ماه نامه ره آورد گیل تیر و امرداد 91 منتشر شد
ششماره ی سوم دور ه ی جدید ماه نامه ی ره آورد گیل( تیر و مرداد91) به قیمت ۲۵۰۰ تومان منتشر شد. این نشریه با صاحب امتیازی پزشک ادیب دکتر محد علی فائق و سردبیری هوشنگ عباسی منتشر می شود. من دبیری شعر و نقد شعراین مجله را بر عهده دارم. بنابراین کارهاتان را به نشانی رایانامه ام که در ابتدای ستون صفحه آمده برایم بفرستید یا توسط نظرات پایین نوشته هایم و آیکون خصوصی را تیک بزنید. امید که یاری شما دوستان از همه جای ایران و جهان بتواند باز هم به کمکمان به آید. باری... در این شماره مصاحبه ی علی رضا پنجه ای را می خوانیم با ایرج ضیایی با عنوان سفرهای سیاح ناآرام به بهانه انتشار مجموعه شعر این پرنده از دوذان سلجوقیان آمده است . بعد نقد ی در باره کتاب ضیایی از یزدان سلحشور و یادداشتی از محمد آشور برای منوچهر آتشی ترین شاعر روزگار ما و ساده نویسی ، انحراف از شعر مدرن از منصور خورشیدی .و سپس شعرهایی می خوانیم از :علی باباچاهی، محسن باقکر لیالستانی، جواد شجاعی فرد ،ضیا الدین خالقی و محمد امین برزگر .عکس روی جلد هم مربوط به دکتر رحیمیان پزشک رشتی و در سایر بخش ها هم داستان و هنرهای تجسمی،بخش سلامت، تاریخ و پژوهش و خبرها . خواندن این نشریه که زحمت دوستان گیلانی را با مطالبی از نویسندگان سراسر ایران در خود گردآورده به همه ی علاقه مندان پیشنهاد می کنیم.روز به روز هم البته شاهد به تر شدن نشریه می شویم که آن هم مرهون زحمات عباسی عزیز و دوستان تحریریه است.
دو پایان نامه فوق لیسانس در باره نوآوری های شعری علی رضا پنجه ای(سخنرانی مونا نصیبی در دانشگاه علامه
معرفی سایت کامبیز صدیقی شاعر آرمان گرا و سه شعر از سه کتاب قبل از انقلاب او
معرفی یک سایت با شعرهای ماندگار :
زنده یاد کامبیز صدیقی شاعری ست که در جوانی با شعرهایش کیف می کردم و از نخستین شاعرانی بود که در رشت شناختم و سرودن شعر کوتاه و ایماژ را از او آموختم. به بسیاری از شاعران جوان تر هم شعرهای او را معرفی که می کردم مانند من شیفته ی کارهایش می شدند. کامبیز درویش خصال بود و همین درویشی هم سبب شد که از چشمان تیز خوانندگان بیشتر دور ماند.به این جا بروید و شعرهای دهه ی۴۰ و ۵۰ او را بخوانید. به راستی منتقدان و روزنامه نگاران پایتخت نگر چه گونه او را دیدند و سایرین را مطرح کردند؟ کامبیز از آن دست شاعران آرمان گرایی ست که در رده شاعران آرمان گرای شعر نو بایسته و شایسته به او نگاه نه شد. این سایت و شعرهای موثر و به یاد ماندنی اش را به خاطر داشته باشید:سایت رسمی کامبیز صدیقی
زندگی نامه
کامبیز صدیقی کسمایی در خرداد ماه 1320 در شهر رشت دیده به جهان گشود. پدرش حسین و پدر بزرگش صدیق الرعایا فرماندار کسما در دوره ناصرالدین شاه بود. از همان ابتدای کودکی علاقه ی زیادی به شعر و ادبیات داشت به طوری که اولین شعر او در سن 14 سالگی در ماه نامه ی فردوسی به چاپ رسید .
صدیقی تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد و پس از آن به علت فوت پدر از ادامه تحصیل باز ماند و در کارخانه ی کنف کار رشت به شغل حسابداری مشغول شد، ولی این مسئله باعث نشد احساسات و علایق درونیش را نادیده بگیرد و به سرودن شعر ادامه ندهد.
