس می خواندند پیرامون زندگی و شعرهایم  بوده است. این مهم زمانی جالب است که حرکت از سوی دانشگاه های کشور صورت گرفته خانم نصیبی هم با شعرهایم توسط کنفرانس یکی از دانشجویان در دانشگاه پیرامون شعرهایم آشنا شده بود.در مقاله 65 دمبال چکیده مقاله بررسی شعرهای دیداری علی رضا پنجه ای بنشینیم:

بن بست نوآوری و چسبیدن به طناب پوسیده ی ساده نویسی مقاله علی رضا پنجه ای در ماهنامه انشا و نویسندگی

علی رضا پنجه ای

Ar_panjeei@yahoo.com

بن بست نوآوری و چسبیدن به طناب پوسیده ی ساده نویسی

 ماهنامه انشا و نویسندگی /تابستان ۱۳۹۱/ویژه ۲/ ساده نویسی در شعر/۳۹و۳۸:

 

photo0030-1انشا و نویسندگی جلد.jpg

الف:چه را شعر را به دو سیاق ساده و بغرنج تقسیم می کنند؟ ب:آیا سادگی و بغرنج سرودن مزیت شعر است؟

باید اذعان کنم که هیچ گاه مانند کارمندان  برای شعر وقت کاری قایل نشده ام، طبیعتا هم در این راستا تصدی پذیر و مسوولیت طلب نبوده ام. در واقع همیشه  کارفرمای من خود شعر بوده است و نه سفارش دهنده ی خاص.  من هرگز بر اساس تئوری و خواسته ی گروه  یا جریانی شعر نگفته ام؛  اگر چه از دهه ی70 در معرفی چندین تجربه ی جدید در حوزه ی شعرِ دیداری تلاشم در سویه ی نوآوری بوده است،  اما هرگز از گونه ها و قالب های شعر ی دیگر غافل نمانده ام. چه را که به زعم من  همان  "آن" شعری خلق الساعه ظرف و مظروف را تعیین می کند.جالب است بدانید شاعر تجربه گرای شعرتو گراف و شعر مربع ، نخستین بیانیه ی شعر دیجیتالی را ابتدا در نخستین نمایشگاه بین المللی کتاب در اردی بهشت 85  پس از سخنرانی حافظ موسوی در حضور تنی چند از شاعران  پیشکسوت و جوان هم چون: علی شاه مولوی،پویا عزیزی، داریوش معمار،یزدان سلحشور،لیلی گله داران،مازیار نیستانی، بکتاش آبتین و... به صورت کارگاهی  توسط گوشی تلفن همراهم ارائه نموده است و مضافا در خصوص چه گونه گی بهره از برنامه های چند رسانه ای برای مخاطبان به ذکر نمونه پرداخته است،  شایان ذکر آن که همان متن در ویژه نامه ی ادبی گیلان امروز به سردبیری مجتبی پورمحسن منتشر شد؛  آن اوی چون من، در آن بیانیه به زوایایی چند از آسیب شناسی چنین شعرهایی،  هم چنین  به موقعیت امروز ، و فردای انواع شعر چند رسانه ای یا دیجیتال پرداخت. همان متن در آرشیو  وب سایتش:  پیامبر کوچکhttp://panjeei.blogfa.com/post57.aspx هنوز هست. همان اوی چون من در کنار پیامبر کوچک  که شعرهای دیداری و زبان محورش را در خود گردآورده، بود ، مجموعه شعر  شب هیچ وقت نمی خوابد را نیز که ادامه ی دفتر عشق اول است،  به چاپ رساند. همین ذهن نوجو و آوانگارد در آستانه ی نوروز امسال نیز  یک تک بیت سنتی می گوید تا  دوستان اشکال تراش بدانند بی بی از بی چادری خانه نشین نه شده است!

