درگاه دو منتشر شد

 
دومين شماره فصل نامه ادبي درگاه  با آثاري از شاعران و نويسندگان معاصر روانه بازار شد.

kf302p9vwyttfsdtld2l.jpg

با آثاري از
هرمز‌ علي پور، محمود معتقدي، بنفشه حجازي، ري را عباسي، ليلا كردبچه، مهري رحماني، محمد كاظم علي پور، بهروز ياسمي، اسحاق عيدي، بهزاد زرين پور، علي جهانگيري، فرشته پناهي، هاشم كروني، ستاره انصاري، پيمان سليماني، غلامرضا پرويني، عزيز كلهر، محمد حيدري چگني، مرضيه نظامي، دانيال رحمانيان ،حبيب شوكتي منوچهر آتشي، محمدحسين آزادبخت، لطيف آزادبخت،علي باباچاهي، بهرام سلاحورزي، فتح الله شفيع زاده، محمد كاظم علي پور، اسحاق عيدي، سيدفريد قاسمي ، هوشنگ رئوف.قاسم ملا احمدي، روح الله سليماني، مريم ميرزايي بسطامي، مجيد همتي احمد بيگدلي محمد حسين بهراميان، داريوش معمار ،ويولتاپارا، آنا آخماتووا ،شيرزاد بسطامي و سعيد نصاريوسفي

ماه نامه ره آورد گیل تیر و  امرداد 91 منتشر شد

ششماره ی سوم دور ه ی جدید ماه نامه ی ره آورد گیل( تیر و مرداد91) به قیمت ۲۵۰۰ تومان  منتشر شد. این نشریه با صاحب امتیازی پزشک ادیب دکتر محد علی فائق و سردبیری هوشنگ عباسی منتشر می شود. من دبیری شعر و نقد شعراین مجله را بر عهده دارم. بنابراین کارهاتان را به نشانی رایانامه ام که در ابتدای ستون صفحه آمده برایم بفرستید یا توسط نظرات پایین نوشته هایم و آیکون خصوصی را تیک بزنید. امید که یاری شما دوستان از همه جای ایران و جهان بتواند باز هم به کمکمان به آید. باری... در این شماره مصاحبه ی علی رضا پنجه ای را می خوانیم با ایرج ضیایی با عنوان سفرهای سیاح ناآرام به بهانه انتشار مجموعه شعر  این پرنده از دوذان سلجوقیان آمده است . بعد نقد ی در باره  کتاب  ضیایی از  یزدان سلحشور و یادداشتی  از محمد آشور برای منوچهر آتشی ترین شاعر روزگار ما و ساده نویسی ، انحراف از شعر مدرن  از منصور خورشیدی .و سپس شعرهایی می خوانیم از :علی باباچاهی،  محسن باقکر لیالستانی، جواد شجاعی فرد ،ضیا الدین خالقی و محمد امین برزگر .عکس روی جلد هم مربوط به  دکتر رحیمیان  پزشک رشتی و در سایر بخش ها هم داستان و هنرهای تجسمی،بخش سلامت، تاریخ و پژوهش و خبرها . خواندن این نشریه که زحمت دوستان گیلانی را با مطالبی از نویسندگان سراسر ایران در خود گردآورده به همه ی علاقه مندان پیشنهاد می کنیم.روز به روز هم البته شاهد به تر شدن نشریه می شویم که آن هم مرهون زحمات  عباسی عزیز و دوستان تحریریه است.

دو پایان نامه فوق لیسانس در باره نوآوری های شعری علی رضا پنجه ای(سخنرانی مونا نصیبی در دانشگاه علامه

 هفته ی گذشته در دانشگاه علامه طباطبابی هفتمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادبیات فارسی  به سعی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی در چند روز تشکیل می شود. خانم عذرا(مونا) نصیبی  اطلاع داده که استاد راهنمایش دکتر اسماعیل زاده   مقاله اش در باره ی شعرهای دیداری مرا که عنوان دفاعیه ی تز فوق لیسانسش از دانشگاه آزاد فسا شیراز بوده را به این همایش ارسال کرده و انتخاب شده تا درباره ی شعرها و نوآوری های من در انواع شعر دیداری سخنرانی کند. گویا دو نفر دیگر فردا و پس فردایش هم  سخنرانی می کنند. این موضوع اخیرا توسط شاعر همولایتی جوان ما آقای آرمان میرزا نژاد نیز به آگاهی من طی پیام محبت آمیز تبریک شان با این بن مایه که گویا تلاش هایتان برای معرفی این گونه نتیجه بخشیده نیز تایید شده است. از دوستانی که اطلاعات بیشتری در این خصوص دارند دعوت می کنم اطلاعاتشان را برایم در نظرات همین پست بنویسند. البته در سال 90 خانم سیده سعیده حسینی نیز که اصالتا چابکسری یا رودسری هستند در باره ی شعرهای دیداری من و مزدک نیز از دانشگاه ملایر تز فوق لیسانش نوشته اند در اوایل دهه ی 70 نیز تز لیسانس خانم رودپیش زاده که حین خدمت از فوق دیپلم به لیسانس می خواندند پیرامون زندگی و شعرهایم  بوده است. این مهم زمانی جالب است که حرکت از سوی دانشگاه های کشور صورت گرفته خانم نصیبی هم با شعرهایم توسط کنفرانس یکی از دانشجویان در دانشگاه پیرامون شعرهایم آشنا شده بود.در مقاله 65 دمبال چکیده مقاله بررسی شعرهای دیداری علی رضا پنجه ای بنشینیم:

معرفی سایت کامبیز صدیقی شاعر آرمان گرا و سه شعر از سه کتاب قبل از انقلاب او

معرفی یک سایت با شعرهای ماندگار :

زنده یاد کامبیز صدیقی شاعری ست که در جوانی با شعرهایش کیف می کردم و از نخستین شاعرانی بود که در رشت شناختم و سرودن شعر کوتاه و ایماژ را از او آموختم. به بسیاری از شاعران جوان تر هم شعرهای او را معرفی که می کردم مانند من شیفته ی کارهایش می شدند. کامبیز درویش خصال بود و همین درویشی هم سبب شد که از چشمان تیز خوانندگان  بیشتر دور ماند.به این جا بروید و شعرهای دهه ی۴۰ و ۵۰ او را بخوانید. به راستی منتقدان و روزنامه نگاران پایتخت نگر چه گونه او را دیدند و سایرین  را مطرح کردند؟ کامبیز از آن دست شاعران آرمان گرایی ست که در رده شاعران آرمان گرای شعر نو بایسته و شایسته به او نگاه نه شد. این سایت و شعرهای موثر و به یاد ماندنی اش را به خاطر داشته باشید:سایت رسمی کامبیز صدیقی

زندگی نامه

کامبیز صدیقی کسمایی در خرداد ماه 1320 در شهر رشت دیده به جهان گشود. پدرش حسین و پدر بزرگش صدیق الرعایا فرماندار کسما در دوره ناصرالدین شاه بود. از همان ابتدای کودکی علاقه ی زیادی به شعر و ادبیات داشت به طوری که اولین شعر او در سن 14 سالگی در ماه نامه ی فردوسی به چاپ رسید .

صدیقی تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد و پس از آن به علت فوت پدر از ادامه تحصیل باز ماند و در کارخانه ی کنف کار رشت به شغل حسابداری مشغول شد، ولی این مسئله باعث نشد احساسات و علایق درونیش را نادیده بگیرد و به سرودن شعر ادامه ندهد.

کار در محیط کارخانه و ارتباط زیادش با کارگران و مشاهده مشکلات و دردهای آنها باعث علاقه و گرایش ویژه اش به ادبیات کارگری شد . این مسئله به شکل آشکاری در بسیاری از اشعار صدیقی به چشم می خورد .

20 فروردین ماه 1360 تشکیل خانواده داد که حاصل این ازدواج دو فرزند با نامهای امید و آناهیتا است .

زند ه یاد کامبیز پس از 30 سال کار، اول آبان ماه 1375 بازنشسته شد.

او که سال ها از بیماری ریوی رنج می برد در هشتم فروردین ماه سال 1389 در سن 68 سالگی در خانه ی خویش در شهر رشت دیده از جهان فرو بست و در قطعه هنرمندان تازه آباد رشت به خاک سپرده شد .

درباره شاعر

کامبیز صدیقی کسمایی شاعری متعهد و آرمانگرا بود که در همه ی زمینه های شعری همچون شعر کلاسیک بالاخص در زمینه غزل و رباعی و نیز شعر امروز نیمایی و شعر گیلکی (هساشعر) تبحر ویژه ای داشت .

او در سرودن اشعارش، طبیعت گرا و ژرف نگر بود و ایجاز و تمثیل از ویژگی های بارز اشعار اوست .

از او سه کتاب منتشر شده است که اولین مجموعه شعری او " در جاده های سرخ شفق " در سال 1347 و مجموعه دوم " آواز قناری تنها " در سال 1351 و " در باد های سرد " در سال 1357 می باشد .

همچنین صدیقی اشعار منتشر نشده ی دیگری نیز دارد که چاپ آنها به صورت کتاب، مهمترین دغدغه ی وی در سالهای پایانی عمر بود که اکنون توسط خانواده اش در حال جمع آوری و آماده سازی برای چاپ می باشد .

صدیقی از شاعران مطرح دهه های 40 و 50 بود که بسیاری از اشعارش در جُنگ ها و نشریات ادبی از جمله "فردسی" ، "خوشه" ، "هنر و ادبیات بازار" ، "کادح" ، "نقش قلم" و ... به چاپ می رسید .