کار در محیط کارخانه و ارتباط زیادش با کارگران و مشاهده مشکلات و دردهای آنها باعث علاقه و گرایش ویژه اش به ادبیات کارگری شد . این مسئله به شکل آشکاری در بسیاری از اشعار صدیقی به چشم می خورد .
20 فروردین ماه 1360 تشکیل خانواده داد که حاصل این ازدواج دو فرزند با نامهای امید و آناهیتا است .
زند ه یاد کامبیز پس از 30 سال کار، اول آبان ماه 1375 بازنشسته شد.
او که سال ها از بیماری ریوی رنج می برد در هشتم فروردین ماه سال 1389 در سن 68 سالگی در خانه ی خویش در شهر رشت دیده از جهان فرو بست و در قطعه هنرمندان تازه آباد رشت به خاک سپرده شد .
درباره شاعر
کامبیز صدیقی کسمایی شاعری متعهد و آرمانگرا بود که در همه ی زمینه های شعری همچون شعر کلاسیک بالاخص در زمینه غزل و رباعی و نیز شعر امروز نیمایی و شعر گیلکی (هساشعر) تبحر ویژه ای داشت .
او در سرودن اشعارش، طبیعت گرا و ژرف نگر بود و ایجاز و تمثیل از ویژگی های بارز اشعار اوست .
از او سه کتاب منتشر شده است که اولین مجموعه شعری او " در جاده های سرخ شفق " در سال 1347 و مجموعه دوم " آواز قناری تنها " در سال 1351 و " در باد های سرد " در سال 1357 می باشد .
همچنین صدیقی اشعار منتشر نشده ی دیگری نیز دارد که چاپ آنها به صورت کتاب، مهمترین دغدغه ی وی در سالهای پایانی عمر بود که اکنون توسط خانواده اش در حال جمع آوری و آماده سازی برای چاپ می باشد .
صدیقی از شاعران مطرح دهه های 40 و 50 بود که بسیاری از اشعارش در جُنگ ها و نشریات ادبی از جمله "فردسی" ، "خوشه" ، "هنر و ادبیات بازار" ، "کادح" ، "نقش قلم" و ... به چاپ می رسید .
رضا شفیعی کدکنی در یکی از کتابهایش به شعر او اشاره دارد. ابراهیم فخرایی در کتاب «گیلان در قلمرو شعر و ادب» خصوصیات شاعری صدیقی را این چنین بیان می کند: «شاعری است حساس و پر شور و نو آور، که نیماوار به سبک مازندرانی شعر می سراید...». همچنین فرامرز طالبی نیز در کتاب «نام آوران ادبیات معاصر گیلان» و هوشنگ عباسی در کتاب «شاعران گیلک و شعر گیلکی» از صدیقی نام برده و به معرفی آثار او پرداخته اند.
کامبیز صدیقی
خورشید
منم و فکر هر چه باداباد.
در سراشیب تپه ای بر اسب
خیره بر دور دست صحرایم.
برق شمشیر و نعل ها از دور
خبر از آفتاب می آرند.
تا به چنگت نیاورم، خورشید!
خواب در دیدگان:
حرامم باد.
از کتاب در بادهای سبز۱۳۵۶
***
رگبار
تازه شکفته بود
بر شاخه های خانه دوصد گل که
ناگهان
رگبار درگرفت.
امسال نیز
یک سیب سرخ را
روی درخت خانه نمی بینم...
از کتاب آواز قناری تنها۱۳۵۱ا
***
با نوک مداد
روی گونه ی سپیدِ کاغذی
نقطه ای گذاشتم.
نقطه؛ خط
و خط
خطوط می شود.
زیر تازیانه ها
نمی توان
ترانه ساخت.
زیر تازیانه ها، نمی توان سرود خواند.
دشتِ بیکرانه ی نیاز من!
در خجالتم؛ از این نهال کوچکی
که
در تو کاشتم.