نوبهار آمد و دل باز دمی یاد تو کرد     نوبهاران نشود تا که مرا  باز آیی

 همان اوی چون من از رباعی و دوبیتی سازی تا غزل و مثتوی و شعر نیمایی و شعر منثور و طرز شاملویی همه را آزموده  اکنون نیز در کنار شعرهای پر مخاطب ترش دست به تجربه های نو می زند.هرچند که داند شعرهای چند رسانه ای  گروهی که دوشادوش هم در دهه ی 80 در موازات  عنوان  نچسبی مانند ساده نویسی یا شعر ساده  تلاش بسیار برای شناساندن آن به مخاطب نموده اند نمی توانند به لحاظ جذب مشتری معنوی چندان موسع عمل کنند، چه را که ماهیت اثر نو همین است. هنوز پس از قریب یک قرن که از عمر شعر نو می گذرد  اغلب مردم به شعر قدمایی گرایش دارند. که البته نمی توانند غالبا همان شعر سنتی را هم  درست بخوانند. مخاطب شعر پیشرو در ابتدا طیف شاعران و حرفه ای خوانان ادبیات است. به همین دلیل به آن ها شعر تجربی و کارگاهی می گویند.  در هر حال محصول چالش افراط و تفریط در شعر پیشرو باقیات و صالحات شعر رایج و تثبیت شده می شود.

اما بر گردیم به پرسش از خود. اگر عده ای برای شعر از ممیزات ساده و بغرنج یاد می کنند از آن جا که در کار نقد این دو اطلاق تنها گروه خوانندگان را مشخص می کند مانند تعیین گروه های سنی در کتاب های کودکان و نوجوانان  و نه غث و سمین فرم(Form) و محتوا و یا نوع(Genre  بنابراین در کار چالش و نقد، کاربردی نخواهند داشت، هر چند نوآمدگان و برخی از مواجب بگیران چند ناشر، سعی داشته اند با شعار ساده نویسی در شعر توسط برخی از شاعران وا مانده از خلاقیت،  مقدمات بازگشت ادبی را فراهم آورند. در حالی که ساده نویسی روندی به قدمت تاریخ ادبیات دارد.و گرایش به ساده نویسی شاخصه و ممیزه ای نمی تواند در ادبیات داشته باشد؛ خاصه که این سیاق هنوز تئوریزه و فرموله نشده است. هر ژانر (Genre) مستلزم شرایط خاص و ویژه ای ست.به عنوان نمونه انقلاب، جنگ و... یا هر گونه  تغییر فرماسیون های تاریخی و یا مناسبات تولید و...

نظامی در لیلی و مجنون در مقام نصیحت به فرزندش گوید: "در شعر مپیچ و در فن او/ چون اکذب اوست احسن او" حال ما چه گونه خواهیم توانست پس از آن،از شعر ساده دم بزنیم. و این تازه درقرن ششم گفته شده است.معنی  شعر ساده یعنی بدون هیچ فن در حالی که شعر از انواع صناعات لفظی و معنوی و بدعت بهره می برد پس ماهیتاً نمی توان ساده انگاشت اش مگر این که کلام منثور غیر ادبی باشد.

نتیجه آن که  شعر موسوم به ساده یک غلط محض است که به جز سوداگری برخی ناشران برای ادبیات هیچ عایدی یی در بر نخواهد داشت. بنابراین اطلاق بازگشت ادبی در بازار شعر 80 اصطلاحی صحیح تر به نطر می رسد ، .به دیگر سخن شعر ما در دهه ی 80 با دو جریان باب طبع بازار شعر و انواع گونه گون جریان چند رسانه ای (شعر زبان محور و دیداری-شنیداری) به عنوان شعر مورد پسند نخبگان مواجه شد که این روند همچنان تداوم دارد. در هر حال همان گونه که در گفت و گوهایم با روزنامه های شرق ،روزگار و آرمان گفته ام چالش افراط و تفریط و برآیند آن از  شعر پیشرو جذب بدنه ی شعر رایج شده و تثبیت می شود. در حالی که شعر رایج همواره طفیلی شعر پیشروبوده است مدام بر بغرنجی آن خرده گرفته و پای می فشرد.البته باید اذعان داشت که روند طبیعی شعر پیشرو همیشه دستخوش افراط و تفریط بوده و برآیند آسیب شناسی این دو پدیده نشان داده که این مواجهه سبب دوری شعر دوستان از شعر شده است،اما از سویی نادیدن کلان ثمراتی که جذب ادبیات رایج می شود هم از انصاف به دور است.در مقابل شعر پیشرو،شعر باب طبع سهل پسندان به مثابه ی آیینه ی شعر تثبیت شده کاربرد می یابد. چگونه می توان شعری بی پیرایه در اکنون گفت که نسبت به شعر شاعران شعر بی پیرایه ی ماضی هیچ دستآورد جدیدی نداشته باشد.شاپور بنیاد گفته: مرگ از قرار پاره سنگی بود/ و ما نمی دانستیم. یا کارهای بیژن جلالی، محمد زهری، غلامحسین نصیری پور و...