رضا شفیعی کدکنی در یکی از کتابهایش به شعر او اشاره دارد. ابراهیم فخرایی در کتاب «گیلان در قلمرو شعر و ادب» خصوصیات شاعری صدیقی را این چنین بیان می کند: «شاعری است حساس و پر شور و نو آور، که نیماوار به سبک مازندرانی شعر می سراید...». همچنین فرامرز طالبی نیز در کتاب «نام آوران ادبیات معاصر گیلان» و هوشنگ عباسی در کتاب «شاعران گیلک و شعر گیلکی» از صدیقی نام برده و به معرفی آثار او پرداخته اند.

    کامبیز صدیقی

خورشید

منم و فکر هر چه باداباد.

در سراشیب تپه ای بر اسب

خیره بر دور دست صحرایم.

برق شمشیر و نعل ها از دور

خبر از آفتاب می آرند.

تا به چنگت نیاورم، خورشید!

خواب در دیدگان:

حرامم باد.

 

از کتاب در بادهای سبز۱۳۵۶

***

رگبار

تازه شکفته بود

بر شاخه های خانه دوصد گل که

ناگهان

رگبار درگرفت.

امسال نیز

یک سیب سرخ را

روی درخت خانه نمی بینم...

 

از کتاب آواز قناری تنها۱۳۵۱ا

***

 
. __

با نوک مداد

روی گونه ی سپیدِ کاغذی

نقطه ای گذاشتم.

نقطه؛ خط

و خط

خطوط می شود.

زیر تازیانه ها

نمی توان

ترانه ساخت.

زیر تازیانه ها، نمی توان سرود خواند.

دشتِ بیکرانه ی نیاز من!

در خجالتم؛ از این نهال کوچکی

که

در تو کاشتم.

در جاده های سرخ شفق دی ۱۳۴۷

 

علی رضا پنجه ای دبیر بخش شعر و نقدشعر ماه نامه ی  ره آورد گیل شد .شماره ی دوم ذور ه ی جدید ماه نامه

owbppyje3ywb8rrbnu6f.jpg

شماره ی دوم دور ه ی جدید ماه نامه ی ره آورد گیل( خرداد 91) منتشر شد. این نشریه با صاحب امتیازی پزشک ادیب فائق و سردبیری هوشنگ عباسی منتشر می شود. عباسی از شماره ی قبل برای پذیرش دبیری شعر و نقد شعر از من دعوت به همکاری کرد.  و من به سبب علاقه ام به عباسی و  اعتقادم به کار صادقانه اش و البته بسیاری از دوستان تحریریه،  این مسوولیت را پذیرفتم که در کنارشان باشم.. بنابراین کارهاتان را به نشانی رایانامه ام  که در ابتدای ستون صفحه آمده برایم بفرستید یا توسط نظرات  پایین نوشته هایم و آیکون خصوصی را تیک بزنید. امید که یاری شما دوستان از همه جای ایران و جهان بتواند باز هم به کمکمان  به آید. باری... در این شماره از :مسعود احمدی ۲ شعر،حامد بشارتی، مسعود بیزارگیتی،مزدک پنجه ای،یزدان سلحشور،مظاهر شهامت،پیمان نوری شعر داریم و یک مقاله هم از علی شهسواری در باره ی شعرهای سپید زنده یاد  بیژن نجدی. در ضمن دوستان زحمت کشیده اند و  ویژه ای برای نمایش نامه نویس داستان نویس و شاعر برجسته ی معاصر محمود طیاری پی ریخته اند که عکس روی جلد هم مربوط به هموست.داستان و هنرهای تجسمی،بخش سلامت، تاریخ و پژوهش و خبرها هم جزء سایر بخش هاست. خواندن این نشریه که زحمت دوستان گیلانی را با مطالبی از  نویسندگان سراسر ایران در خود گردآورده  به همه ی علاقه مندان پیشنهاد می کنیم.به عباسی عزیز و دوستان تحریریه نیز خسته نباشید می گویم.

خبرگزاری ایبنا .انتقادات یک شاعر از ناشران حوزه شعر، علیرضا پنجه‌ای ۴ کتاب جدیدش را چاپ نکرده است

انتقادات یک شاعر از ناشران حوزه شعر

  علیرضا پنجه‌ای ۴ کتاب جدیدش را چاپ نکرده است

 

IMG4UP">تصویر حدید علی رضا پنجه ای اثر هومن فاخته

26 تير 1391 ساعت 9:55
علیرضا پنجه‌ای چهار دفتر شعر جدید از سروده‌هایش را آماده انتشار دارد، اما هنوز هیچ‌یک را برای چاپ به ناشری نسپرده است. وی تعداد کم ناشران تخصصی حوزه شعر و توزیع نامناسب کتاب را به عنوان دلیل چاپ نشدن آثار جدیدش مطرح کرد.-

پنجه‌ای در گفت‌و‌گو با خبرگزاری کتاب ایران ایبنا توضیح داد: برای چاپ مجموعه شعرهایم با یکی از ناشران صحبت کرده‌ام و یک سال و نیم آینده را برای تحویل کتاب معین کرد. باتوجه به تعداد محدود ناشران حوزه شعر و مشکلات این حوزه، ما شاعران باید در انتخاب ناشر وسواس بیشتری داشته باشیم.

وی از آماده انتشار بودن چهار دفتر شعرش خبر داد و گفت: متاسفانه هنوز ناشر مناسبی برای چاپ کتاب‌های آماده انتشارم پیدا نکرده‌ام. تخصصی بودن ناشر یک بحث است و این‌که ناشر بتواند کتاب‌ها را به خوبی توزیع کند، بحث دیگری است.

این شاعر افزود: بحث توزیع مناسب کتاب و رساندن تمامی آثار به دست مخاطبان یکی از ضرورت‌های بازار کتاب است. این مساله سبب شده است با وسواس و دقت بیشتری به دنبال ناشر برای آثارم باشم.

وی در ادامه اشاره‌ای به عنوان چهار مجموعه آماده انتشارش داشت و اظهار کرد: «شبانه‌های سنگ صبور»، «عشق همان اویم است»، «کوچه چهرزاد» و «دونده از خود» عنوان دفترهای آماده انتشار من هستند. شعرهای این مجموعه‌ها همگی پس از دو دفتر «پیامبر کوچک» و «شب هیچ‌وقت نمی‌خوابد» یعنی از سال 1387 به بعد سروده شده‌اند.

پنجه‌ای توضیح داد: دفتر «شبانه‌های سنگ صبور» دربرگیرنده شعرهای عاطفی و اجتماعی است و سروده‌های نسبتا بلند به حساب می‌آیند. «عشق همان اویم است» کوتاه  سروده‌های متنوع عاطفی، اجتماعی و فلسفی‌ام را شامل می‌شود و «چامک برای پیامک» یکی از دفترهای این مجموعه است. شعرهای این دفتر سروده‌های کوتاهی هستند که قابلیت پیامک شدن را دارند.

وی ادامه داد: عنوان دفتر «کوچه چهرزاد» نیز برگرفته از نام کوچه‌ای است که نخستین کتاب و شخصیت اجتماعی من در آن شکل گرفته است. در همین کوچه ازدواج کرده‌ام و نخستین فرزندم در همین کوچه متولد شد. برهمین اساس بیشتر شعرهای این دفتر بیانگر حس نوستالژیک من‌اند.

این شاعر درباره مجموعه دیگرش افزود:  شعرهای دفتر «دونده از خود» به نوعی بیشتر زبان محور و دیداری و نگاره‌ای هستند.

وی اظهار کرد: از یک سو مضامین فلسفی، اجتماعی و عاطفی را در شعرهای این مجموعه به‌کار گرفته‌ام و از سوی دیگر با استفاده از بدعت و نوآوری در فرم و محتوای این سروده‌ها، کارکرده‌های زبانی و دیداری را در سرایش آن‌ها به‌کار گرفته‌ام. برهمین اساس لازم نيست که این شعرها تنها به شیوه سطرخوانی، خوانده شوند؛ چراکه می‌توان مدورخوانی یا وسط‌ خوانی را نیز در آن‌ها به‌کار گرفت.

پنجه‌ای در پایان از آماده‌سازی یکی از مجموعه‌های شعرش برای چاپ چهارم خبر داد و گفت: دفتر «عشق اول» که چاپ نخست آن در سال 1383 راهی بازار کتاب شد و به ترتیب در سال 1385 و 1390 به چاپ دوم و سوم رسید، اکنون در بازار کتاب موجود نیست. برهمین اساس سرگرم آماده‌سازی این اثر برای تجدیدچاپ هستم و به زودی چاپ چهارم این مجموعه راهی بازار کتاب می‌شود. 

علیرضا پنجه‌ای متولد 27 مرداد سال 1340 شاعر و روزنامه‌نگار است. 

دفترهای شعر او عنوان‌های «سوگ پاییزی»(1357)، «هم نفس سروهای جوان»(1366)، «آن سوی مرز باد»(1370)، «برشی از ستاره هذیانی»(1370)، «عشق اول»(1383)، «پیامبر کوچک»(1387) و «شب هیچ‌وقت نمی‌خوابد»(1387) را شامل می‌شود.

کد مطلب : 143184

احرازمقام اول کشوری برای "همه ی درختان سپیدارند" پژوهشی از  مزدک پنجه ای

احراز مقام اول کشوری برای "همه ی درختان سپیدارند"( آنتولوژی شعر سپید گیلان) پژوهشی از  مزدک پنجه ای پیرامون شعر نو تدوینی در سومین جشنواره آثار و تولیدات مراکز استانی حوزه هنری کشور در مرکز  کرمانشاه.

پاسخ علی رضا پنجه ای  در باره تلخ و شیرین در سال 90 و برنامه های تان برای سال نو

پاسخ علی رضا پنجه ا ی به پرسش سال ۹۰ چگونه سالی بود و برای سال نو چه برنامه هایی دارید؟

سال به سال دریغ از پارسال

ویژه نامه ی نوروز ۹۱ روزنامه ی خزر:سال 90 مساوی بود با چند  واقعه ی خاطره انگیز برایم. و چند حادثه ی تلخ برای دوستان و آشنایان ابتدا از شیرینی ها بگویم تا در سال نو کامتان شیرین شود : 27  امرداد جشن 50 سالگی ام را در خانه گرفتند و در جمع دوستان بسی خاطره شد برامان. کتاب عشق اول چاپ سوم  دو بار 1100 تایی چاپ شد و  به قولی چاپ  چهارم شد منتها با اشتباه در شناسنامه همان چاپ سوم چاپ شده است. ماجرایش این است که چاپ خانه به بنده لطف داشته و به محض گلایه ام از برخی نکات و کاستی های  تخصصی چاپ که به دید خواننده کمتر می آید در یک اقدام انتحاری مالی  سود نکرد و  تن به زیان داد کتاب را به فیلم و زینگ مجدد سپرد  و حالا 2200 نسخه کتاب چاپیده شده داریم با ضرب چاپ سوم در حالی که در شناسنامه  شمارگان 1100 نسخه قید شده است! بنابراین باید منتظر چاپ پنجم عشق اول ماند نه چاپ چهارم. بعد از این هم 13 بهمن عقد دخترم بود که تجربه ی جدید ی بود و  از بهترین  لحظه های عمرم  بود؛ هر چند  هزینه ی  ازدواج در ایران حکایت حاشیه  بر متن چربیدن است و  پرخرج تر از متن و اصل به شمار می رود. و مضافا باید  به  بیش از سه مصاحبه  روزنامه های شرق، روزگار، آرمان و... اشاره کنم    که در آن ها  به روشن گری پیرامون ادبیات شعری پرداخته ام. راستی روزنامه گلچین هم لطف داشته و دو صفحه از روزنامه را با آثاری از اهالی قلم به 50 سال زندگی ام پرداخت که از همینجا باید سپاس گزاری کنم از جناب خرسندی و استاد نیکویه عزیز. وقتی شد که همسرم  شعرهای پراکنده ام را از گوشه و کنار خانه  جست و جو کند و در چند پوشه گردشان آورد و بعد با حوصله برای حروف نگاری در چند سررسید پاک نویسش کند. همکار عزیزی هم زحمت حروف نگاری اش را کشید. راستی اگر این ها نبودند این نوشته های از سر بی حوصله گی می توانستند تدوین شوند؟

حالا مدتی ست که دارم با خودم کلنجار می روم شعرها را در سه یا چهار مجلد بیرون دهم. با کدام ناشر خدا داند. حاصل این تلاش ها  فعلا در سه مجلد گردآمده اند: یک سری چامک و سایر کوتاه های شعر با نام  "عشق همان اوی َم است"، بعد  "شبانه های سنگ صبور" شعرهای پر مخاطب تر و "دونده ی از خود" شعرهای تجربی و پیشنهادی  زبان و تصویر محور را . تا ببینیم چه شود... تا یادم نرفته  دو پایان نامه در باره ی شعرهای دیداری ام در مقطع فوق لیسانس توسط دانشجویانی از فسا و ملایر در رشته ی ادبیات فارسی نگاشته شد که البته وقت زیادی از من گرفتند. فقدان دوستانی چون عباس امیری، مسرور ماسالی و فریدون فریاد و  بروسان و همسر و فرزندش که در هوای شعر نفس می کشیدند برایم تاثر آور بود. و البته مرگ چند همکار اداری که خاصه از مرگ یکی از ایشان  که هنوزاهنوز متاثرم.

برای سال 91 نیز به چاپ رساندن این سه مجموعه، تلاش برای انتشار گزینه اشعار (جلد اول)، نقد ها و مصاحبه ها و یادداشت ها و انتشار لوح فشرده تا ببینیم در سال 91 که سال اژدهاست تورم چه بلایی سر مردم می آورد. امیدوارم چندان که در شاهنامه آمده سال اژدها سال خطر ناک و هولناکی نباشد و خشکسالی پدید ناید،  آشفتگی نیز. و خیرو برکت و حاصل خیزی از زمین گرفته نشود. امید که آسایش و آرامش قرین زندگی هموطنان عزیز و همسایگان نوروزمدار گردد. آمین.

 

 اسفند۱۳۹۰

بهار 89

با دست هایی گشوده بر آسمان

لیانی که هی باز و بسته می شود

شادی نوش بهاریم

کاسه می گردد

 

نوش نوشا نوش

گرداگرد سفره ی هفت سین

تقویم سال ببر گشوده می شود

این نیز بگذرد

 

دور دست ها شلیک توپ

که جهان با توهم قارچی بنیان کن

میان دو شاخ گاو خشمگین

تازه می شود

 

سال به سال دریغ از پارسال

                                            20 اسفند 88

                                                          علی رضا پنجه ا ی

 

و اما اژدهای مرگ امیر را به چنگال گرفت

سال نهنگ است ، هم  سال اژدهاست. هر چه بود برای نمایش گیلان بد بود. حالا حالا باید منتظر بود تا کسی هم چون امیر بدر طالعی عاشق پیدا شود که زندگی اش را به طور حرفه ای وقف هنر نمایش کند. امیر بدر طالعی بدرود...

http://www.bebinnews.com/Image/News/20c4f80ab5.jpg

بدرطالعی کارگردان، و بازیگر تیاتر و تلویزیون در روز دوم فروردین  در پی سردردهای مکرر و مراجعه به بیمارستان ، پس از انجام عمل جراحی به  علت مرگ مغزی  دیده از جهان فرو بست.   هم از این رو اعضای بدن امیر شامل قلب، کبد و دو کلیه اش  با موافقت خانواده‌اش  به چهار بیمار  اهدا شد، تا با مرگ خود  زندگی دوباره به آنها ببخشد.

امیر بدر طالعی متولد ۲۰ تیر ۱۳۵۳ در شهر رشت او  سال  ۱۳۶۷با بازی در تئاتر فعالیت هنری خود را آغاز کرد  نیز  با صدای مرکز گیلان به عنوان بازیگر همکاری داشت  و با عنوان مربی تئاتر با آموزش و پرورش هم چنین.

امیر بدر طالعی اوایل دهه ی ۷۰ دوره عالی بازیگری و کارگردانی را زیر نظر حمید سمندریان سپری کرد و پس از آن دوره بازیگری سینما را در کارگاه آزاد بازیگری به مدیریت امین تارخ پشت سر گذاشت. 

زنده یاد  بدرطالعی در کنار آموزش تیاتر  به عنوان بازیگر، کارگردان، طراح صحنه و نویسنده نیز حضور داشته است  و تا لحظه مرگ مسئول گروه تئاتر رویداد و گروه تئاتر خانه فرهنگ گیلان بوده است.
این بازیگر حضور در ۱۲ سریال تلویزیونی از جمله از یادرفته و آوازچیکا را تجربه کرد و مجری برنامه‌های هفت در هفت و فلش در صدا و سیمای مرکز گیلان بود. 
امیر بیش از 30 اثر نمایشی نظیر 'افسون معبد سوخته' نوشته نغمه ثمینی، 'در مصر برف نمی بارد' نوشته محمد چرمشیر و 'آرش' نوشته بهرام بیضایی را كارگردانی كرد. 
شایان ذکر است به‌زودی تله فیلم «چهارشنبه خاتون» و «برگ سبز» با بازی  او  بر روی آنتن شبکه های صدا و سیما می رود.

امیر در اغمای کما( امیر بدر طالعی در ستیز با مرگ ایفای نقش می کند)

امیر بدر طالعی عزیز! در اغمای  کمایی ! شنیده ام بازگشتت سخت است ،آما ناممکن که نیست. پس بازگشتت به جمع عزیزان نگرانت را در این روزهای جان فزای بهاری  از آسمان ها خواهانیم، و آمین آمین گویان تو را به زندگی دو باره می خوانیم.

 

 

امیر بدر طالعی متولد ۲۰تیر ۱۳۵۳ متولد شهر رشت . سال 1367 با بازی در تئاتر شروع به فعالیت هنری کرد. بین سال های 71-69 به عنوان بازیگر با صدای مرکز گیلان و از سال 74-71 به عنوان مربی تئاتر دانش آموزی در آموزش و پرورش همکاری داشت. در سال 1373 دوره ی عالی بازیگری، کارگردانی را زیر نظر حمید سمندریان گذراند و پس از آن دوره ی بازیگری سینما را در کار گاه آزاد بازیگری به مدیریت امین تارخ پشت سر گذاشت .

در طی سال ها در چندین نمایش به عنوان بازیگر، کارگردان، طراح صحنه و نویسنده حضور داشت و هم اکنون مسئول گروه تئاتر رویداد و گروه تئاتر خانه ی فرهنگ گیلان و مدرس بازیگری ، کارگردانی آن موسسه است .

چند شعر کوتاه از علی رضا پنجه ای: در ماه نامه ی تجربه ویژه نوروز91

چند شعر کوتاه از:

علی رضا پنجه ای  

در ماه نامه ی تجربه

ویژه نوروز91

 

 

            عید  دیدنی

 

من و بهار

تا تو

فرصت هم ایم

        صد سال به این سال ها

                                                 اَمرداد 89 

 

نوروز

 

کوپه های قطاری

که خاطره اش

به جا می ماند

در ایستگاهِ خداحافظ

                            19 اسفند 88

 

سینِ ممنوع

 

سینِ سیب را

از لبانِ تو چیدم

آفتابِ اسفند

-خیره-

از هوش رفته بود

                              اسفند 89

چشم انداز

 

نگاه کن !

می بینی ! ...