شعر امروز اگر مدعی جریان سازی ست باید علی رغم گرایش به سادگی، دستاورد یا جلوه ای ویژه  نسبت به نمونه های دهه های پیش داشته باشد.در حالی که ما بعضاً با شعرهایی مواجه ایم که کلمات قصارند یا فکاهه و لطایف ادبی اند،  نه شعر.

ما نمی توانیم بگوییم حافظ شاعر ساده گوست یا بغرنج گوست.حافظ، حافظ است و شعر،شعر! همین.! البته می توانیم در واکاوی رمزگان یک غزل نسبت به غزل دیگر با سهولت بیشتر عمل کنیم. و یا یک غزل را در دست رس تر بیابیم. این ها اما مرزها و ممیزه ای بین سهل و بغرنج نمی توانند باشند.از کهکشان شعر هر کس بلند نظر تر باشد  خواهد یارست ستاره یا ستارگان  دلخواه خود رصد کند. در این لذت کهکشانی تاسف می خوریم که کوتوله ها با سوار شدن روی دوش هم  رصد قابل توجهی نخواهند داشت.

 

مصاحبه  مجله ی گردون با من  مهر 1370 (در 30 سالگی)

vks2d6ekfj22mqdfbsqu.jpg

مثقال سایت

y0ys1v5l3kg11zgc8w1a.jpg

ix2vduth8ilm0ik0lyj.jpg


ghej496jc149uzrt9efn.jpg


e211eid47mmkzd9srfsh.jpg

 

تولد"شعر رنگ" را باید به فال نیک گرفت

آپلود سنتر عکس رایگان">تصویر علی رضا پنجه ای Alireza panjeei poet&journalist

اثر هومن فاخته کارشده با فتوشاپ

داشتم این شعر را پس از چاپ در دریچه ی شعر خبرگزاری ایسنا ویرایش می کردم چون در نسخه ی آماده ی چاپ آن فونت  "و"  و  "،" بولد شده بود و در نسخه ی ایسنا  سهوا قسمت بولد شده با بقیه   مشخص نشده بود و با هم فرق داشت، در نسخه ی مربوط به انعکاس درج آن در ایسنا در پست وب سایتم  تغییرات فونتی می دادم که یکهو به  فکر استفاده از رنگ برای تنوع بیش تر در  بیان مفاهیم در این شعر افتادم. بنابراین روی این امکان اشرافی در دنیای چاپ و امکان پر دردسر در دنیای مجازی  هم می توان در شعرها بهره برد. این امکان با تغییر فونت در شعرها که برخی از شاعران به طور اتفاقی و نه هدف دار دمبال می کردند و از جمله پسرم مزدک در مجموعه شعر "چوپان کلمات" به طور هدف دار و نشانه گذاری شده به آن پرداخته توفیر دارد. در واقع رنگ ها وظیفه ی  تفکیک مفاهیم را در این Genre بر عهده گرفته اند. و هم طیفی یا تضاد آن ها در کل تنوع هر یک بیان گر یک فرهنگ و مفهوم است.در شعر نمونه زیر که ظرفیت پذیرش این نوآوری را بر می تابد و توجه بیش تر شاعران به این گونه بهره وری از شعر رنگ مطمئنا بر فرهنگ و غنای شعر ایرانی خواهد افزود.همین گونه که همه ی شعرها نباید لزوما گونه های شعری پیشنهاد و معرفی شده توسط من :شعر دیجیتال نمی شوند و یا شعر تو گراف   یا شعر مربع یا چی ستان نو ( لغزنو )یا وسط چین  و یا دوستانی که در حوزه ی پیشنهاد گونه های جدید و یا نسل جدید کانکریت کارکرده اند  باشد اما همه ی این دستاوردها آهسته آهسته در کالبد شعر نفوذ کرده و بر غنای  فرهنگ شاعران تاثیر می گذارند. شعر زیر مشت نمونه خروار است. تولد شعر رنگ را به فال نیک بگیریم.امید دارم شاعران با بهره از تجربیات جدید در حوزه رنگ بر شاخه هایسرسبزتر این نهال در جنگل شعر به افزایند.مطمئنا در گفت و گوهای آتی در خصوص این مهم و پیشنهاد بیش تر سخن خواهم گفت.