                            88

 

آسمان نورد

 

من

مسافرم

بال هایم

آسمانی که

                نمی پرد

                                    شهریور 88

 

عکس ، برگردان!

 

عکس را

بر عکس کن و

بر عکس را

         عکس ببین

                        15آبان89

یادداشت علیرضا پنجه ای به یاد فریدون فریاد در ماه نامه تجربه

 

با آثاری از:ابراهیم یونسی و فریدون فریاد + یادداشت‌هایی از غلامحسین سالمی، علی‌رضا پنجه‌ای، مهدی یزدانی خرّم و علیرضا غلامی ُویسلاوا شیمبورسکا، دکتر روشن وزیری، علیرضا دولتشاهی، چوکا چکاد، کامیار محسنین، ایوُنا نویسکا، میحال روشینِک و آزاده غلامی،احمد طالبی‌نژاد، محسن آزرم، حسین یاغچی، آراز بارسقیان، آیدا مرادی آهنی، علی لطفی، امیر عطا جولایی و حسین عیدی‌زاده، علی مصفّا و لیلا حاتمی ،همایون اسعدیان   ،کاظم چلیپا، بهرام دبیری، واحد خاکدان، آویشن خبره‌زاده، محمّدعلی بنی‌اسدی، جمشید مرادیان، کیانوش غریب‌پور و یادداشت‌هایی از علیرضا امیرحاجبی، مجید مهرگان و ایرج اسکندری،با پری ملکی، عبدالحسین مختاباد، سینا سرلک، میلاد عمرانلو، محسن شریفیان، میلاد درخشانی، سیامک سپهری، فرزاد مرادی و مقاله‌ها و نقدهایی از دکتر حسن ریاحی، سید ابوالحسن مختاباد، ادیب وحدانی، محسن رجب‌پور و فرهنگ آزاد، با محمّد یعقوبی، امیررضا کوهستانی، آنیا دیرکس، ساندرو لونلین و مقاله‌ها‌ و یادداشت‌هایی از حسین ذوقی، نغمه ثمینی، حسن معجونی، حمید پورآذری، ایثار ابومحبوب، علیرضا نراقی، مریم دادخواه و مهدی میرمحمّدی، احمد شاکری ، فرزانه طاهری، احمد بیگدلی، محمّدهاشم اکبریانی، فتح‌الله بی‌نیاز، محمود حسینی‌زاد، یونس تراکمه، منیرالدین بیروتی، علیرضا زرگر، جواد عاطفه، جهانگیر هدایت، عبدالجبار کاکایی، فائزه شاکری، علی مسعودی‌نیا، سعید طباطبایی    

در جُنگِ تجربه

  یادداشتِ ادوارد لوسی اسمیت ،مریم مجد ،مسعود ضیایی ،شاپور جورکش،  فریدون فریاد ،سافو،  جواد کلیدری، نرگس برهمند ، فریدریش هولدرلین، فریدریش گوتلیب، ارنست مایستر، گئورگ تراکل، یوهانس بوبروفسکی به ترجمه‌ی سهراب مختاریِ نیشابوری و داستان‌های قاضی ربیحاوی، انوشه منادی، رضیه انصاری، فتح‌الله بی‌نیاز، نوال السعداوی، آذردخت بهرامی، علی مصفّا، نیک زاگون،  اصغر نوری ،ونسان ون‌گوگ ، محمود جوادی‌پور ، جرج ساندرز ،محمّد حیاتی

جایزه ی بهترین فیلم خارجی اسکار از آن فیلم ایران  جدایی نادر از سیمین شد.

جایزه ی بهترین فیلم خارجی اسکار از آن فیلم ایران  جدایی نادر از سیمین شد.

هشتاد و چهارمین دوره ی مراسم اسکار  بامداد امروز  در لس آنجلس برپاشد. شایان ذکر است   چند ساعت پیش علی اصغر فرهادی جایزه ی بهترین فیلم خارجی اسکار را  از ساندرا بولاک بازیگر برنده اسکار گرفت. علی اصغر فرهادی طی سخنانی جایزه اش را  به مردم ایران تقدیم کرد.

این جایزه در پی جایزه ی اخیر سزار و گلدن کلاپ به فیلم فرهادی تعلق گرفت.

اصغر فرهادي هنگام دریافت اسکار:

ایرانیان بسیارى در سرتاسر جهان در حال تماشاى این لحظه‌اند  گمان دارم خوشحال‌اند. نه فقط به خاطر یک جایزه‌ى مهم یا یک فیلم یا یک فیلمساز. آن‌ها خوشحال‌اند چون در روزهایى که سخن از جنگ، تهدید، و خشونت میان سیاستمداران در تبادل است نام کشورشان ایران از دریچه‌ى باشکوه فرهنگ به زبان مى‌آید. فرهنگى غنى و کهن که زیرگرد و غبار سیاست پنهان مانده. من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مى‌کنم. مردمى که به همه‌ى فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام مى‌گذارند و از دشمنى کردن و کینه ورزیدن بیزارند.


خداحافظ رفیق! اباذر غلامی هم رفت یادداشت علی رضا پنجه ای

                عکس اباذر غلامی را نشان می دهد

یک شعر کوتاه از:علی رضا پنجه ای      

                                                    اباذرِ غُلامی صاف ُ سادهِ دیله­ره

تی دیل خوایه

من که قطره­ی­مه

تی دیله دریا مئن

                      ببارم

نانی جه غورصه

او ابری که انه دیل

                        مره بیگفته­بو

ا َدور و زمانه گورخانه مانستن

ا َنه جه ریشه خوشکه کود

منبع: وب سایت پیامبر کوچک۲۳ بهمن ۸۵

خداحافظ رفیق!

گیلان امروز-علی رضا پنجه ای ۲۹ بهمن ۹۰:اباذر غلامی(شاعر، ترانه سرا و گیلان پژوه) هم پر کشید و رفت. اباذر سبب شده بود  برای دومین بار پس از دوره ی تاسیس اصلی و نه رسمی خانه فرهنگ گیلان پایم به خانه باز شود. اصرار او بود وگرنه من در این دوره ی کاری فشرده ی ادبی شدیدا کم وقت بودم. اباذر همیشه آدم بود.مهربان و بی ادعا توی گیله وا یک شعر گیلکی تقدیمش کرده بودم. به خاطر انسان بودنش و این که از خانه ی فرهنگ هرگز برای بزرگ نمایی و کسب و کارش بهره نگرفته بود ، خودش و کارش و موقعیت اجتماعی اش را وقف خانه می کرد.چیزی که خانه نیاز به آن دارد. برای منافع خانه منافع خودش را به مخاطره می انداخت.  حرف و انتقادش را رک بازگو می کرد.می گفت مکان جدید خانه بزرگ است تو مستقل برای خودت کارگاه باز کن.گفتم اباذر ! برادرم! مسایلی  هست که بگذار بگذریم تا فرصتی مناسب که تو  سرحال شوی....

پیش از آن که سرطان فرو کاهدش! البته حرف می زدیم از راه تلفن و پیامک،  اما دیدار به یاد ماندنی مان باز می گردد به مکالمه ی عصر ۵ شنبه ای که گفت سایه آمده می خواهد تو را ببیند در کارگاه شعرت ، و قرار گذاشتیم . سایه  در کارگاه شعر ۵ شنبه ها همیشه گام نهاد. با محمد باقری و ناصر مسعودی  هم که بعد به اشتیاق دیدار سایه به جمع  پیوست. همان دیداری که جریانش  در گیله وا ادبی که هم زمان سردبیرش بودم منعکس شد.

مثل اباذر کم است آدم ها سیاه شده اند  آدم ها کاسب کار شده اند. دلم برای جوک های پیامکی اش تنگ می شود.اباذر شدن سخت است. که اگر سخت نبود دوستانش هم می توانستند اباذر شوند.من دست و پا سوخته ام اباذر! مراسمت اگر چه نمی توانم بیایم اما جایی تو دلم برای تو همیشه خالی ست. خداحافظ رفیق!

 

یک شعر از « اباذر غلامی »

 نويسنده: « اباذر غلامی »

« اباذر غلامی »

تب مرا حریف نی یه

فقط می جانا آتشا زنه

بازین واچایه شه بیرون

ولی تی زرخ گی مراکوشه

کی زرخˇ زرخˇ کاله زیتونا مانه

نشینه دیلˇ تان و هیچ بیرون نیشه

تی زرخˇ گب مرا کوشه .

برگردان به فارسی :

تب حریفم نیست

فقط به جانم آتش می زند

بعد از آن سرد می شود و بیرون می رود

ولی حرف تلخ تو مرا می کشد

که تلخ تلخ است مثل زیتون کال

در ته دل می نشیند و هیچ بیرون نمی رود

حرف تلخت مرا می کشد .

منبع: سایت آنات

من و تو یکی بودیم/ یکی بود/ یکی نبود از :محمدعلی بزرگ نیا

من و تو یکی بودیم/ یکی بود/ یکی نبود"محمدعلی بزرگ نیا

عزیزم. زمانی که تو در بیمارستان سوانح و سوختگی   رشت بستری بودی پرستاری که سوختگی هایم را می شست گفت ۴۰ نفر پیس از قطع بدون آگاهی بخشی قبلی گاز را آن جا آورده اند و یکی ۸۸ درصد سوخته و نگفته بودند او تو بودی اما گفتند مردنی ست.مزدک حسابی تو بستر سوختگی با خبر مرگ تو مرا سوزاند. احساس کردم دوباره آتش گرفته ام.

بچه هایی که آن شب در نقد و بررسی شعرهایت بودند زنگ زدند . بچه های حلقه ی شاعران ۵ شنبه ها همیشه را می گویم. بخواب می دانم خسته ای  فر شته ها در هوای پر از کدورت بال هاشان زودتر خسته می شود.

فریاد  خاموش شد( گزارشی خواندنی همراه عکس های ویژه از فریدون فریاد)

فریدون فریاد خاموش شد. به سهم خود در فصل نامه ی گیلان زمین مصاحبه ای ۹ صفحه ای از او چاپ کردم و  یک عصر نیز از کارگاه شاعران شعر ۵ شنبه ها همیشه خانه ی فرهنگ گیلان را به او و آثارش اختصاص دادم. آخرین بار هم خرداد یا تابستان ۸۸ بود که توی پیاده رو  خیابان معلم نبش علی آباد دیدمش  می خواست یک کپی از مصاحبه اش با ایسنا را داشته باشد که گفتم اینترنت پرسرعت دارم  که برایش پرینت گرفتم.حالش از بدی حکایت نمی کرد. باری به قول شاپور بنیاد:مرگ از قرار پاره سنگی بود /و ما نمی دانستیم... به این نشانی بروید تا از او و آن دیدار بیشتر بدانید.یادش گرامی

                              اینجا کلیک کنید:   فریاد در حلقه ی شاعران 5 شنبه ها همیشه

عکس ها ی لینک قرمز بالا و زیر  در زمانی که  سایت پردازش گر عکس تنی پیک فیلتر نبوده پردازش شده است. بنابراین بدون وی پی ان  و  رفع فیلترینگ نمی توان به آن دسترسی داشت.  

TinyPic image

TinyPic image

TinyPic image

تسلیت علی رضا پنجه ای به مناسبت درگذشت زنده یاد فرامرز مسرور ماسالی شاعر تالشی

















خبر شدم که  روح شاعر، خوش نویس و فرهنگی نامور ماسالی زنده یاد فرامرز مسرور ماسالی به آسمان ها پیوست. او انسانی صمیمی بود و چند دهه بود که زخمه بر دل می زد و تالشی و پارسی نیز می سرود. در  دوران دوم یا سوم دبیرستان به عنوان به ترین نمایشنامه نویس با داوری استاد رییس زاده  در سطح آموزشگاه های گیلان یک هفته به اردوی رامسر رفتیم. زنده یاد مسرور به عنوان مربی از سوی آموزش و پرورش استان، ما را همراهی می کرد. کورش جوان روح شاعر کمتر از یک ماه پیش آمد نزدم
اداره . از او و بیماری سرطانش گفت  و بلافاصله سبب خیر شد و تلفن همراهش  را گرفت. دقایقی با هم حرف زدیم او مرا تنها به عنوان علی رضا پنچه ای شاعر و روزنامه نگار در خاطر داشت  و به یاد نه آورد علی رضا پنجه ای دبیرستانی را در اردوی رامسر.قرار بود ببینمش که نه شد. کورش پیامکید که تمام شد. برایش نوشتم: اندوه را به چله می نشینیم. باقی بقایتان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در  زیر  از "وب لاگ شعر تالشی" متن مراسم بزرگ داشت این شاعر فقید شعر تالشی را  برای شناخت بیش تر  روح بلندش برگزیده ایم:


روز جمعه، 17 /10 / 89  ، با حضور گرم جمعي از شعراي تالش و دوستداران استاد مسرور ماسالي، نشستي ادبي در «شركت فرهنگي نقش تالشان» ( فرهنگخانه ی تالش ) در رشت برگزار شد كه در طي آن از تلاش هاي فرهنگي و ادبي استاد مسرور ماسالي تجليل به عمل آمد.
     در ابتداي نشست، آقای آرمين فريدي ضمن سپاسگزاري از مدعوين، برگزاري اين نشست را يك ايده ي جمعي برشمرد و آن را جلسه اي مقدماتي براي برپايي مراسم بزرگداشتي درخور استاد مسرور و ديگر پيشكسوتان فرهنگ و هنر تالش دانست و از اقدامات قانوني براي تغيير نام مجموعه ي «نقش تالشان» به «فرهنگخانه ی تالش» خبر داد. 
     در اين نشست ادبي، فرزاد بختياري، پس از سخنراني كوتاهي در مورد جايگاه ويژه ي استاد مسرور در جنبش فرهنگي و ادبي تالش، چند سروده ي تالشي خود را قرائت كرد. به دنبال آن، آقایان رسول عليزاده ماكلواني، نقي مهر پويا، ياسر كرمزاده، امين رحماني و محمـّد عاشوري با خواندن اشعار تالشي پرشورشان ، فضاي كوچك  مجموعه را مملو از شعر و غزل تالشي نموده و رازناكي سحرآميز زبان، فرهنگ و سرزمين تالش را پيش چشم حضار گستردند.
     همچنين، در اين جلسه، نقي مهر پويا، آرمين فريدي و سهراب ظهيري، خواننده محجوب و محبوب تالش، به اجراي موسيقي حزين و زيباي تالشي پرداختند و حاضران مشتاق، بی ریا گریستند و اشک ریختند.
     بعد از اجرای موسیقی، آرمين فريدي به نمايندگي از جمع، متن تقديرنامه نفيسي را كه توسط شاگردان و دوستداران استاد مسرور تهيه شده بود، قرائت كرد و از نقی مهر پويا ، بختياري و اشكبوس اسرارپوش دعوت كرد تا از سوي جمع، از سرديس (مجسمه سر استاد مسرور ) رونمايي كنند. گفتني است اين سردیس اثر چنگیز اقبالي ست؛ همو كه سرديس شعرايي چون احمدرضا احمدي و شاملو نیز از آثار اوست.
      پس از رو نمايي سرديس، با تقاضا  و اصرار جمع، استاد مسرور به ايراد سخنراني پرداخت و از احساس آرامش عميق خود و اطمينان خاطرش بابت به حركت درآمدن كاروان شعر و ادب و فرهنگ تالش سخن گفت و از راش هاي ستبر امروز شعر و انديشه ی تالش. استاد مسرور در ادامه، شعر معروف «شاعر بيمه ک ... » را خواند كه با تشويق ممتد جمع حاضر همراه بود.
      اين نشست ادبي با تقديم تابلوي تقدير نامه، سرديس و مجموعه ی نفيس شمس تبريزي به استاد مسرور و گرفتن عكس هاي يادگاري با اين معلـّم پيشكسوت و پير فرزانه ی شعر تالشي به پايان رسيد.
      از ديگر حاضران  و همراهان برگزاري اين نشست، مي توان از آقایان بهرام احمدي ،عباس ميره جني ،مازيار اسكندري، بهزاد نيكنام ، مؤمن منفرد، جبار نوروزي، اسماعيل بخشي زاده و ... ياد كرد.
 

متن تقدير نامه ي نشست:

 

پیله خدا نومی نه

 

      استاد فرامرز مسرورماسالی! شمه نوم تالشی شعری شاه بیته و تالشون دیلی چمه سربنده آو، شمه دیل تالشی تیجره گیریه یه و بندی پرمه الاله ،شمه احساس باهاری والیوه یه وختی عشقی کو واین و خزونی دپاجه وقتی حقی را خله کرن .شمه مهربونه کاسه چمی ساحلی کو تالشی کئوئه دریا اسرگه و شمه جاني  کو تالشی کوهن چمه قومی  دردون را گافروئینه . اگه تالشی فرهنگی رواراوری خشک آبه نی امی رایه که زیر     شمه اندیشه آفتاو، سیا زوموستونی وری آو آکردشه وخندیله پشتی شی بیداره چم آبینه تالشی را وسخته روزگاری کوچی کو تالشون ویر وردرونه که مورن سر جیر که ام سر تاریخی روخونی کو خیلی کفا به.

     پیله استاد! اوري جمع آبه نیمونه که  شمه برزی و بلندی کو گف بژنم  که شمه نیازی ندارن اومیمنه بوایم امه روکیمونه و خاک و شمه مولومه کو شیوارریشه دارن چمه وهمه ی تالشون دیلی کو و شمه شعر و دینیا دیشته همیشه را شابازی شی تالشی آسمونی کو دیلون چیروونه و شمه نوم جاودانه خندیله پشتی یه ام سرا کو.

 

                                                             تالشی فرهنگی که 

                                                       و شمه دوستدارون طرفي كو

 

بخشی از منظومه ی « خندیله پشت » - اثر فرامرز مسرور - گویش ماسالی ( تالشی جنوبی )

 

« خندیله پشت »

 

خندیله پشت، اورو چمˇ دیل پـــورَه           یادˇ اشتˇ چـمˇ دیلی را نـــورَه

هیچ نــِـزونوم قیلـَه ناهار یا ســورَه          همی زونوم غـم مˇ نَه هم آخـــورَه

 

خوام تˇ نـَه دردˇ دیل بکرم زیاد

شاید روکـَه تـِه چمˇ دیل بوبو شاد

 

از وب لاگ شاعر:


http://www.masroormasali.mihanblog.com

آثار علی رضا پنجه ای  در نمایشگاه کتاب گیلان

آثار علی رضا پنجه ای  در نمایشگاه کتاب گیلان

1-عشق اول چاپ سوم

2-شب هیچ وقت نمی خوابد

3-پیامبر کوچک

نشانی رشت . کیلومتر 10جاده تهران.  مجتمع فرش گیلان

از 17 تا 22  دی1390-

غرفه نشر فرهنگ ایلیا

تهیه ی اینترنتی کتاب های شعر عشق اول،شب هیچ وقت نمی خوابد و پیامبر کوچک علی رضا پنجه ای

تهیه ی اینترنتی کتاب های شعر عشق اول، شب هیچ وقت نمی خوابد و پیامبر کوچک علی رضا پنجه ای در:

نشانی فروشگاه اینترنتی آدینه بوک: www.adinebook.com

تازه های عکس از علی رضا پنجه ای اثر هومن فاخته عکاس گیلانی

 

مراکز فروش چاپ سوم عشق اول

 
عشق اول
                 خرید الکترونیکی
                                                                                               
 چاپ سوم

مشخصات کتاب عشق اول

  • انتشارات: نشر فرهنگ ایلیا - رشت     
  • نوع جلد: شومیز
  • اندازه کتاب: رقعی
  • نوع کاغذ: کاغذ عادی
  • صفحه: ۱۱۲ صفحه
  • شمارگان: ۱۱۰۰نسخه
  • 964-95586-9-1 :شابک
  • زبان: فارسی

دسته کتاب عشق اول

عشق اول پس از سال ها کم یابی بالاخره بر اساس توافق ناشر و شاعر برای چاپ سوم به چاپ خانه سپرده شد.