«وصف»

من و دریا

می‌تپد، می‌خروشد

 

شعر های علی رضا پنجه ای از دریچه شعر ایسنا روز چهارشنبه  1 شهریور 91

شعر های علی رضا پنجه ای را که برگزیده ای از کتاب های  منتشر نشده ی اوست  از دریچه  شعر ایسنا روز چهارشنبه  1 شهریور 91 برای دیدن منبع اینجا کلیک کنید

از دريچه‌ي شعر ايسنا

چند شعر از عليرضا پنجه‌اي

» سرویس: فرهنگي و هنري - ادبيات و نشر
35-129.jpg

بخش ادبيات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) مدتي است به انتشار شعر مي‌پردازد.

امروز در بخش «از دريچه‌ي شعر ايسنا»، چند شعر از عليرضا پنجه‌اي مي‌خوانيم. او این شعرها را از دو کتاب آماده برای چاپ خود، مجموعه‌های «عشق همان او یم است» و ‌«دونده‌ی از خود»، انتخاب كرده است.

«عیددیدنی»

من و بهار

تا تو

فرصت هم‌ایم

صد سال به این سال‌ها

***

«نوروز»

کوپه‌های قطاری

که به جا می‌ماند

خاطره‌اش

در ایستگاهِ خداحافظ

***

«آسمان‌نورد»

من

مسافرم

بال‌هایم

آسمانی که

نمی‌پرد

***

«وصف»

من     و   دریا

می‌تپد، می‌خروشد

***

«گرگ و میش»

آفتاب را گذاشته‌ام پشتم

می‌سوزم و می‌سازم

خودم را

تو را

و فردایی که پشت آن کوه

ما را به یک دیگر تعارف می‌کند

گرگم و گله می‌برم

***

«دروغ مطلقا ممنوع»

کاش زبان ِ ببر را می‌دانستم

و زبان تو را

نه!

آدمی‌زادی که

دروغ زیبنده‌ترین

مکر تو برای زندگی‌ست

***

«شام غریبان»

برای تمام شانه‌هاتان

گریه دارم

کمی صبر کنید

اتفاق بزرگ

در راه است

***

«یادگاری»

این آسمان و من

آبگیری که

عکس ما را

بر کف ِ خیابان ِ یک روز بارانی

قاب کرده است

***

«سوم‌شخص»

عشق

همان

اویم است

***

به گزارش ايسنا، علیرضا پنجه‌ای شاعر و روزنامه‌نگاری است که از نیمه‌ی دوم دهه‌ی 50 به طور جدی و از نیمه‌ی دوم دهه‌ی 60 به طور حرفه‌یی به شعر و روزنامه‌نگاری پرداخته است. انتشار هفت کتاب شعر از پاییز 1357 و سردبیری چند نشریه‌ي ادبی از جمله فعاليت‌هاي اوست.

مجموعه‌های «آن سوی مرز باد»، «برشی از ستاره‌ی هذیانی»، «عشق اول»، «پیامبر کوچک» و «شب هیچ‌وقت نمی‌خوابد» از جمله کتاب‌های شعر اين شاعرند.

انتهاي پيام