عشق اول در ۱۱۲ صفحه با قیمت ۳۰۰۰ تومان در دسترس است.

علاقه مندان می توانند برای خرید کتاب در رشت از طریق نشانی های زیر اقدام کنند:یا از طریق   نشانی سایت خرید آمده در این جا: http://www.adinebook.com/gp/search?search-alias=books&author=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7+%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%87+%D8%A7%DB%8C&select-author=author-exact

در رشت:کتاب فروشی های:بدر-طاعتی- فرازمند -نصرت و نشر فرهنگ ایلیا در میدان فرهنگ. خیابان حاتم۳۲۴۴۷۳۲ و ۳۲۴۴۷۳۲با کد رشت ۰۱۳۱یا رشت.بیستون خیابان معلم جنب البسکو ساختمان مهر آیین طبقه سوم کانون آگهی و تبلیغات دوات ۵۵۰۸۷۹۸-۵۵۳۰۴۸۳ پنجه ای.

تهران انتشارات اختران و دفتر شعر جوان و چشمه

سخنرانی و شعرخوانی علی رضا پنجه ای در مراسم جشن چهارساله گی مجله ی دادگر(با حضور ناصر مسعودی و...

گردهمایی شاعران و نویسندگان گیلان در بزرگداشت ادب و هنر

گردهمایی شاعران و نویسندگان گیلان در بزرگداشت ادب و هنر

علی رضا پنجه ای در حال ایراد سخنرانی و شعر

30 مهر 1390 ساعت 12:03
شاعران، نویسندگان و هنرمندان استان گیلان، در مراسمی گرد هم آمدند تا تلاش اهالی رسانه را برای بالا بردن فرهنگ کتابخوانی در این استان و سراسر کشور ارج نهند. اين مراسم دیروز، 29 مهرماه، همزمان با چهارمین سالگرد تاسیس نشریه «دادگر» در استان گیلان برپا شد.-

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از رشت، در ابتدای این مراسم، ابراهیم مروجی، سردبیر و صاحب امتیاز مجله دادگر، به میهمانان خوشامد گفت و در ادامه، نویسندگان و هنرمندان گیلانی، از تاثیر نشریات، بر ادبیات و بالا رفتن فرهنگ کشور سخن گفتند.

علیرضا پنجه‌ای، شاعر و روزنامه‌نگار‌‌‌، از جمله سخنراناني بود که در اين برنامه به تاثیر نشریات بر فرهنگ کشور اشاره کرد و به بررسی نقش فرهنگ‌‌دوستان گیلان در این زمینه پرداخت. پنجه‌ای در این‌باره گفت: بستر واقعی پرورش شاعران، نویسندگان و هنرمندان این سرزمین همواره در نشریاتی رقم زده شده که با هزاران مشکل دست و پنجه نرم کرده‌اند تا هنرمندان بتوانند آثاری فاخر خلق کنند و در همین راستا است که گیلان، یکی از طلایه‌داران فرهنگ این سرزمین شده است. داستان، شعر، تئاتر و هنرهای مختلف، اگرچه شاخصه‌هایی در سطح فرهنگ ملی و فراملی دارد، اما باروری آن، نتیجه زحمات همین افرادی است که در نشریات و انواع رسانه‌ها کشیده‌اند.

وی در ادامه صحبت‌هایش به نقش استان گیلان در عرصه شعر و ادبیات گیلان اشاره کرد و موفقیت این گروه را به دلیل زحمات بی‌پایان آن‌ها دانست. پنجه‌ای در پایان صحبت‌هایش، اشاره‌ای کوتاه داشت به مشکل نشر و پخش کتاب در شهرستان‌ها و چندین شعر از آثار خود را برای حضار قرائت کرد.

اکبر اکسیر، یکی دیگر از شاعران گیلانی، که تاکنون مجموعه اشعاری چون «در سوگ سپیداران»، «بفرمایید بنشینید صندلی عزیز» و «زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند» از وی به چاپ رسیده است، با اشاره به این‌که انتشار نشریه‌ای خصوصی چون دادگر، در یک شهرستان کار بسیار دشواری است، از اصحاب این رسانه تشکر و قدردانی کرد و چهار سال فعالیت آن را، به اندازه چهل سال دانست و گفت: به یاد داشته باشیم که اگر کسی کاری بزرگ انجام داده، به ستایشش برخیزیم که ستایش بزرگان، کوچکمان نخواهد کرد.

وی بعد از اتمام صحبت‌هایش چندین شعر را برای مخاطبان قرائت کرد که اغلب آن‌ها، با زبانی طنزآمیز سروده شده بودند.

در این مراسم، که با حضور نویسندگان و هنرمندان گیلانی برگزار شد، هنرمندانی چون ناصر مسعودی، خواننده پرآوازه گیلانی نیز حضور داشتند و برای حضار، برنامه‌هایی را اجرا کردند که با استقبال فراوان اهالی ادب و هنر مواجه شد.

از جمله افرادی دیگری که در این مراسم به سخنرانی پرداختند می‌توان به تیمور گرگین، شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، ترانه‌سرا و طنزپرداز گیلانی اشاره کرد که به شعرخوانی پرداخت.

محسن آریاپاد، یکی دیگر از شاعران حاضر در این مراسم نیز، در گفتگویی با خبرنگار ایبنا، از تاثیر نشریات چاپی، بر فرهنگ کتابخوانی کشور سخن گفت. وی که علاوه بر زبان گیلکی، مجموعه شعر فارسی هم منتشر کرده، این تاثیر را چنین توصیف کرد: ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که رایانه‌ها، حضور پیدا کرده‌‍‌‌اند و بسیاری بر این باورند که نشریات و کتاب‌های چاپی، تاثیر خود را از دست داده‌اند، اما در واقع بدین شکل نیست. باید یک نتیجه را بپذیریم و این‌که همین نشریات و کتب هستند که رسانه‌های الکترونیکی را تغذیه می‌کنند و آن‌ها را به روز نگاه می‌دارند.

وی در ادامه به جمعیت زیادی اشاره کرد که برای چهارمین سالگرد یک نشریه چاپی در استانی غیر از تهران، گرد هم آمده‌اند و آن‌ها را نمادی از توجه اهالی ادبیات و هنر و همچنین مردم علاقه‌مند به این عرصه، به رسانه‌های چاپی دانست.

آریاپاد در این‌باره افزود:کمتر جایی را می‌بینید که این از عناصر یک استان یا جامعه شهری برای چنین مراسمی حضور پیدا می‌کنند. باید ببینیم چه نیرویی این افراد را در کنار هم جمع کرده است.

وی دوام نشریه‌ای چون دادگر را حاصل یک کار گروهی دانست و گفت: وقتی یک کار گروهی قوی در نشریه‌ای انجام بگیرد، آن نشریه پرمخاطب می‌شود و در نتیجه آن‌ چیزی که نویسنده می‌خواهد، در جامعه نشر پیدا می‌کند و به دست جمعیت زیادی می‌رسد. او مجله‌ای چون دادگر را نهالی تنومند معرفی می‌کند و حضور مردم و اهالی ادبیات را در این صحنه، پاسداشت کار قوی رسانه‌ای در کشور می‌داند که در نتیجه باعث بالا رفتن فرهنگ کتاب‌خوانی در کشور خواهد شد.

آریاپاد در پاسخ به این سوال که چگونه نویسندگان و شاعران استان‌ها، می‌توان خود را در سراسر کشور مطرح کنند و آثار خود را به دست آنان برسانند، پاسخ داد: کار در سال‌های اخیر بسیار آسان‌ شده، هرچند هنوز راه زیادی تا رسیدن به نقطه مطلوب در پیش داریم. سایت‌های گوناگونی اکنون وجود دارند که معرف آثار هنرمندان و اهالی ادبیات کشورمان هستند و این رسانه‌های دیجیتال، می‌توانند نقش پر رنگی در معرفی آثار نویسندگان و شاعران سراسر کشور داشته باشند. با وجود این، اهالی قلم، بیش از هر چیز به حمایت نیاز دارند و این حمایت باید از سوی نهادها و ارگان‌های دولتی باشد تا زمینه رشد نویسندگان و هنرمندان فراهم شود.

وی در پایان صحبت‌هایش افزود: زمینه رشد برای نویسندگان و شاعران کشورمان به خوبی فراهم شده و استان گیلان یکی از مناطقی است که در این زمینه رشد خوبی را شاهد بوده است.

از محسن آریاپاد دو مجموعه شعر به نام‌های «ننوشته خوانا» و «بازی بان»، در ماه‌های گذشته از سوی انتشارات «دهسرا» روانه بازار کتاب شده و یک مجموعه شعر دیگر نیز در دست چاپ دارد.

در این مراسم، علاوه بر نویسندگان، شاعران و هنرمندان پیشکسوت گیلانی، جوانانی نیز حضور داشتند که در راستای شناساندن فرهنگ گیلانی قلم می‌زنند. الهام کیان‌پور، شاعر، از تقابل کتاب‌های چاپی و اینترنتی سخن گفت و در این‌باره چنین توضیح داد: لذتی که در خواندن یک کتاب چاپی هست را نمی‌توان در یک کتاب الکترونیکی یافت و این امر، به خوبی در این مراسم نشان داده شده است. با این حال، از نویسندگان، شاعران و اصحاب رسانه، تنها در مناسبت‌های خاصی تجلیل می‌شود و باید در نظر گرفت که این افراد، بیش از هر چیز به حمایت‌های عاطفی احتیاج دارند.

وی در این راه، نقش صدا و سیما را پررنگ دانست و افزود: علاوه بر تبلیغ کتاب‌ها، که به ندرت در صدا و سیما صورت می‌پذیرد، باید در برنامه‌های تلویزیونی فرهنگ کتابخوانی را گسترش دهیم و از طریق بصری این فرهنگ را در میان مردم، گسترش دهیم.

از الهام کیان‌پور، مجموعه شعری به نام «قاصدک‌ها پیامبران من‌اند»، از سوی نشر «رخسار صبح» منتشر شده است. وی مجموعه اشعار گیلکی و یک مجموعه شعر هایکو را نیز در دست دارد که در صدد است به زودی آن‌ها را منتشر کند.

ناصر وحدتی، شاعر و خواننده گیلانی، از مجلات استان، به دلیل توجه اندک به کتاب و کتاب‌خوانی، گلایه کرد و بالا رفتن این فرهنگ را، مستلزم شناساندن کتاب‌های منتشر شده، در رسانه‌های کشور دانست. وی در این‌باره گفت: تمامی مجلاتی که در گیلان چاپ شده، رویکرد کمی به ادبیات و کتاب داشته ‌اند. آن‌ها اغلب به مسایل مربوط به استان گیلان می‌پردازند، در حالی‌که ما بیش از دو هزار شاعر و داستان‌نویس در استان داریم که در ده سال اخیر، کتاب‌هایی را منتشر کرده‌اند، اما مجلات اعتنایی به آن‌ها نمی‌کنند. به نظر من در نشریاتی چون دادگر باید ستون‌های ثابتی برای معرفی کتاب‌هایی قرار داده شود که در استان گیلان منتشر می‌شوند. نشریه باید نقش به سزایی در معرفی، نقد و تشویق نویسندگان و شاعران داشته باشد و به آن‌ها در این راه کمک کند.

وی یکی دیگر از مشکلات استان‌ها را نداشتن مرکز پخش مناسب برای کتاب‌های منتشر شده دانست و افزود: نویسنده کتاب را چاپ می‌کند تا به دست افراد زیادی برسد و این کار، جز با معرفی کتاب امکان‌پذیر نیست.

وحدتی به لزوم تعامل ناشر، نویسنده و رسانه اشاره کرد و افزود: ناشران باید بعد از چاپ کتاب، نسخه‌ای از آن را در اختیار رسانه‌های مختلف قرار دهند تا اهالی رسانه، با تشکیل یک تیم، به معرفی، نقد و بررسی کتاب بپردازند.

ناصر وحدتی تاکنون آثاری چون «زندگی و موسیقی»، «خون‌دشت»، «روی خوش زندگی»، «تا فردا دیر نیست» و «یک زندگی» را منتشر کرده است.

در پایان این مراسم نیز، از جوان‌ترین و مسن‌ترین همکاران این نشریه تجلیل به عمل آمد. نشریه فرهنگی، هنری و تاریخی دادگر، دیروز، بیست و نهم مهر ماه، چهارمین سالگرد تاسیس خود را با حضور شاعران، نویسندگان و هنرمندان گیلانی جشن گرفت.

چاپ سوم عشق اول علی رضا پنجه ای

خبر چاپ سوم کتاب عشق اول در :خبرگزاری ایسنا

 
   
-->

مشخصات کتاب عشق اول

  • انتشارات: نشر فرهنگ ایلیا - رشت
  • نوع جلد: شومیز
  • اندازه کتاب: رقعی
  • نوع کاغذ: کاغذ عادی
  • صفحه: ۱۱۲ صفحه
  • شمارگان: ۱۱۰۰نسخه
  • 964-95586-9-1 :شابک
  • زبان: فارسی

دسته کتاب عشق اول

 

عشق اول پس از سال ها کم یابی بالاخره بر اساس توافق ناشر و شاعر برای چاپ سوم به چاپ خانه سپرده شد.

عشق اول   در ۱۱۲ صفحه با قیمت ۳۰۰۰ تومان در دسترس است.

علاقه مندان می توانند از طریق کامنت در همین پست از شرایط خرید الکترونیکی آن آگاه شوند.یا با ایمیل شاعر تماس بگیرند.(ایمیل در سطرهای ابتدایی ستون سمت راست  وب سایت آمده است.)

 تهیه کتاب در رشت از طریق نشانی های زیر میسور است:در رشت:کتاب فروشی های:بدر-طاعتی- فرازمند -نصرت و نشر فرهنگ ایلیا در میدان فرهنگ. خیابان حاتم۳۲۴۴۷۳۲ و ۳۲۴۴۷۳۲با کد رشت ۰۱۳۱یا رشت.بیستون خیابان معلم نرسیده جنب البسکو ساختمان مهر آیین طبقه سوم کانون آگهی و تبلیغات دوات ۵۵۰۸۷۹۸-۵۵۳۰۴۸۳ پنجه ای.تهران انتشارات اختران و دفتر شعر جوان و چشمه

شعرهایی از مجموعه ی عشق اول علیرضا پنجه ای

چند شعر از بهار :

قمار

 

همیشه       برنده می خندد

                  بازنده فکر می کند

                                                    ۱۳۷۵

دروغ سيزده


. . . عيد
آمد و
رفت . . .

                    ۸۱-۱۵-۰۱

 

تصادف

زير اتوبوس گلويم
كودكِ بغضي
زير گرفته ام

همهمه (خوره اي از درون)
و آژير و سوت پليس (بيم و دلهره از بيرون)
آه من سرخورده از سرنوشتم
گريستم

از اين تصادف هيچ گزارشي واصل نشد
سرِ آخر همه خنديدند
هم در اتوبوس
هم در هياهوي خيابان و شهر (بيرون)

                                                          ۸۰-۱۱-۱۴



مستي

مست ، خيس باران
من و چتر
تو و باران
دوان دوان سوي خانه
چترِباز ، دوباره غنچه
باران هنوز مست
بيرون پنجره ترانه خوان
طاق باز
بي كلامي هيچ در بستر
نگاهِ ما و
ترانه ي باران
خيس
بي باران و چتر
ما
از هياهوي عشق!

                              ۸۰-۱۱-۰۶

بازار ماهي فروش ها

سري با زار مي زنم
ماهي هاي درياي كودكي ام نمكسود و دودي
و ماهي هاي امروز تو فرزندم
همين هاست كه از ديشب از دام صياد
به سيني هاي مدوّر ماهي فروش هارسيده
است
و فرزندِ فرزندم
ماهي هاي درياي تو هنوز آزادند

                                                                   ۸۰-۱۰-۱۵

كريسمس پابرهنه ها

تمام سلولهايم انفرادي ست
من حق ندارم
تمام راه بي راهت بگويم
امشب خدا حتماً به زير شيرواني سر مي زند
امشب برف مي بارد
به كاجهاي رنگارنگ بالادست نگاه ! . . .

                                                      ۸۰-۱۰-۱۵

از بيستون

مستت نمي كند اين ترنم سبز ؟
حالا بشين . . . پاشو
فردا الاكلنگت سوار مي كنم
دسته ي جلويي را بگيري
نمي خوري زمين
كيف كن!
كيف دارم مي كنم
مستي عالمي دارد كه مست باشي نمي فهمي
مثل شعري كه اگر فهميدي ديگر شعر نيست
بايد احساسش كني
گاهي هم اگر حسش نكني
شعرِ تر است

بالا . . . پايين
اين الاكلنگ بازي
چه شيرين است
فرهاد!

                             ۸۰-۰۶-۱۳

مسافر

من كجا نمرده ام
كه تو آنجا تولد نيافته اي
من كجا نمرده ام

بيا و پيراهنم را به آتش جان بيفروز
ريز علي من !
اين قطاري كه مي رود رو به نيستي
كوپه هايش روزها و شبان بربادرفته ي
زندگي شاعري ست
كه تو نمي گذاري پايان بگيرد
ريز علي من !

                                                              ۸۰-۴-۱۷



حكايت ۱

يكي دست هايش را ماليد به هم
ها . . . كرد
- چه زمستان سختي!
شبگردي زير طاقي مغازه ها
از پهلويي به پهلوي ديگر جنبيد
بك روغني كه منقل بي خانمانهاست
بي جان شده بود
مثل مردي كه مستي اش پريده بود و
ها . . . كشيده بود

۱۳۷۹

دلتنگي دنيا

تو كه چشمهايت را ببندي
قلب بنفش من نمي زند
و من اينجا
گوشه ي دلم را
با هيچ دلتنگي دنيا براي تو عوض نمي كنم
ديگر فراموش!
خاموش !
فراموش مي شوي
بخند!
دنيا نيز روزگاري زيبا بود

مراسم چهلمین روز درگذشت عباس امیری به همراه عکس های تصادف

 

 

 

چهلمین روز درگذشت عباس امیری  در ساعت ۱۶  پنج شنبه ۱۸ فروردین ماه در قطعه ی هنرمندان آرامستان تازه آباد رشت  برگزار می شود. خانواده ی آن زنده یاد  طی اطلاعیه ای از دوستان و دوست داران آن زنده یاد برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل آوردند.

 

عکس های خودرویی که  عباس امیری در آن در جاده رشت – فومن تصادف کرد …روحش شاد و یادش گرامی …

 

عكس هاي خودرو حادثه ديده عباس اميري (بازيگر نقش آنخ ماهو)

عكس هاي خودرو حادثه ديده عباس اميري (بازيگر نقش آنخ ماهو)

عكس هاي خودرو حادثه ديده عباس اميري (بازيگر نقش آنخ ماهو)

عكس هاي خودرو حادثه ديده عباس اميري (بازيگر نقش آنخ ماهو)

عكس هاي خودرو حادثه ديده عباس اميري (بازيگر نقش آنخ ماهو)


 

منبع : شادفا.كام

پیکر عباس امیری ساعت 9 صبح دوشنبه از مقابل مجتمع فرهنگی - هنری خاتم الانبیا رشت تشییع می شود

از ما به مهرباتی یاد آرید

2-2.jpg

عباس امیری در فیلم حصیر سرد به کارگردانی محمدرضا معینی

چند سال پیش فکرش را نمی کرد  که چند قطعه از عکس های در حال ایفای نقشش  به مصاحبه ای  که قرارش را گذاشته بودیم اما ابتر ماند نرسد و امروز نقش بند آگهی فراخوان شرکت در مراسم تشییع پیکر نازنینش شود. کسی چه می داند از فردای خویش! در هر حال پیکر زنده یاد عباس امیری ساعت 9 صبح دوشنبه از مقابل مجتمع فرهنگی - هنری خاتم الانبیا رشت تشییع می شود.

از دوست داران هنر و این هنرمند بزرگ که فقدانش مصداق بارز "از شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش" است دعوت می شود به پاس  عمری  تلاش  و عشق به مردم  این هنرمند خلاق در دنیای تیاتر ـ تلویزیون و سینما  در مراسم تشییع و  خاک سپاری آن زنده یاد حضور به هم رسانیم.

باری... هرگز نه میرد آن که دل ش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما!

گفت و گوی رادیو صدای آشنا با علی رضا پنجه ای


۱۳۸۹/۰۴/۲۹ ساعت ۱۱:۳۱:۳۰    اخبار شبکه

بررسی اشعار شاعران گیلانی در "باغ آینه"

علیرضا پنجه ای

اشعار شاعران گیلانی، در برنامه "باغ آینه" سه شنبه بیست و نهم تیر، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
به گزارش روابط عمومی و امورمخاطبان شبکه جهانی صدای آشنا، این برنامه قصد دارد در گفت و گو با علیرضا پنجه ای شاعر، نظریه پرداز،روزنامه نگار، و یکی از پنج موسس و بنیان گذار اولیه و اصلی خانهٔ فرهنگ گیلان، ضمن بررسی آثار وی، به تحلیل اشعار شاعران گیلانی نیز بپردازد.
ركسانا حميدي سردبير و كارشناس مجري، و رویا ولی زاده تهيه كننده اين برنامه هستند.
"باغ آینه" سه شنبه ها ساعت 20:30 به وقت تهران برابر با ساعت 16:00 به وقت گرینویچ از کانال اروپا، از کانال آمریکا روزهای چهارشنبه ساعت 02:00 به وقت تهران برابر با ساعت 21:30 به وقت گرینویچ و تکرارش ساعت 16:45 به وقت تهران برابر با ساعت 12:15 به وقت گرینویچ از شبکه جهانی صدای آشنا پخش می شود.

نشانی ماهواره ای کانال های شبکه صدای آشنا:

کانال 1 ( اروپا ) :
ماهواره هات برد 8، فرکانس 12437، سیمبل ریت 27500، پلاریته افقی
کانال 2 ( آمریکا) :
ماهواره گالکسی 19، فرکانس 11836، سیمبل ریت 20765، پلاریته عمودی و
ماهواره تل استار 12، فرکانس 11806، سیمبل ریت 7596، پلاریته عمودی

نشانی سایت: www.sedayeashena.ir

تمدید مهلت ارسال کتاب به جشنواره کتاب شعر منصور

تمدید مهلت ارسال کتاب به جشنواره کتاب شعر منصور

 

بنا به درخواست های گسترده شاعران مبنی برتمدید مهلت ارسال اثر به جشنواره شعر کتاب منصور َ، دبیرخانه جشنواره تصمیم بر تمدید مهلت ارسال کتاب تا ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ گرفته است .

دومين جشنواره ي كتاب شعر منصور در ده تير ۱۳۸۹ همزمان با سالمرگ زنده یاد منصور بنی مجیدی برگزار مي گردد.

دبيرخانه جشنواره شعر منصور در دومين سال برگزاري جشنواره شعر تصميم گرفته است تا برگزيده ي امسال خود را از بين نخستين مجموعه شعر شاعراني كه در سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ موفق به انتشار مجموعه شعر شده اند انتخاب كند؛هم از اين رو نخستين مجموعه شعر شاعران كشور را به شركت در اين جشنواره دعوت مي كنيم.

علاقه مندان مي توانند نخستين مجموعه شعر خود را در 5 نسخه به نشاني:

آستارا – خيابان امام – كوچه عطايي – ساختمان رضوان – طبقه چهارم – كد پستي  ۵۳۹۱۹-۴۳۹۱۸ارسال دارند؛همچنين براي اطمينان از رسيد نسخ ارسالي مي توانند با  رايانامه(ايميل) : banimajidi_mansoor@yahoo.com

و يا تلفن:   ۵۲۲۱۲۲۳-۰۱۸۲  همراه:   ۰۹۱۱۳۸۳۷۷۰۴ تماس بگيرند.

 

دبيرخانه دومين جشنواره ي نخستين كتاب شعر شاعران ايران ‹منصور› 

 

کامبیز صدیقی / شاعر گیلانی در ایام نوروز از دنیا رفت

به گزارش ایسنا، این شاعر گیلانی شامگاه هشتم فروردین‌ماه درگذشت و روز نهم فروردین در قطعه‌ی هنرمندان تازه‌آباد رشت به خاک سپرده شد.

کامبیز صدیقی متولد سال ۱۳۲۰ در رشت و سال‌ها کتابدار یکی از کارخانه‌های این شهر بود. نخستین مجموعه‌ی شعرش را به نام در «جاده‌های سرخ شفق» در سال ۱۳۴۷ منتشر کرد. پس از آن، مجموعه‌ها‌ی شعر «آواز قناری» را در سال ۱۳۵۱ و «در بادهای سرد» را در سال ۱۳۵۷ به چاپ رساند.

او همچنین در سال‌های دهه ۷۰ دو مجموعه‌ی شعر را گردآوری کرد، که منتشر نشدند.

علیرضا پنجه‌ای در توضیحاتی درباره‌ی شعر کامبیز صدیقی به ایسنا گفت: او شاعری طبیعت‌گرا و در عین ‌حال آرمان‌خواه بود که بیش‌تر به حوزه‌ی ادبیات کارگری توجه و التفات داشت.

این شاعر افزود: صدیقی شاعری نازک‌اندیش و ژرف‌نگر بود که به سیاق نیمایی شعر می‌نوشت. او شاعری حساس و عمیقا مهربان و صمیمی بود.

پنجه‌ای در پایان یکی از سروده‌های صدیقی را خواند:

خورشید داری چه می‌کنی؟

بی‌آن‌که پاسخم بدهد

آرام در آب تشت

خورشید را

با رخت‌های روغنی‌اش چنگ می‌زند

*

گیسوبنفشه!

بالابلند

در کارخانه کیست

که می‌خواهی فردا

رخت تمیز به تن کنی؟

عليرضا پنجه‌اي كتاب گفت‌وگوهايش را تدوين مي‌كند


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب

عليرضا پنجه‌اي مجموعه‌اي از گفت‌وگوها و مصاحبه‌هاي خود را در كتابي با نام «رودررو» منتشر مي‌كند.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بيان كرد: در نظر دارم تمام گفت‌وگوهايي را كه تاكنون با من انجام شده، تدوين كنم كه البته به آن يادداشت‌هايي را نيز ضميمه خواهم كرد.

او ادامه داد: همچنين قصد دارم مصاحبه‌هايي را كه در طول 25 سال روزنامه‌نگاري خود در حوزه‌ي هنر و ادبيات با ديگران داشته‌ام، منتشر كنم.

پنجه‌اي سپس با اشاره به كارهاي در دست تدوينش با نام‌هاي «شبانه‌هاي سنگ صبور» و «چامك و پيامك»، گفت: البته تمام اين كارها در نهايت به شرايط وزارت ارشاد بستگي دارد؛ زيرا آن‌طور كه از شاعران ديگر شنيده‌ام، معيارهاي سليقه‌يي اعمال مي‌شوند و مميزي‌ها گرچه حرفه‌يي‌تر، ولي يك‌جانبه‌تر شده‌اند؛ به اين‌ ترتيب كه اكنون تخيل شاعران و آن چيزي كه در نهان شاعران است، مميزي مي‌شود. اين درحالي است كه يك شاعر بايد با دنياي خود با مخاطب حرف بزند. با فضايي كه درباره‌ي مميزي‌ها در وزارتخانه وجود دارد، سرانجام خوبي براي ادبيات ما وجود نخواهد داشت.

«شبانه‌هاي سنگ صبور» نهمين كار تأليفي و هشتمين مجموعه‌ي شعر پنجه‌اي است و «چامك براي پيامك» نيز كارهاي كوتاهي هستند كه قابليت پيامك زدن را دارند و به گفته‌ي نويسنده، در عين‌ حال كه از كلمات كمي برخوردارند، خواننده را به فكر وادار مي‌كنند.

وب لاگ پیامبر کوچک علی رضا پنجه ای به دامنه وصل شد

وب لاگ پیامبر کوچک علی رضا پنجه ای به دامنه وصل شد، دوستان می توانند از این پس با این نشانی به وب سایت پیامبر کوچک رجوع  کنند: وب سایت پیامبر کوچکwww.panjeei.ir