در جاده های سرخ شفق دی ۱۳۴۷
علی رضا پنجه ای دبیر بخش شعر و نقدشعر ماه نامه ی ره آورد گیل شد .شماره ی دوم ذور ه ی جدید ماه نامه

شماره ی دوم دور ه ی جدید ماه نامه ی ره آورد گیل( خرداد 91) منتشر شد. این نشریه با صاحب امتیازی پزشک ادیب فائق و سردبیری هوشنگ عباسی منتشر می شود. عباسی از شماره ی قبل برای پذیرش دبیری شعر و نقد شعر از من دعوت به همکاری کرد. و من به سبب علاقه ام به عباسی و اعتقادم به کار صادقانه اش و البته بسیاری از دوستان تحریریه، این مسوولیت را پذیرفتم که در کنارشان باشم.. بنابراین کارهاتان را به نشانی رایانامه ام که در ابتدای ستون صفحه آمده برایم بفرستید یا توسط نظرات پایین نوشته هایم و آیکون خصوصی را تیک بزنید. امید که یاری شما دوستان از همه جای ایران و جهان بتواند باز هم به کمکمان به آید. باری... در این شماره از :مسعود احمدی ۲ شعر،حامد بشارتی، مسعود بیزارگیتی،مزدک پنجه ای،یزدان سلحشور،مظاهر شهامت،پیمان نوری شعر داریم و یک مقاله هم از علی شهسواری در باره ی شعرهای سپید زنده یاد بیژن نجدی. در ضمن دوستان زحمت کشیده اند و ویژه ای برای نمایش نامه نویس داستان نویس و شاعر برجسته ی معاصر محمود طیاری پی ریخته اند که عکس روی جلد هم مربوط به هموست.داستان و هنرهای تجسمی،بخش سلامت، تاریخ و پژوهش و خبرها هم جزء سایر بخش هاست. خواندن این نشریه که زحمت دوستان گیلانی را با مطالبی از نویسندگان سراسر ایران در خود گردآورده به همه ی علاقه مندان پیشنهاد می کنیم.به عباسی عزیز و دوستان تحریریه نیز خسته نباشید می گویم.
خبرگزاری ایبنا .انتقادات یک شاعر از ناشران حوزه شعر، علیرضا پنجهای ۴ کتاب جدیدش را چاپ نکرده است
انتقادات یک شاعر از ناشران حوزه شعر
علیرضا پنجهای چهار دفتر شعر جدید از سرودههایش را آماده انتشار دارد، اما هنوز هیچیک را برای چاپ به ناشری نسپرده است. وی تعداد کم ناشران تخصصی حوزه شعر و توزیع نامناسب کتاب را به عنوان دلیل چاپ نشدن آثار جدیدش مطرح کرد.-
پنجهای در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران ایبنا توضیح داد: برای چاپ مجموعه شعرهایم با یکی از ناشران صحبت کردهام و یک سال و نیم آینده را برای تحویل کتاب معین کرد. باتوجه به تعداد محدود ناشران حوزه شعر و مشکلات این حوزه، ما شاعران باید در انتخاب ناشر وسواس بیشتری داشته باشیم. کد مطلب : 143184
|
احرازمقام اول کشوری برای "همه ی درختان سپیدارند" پژوهشی از مزدک پنجه ای
احراز مقام اول کشوری برای "همه ی درختان سپیدارند"( آنتولوژی شعر سپید گیلان) پژوهشی از مزدک پنجه ای پیرامون شعر نو تدوینی در سومین جشنواره آثار و تولیدات مراکز استانی حوزه هنری کشور در مرکز کرمانشاه.
پاسخ علی رضا پنجه ای در باره تلخ و شیرین در سال 90 و برنامه های تان برای سال نو
پاسخ علی رضا پنجه ا ی به پرسش سال ۹۰ چگونه سالی بود و برای سال نو چه برنامه هایی دارید؟
سال به سال دریغ از پارسال
ویژه نامه ی نوروز ۹۱ روزنامه ی خزر:سال 90 مساوی بود با چند واقعه ی خاطره انگیز برایم. و چند حادثه ی تلخ برای دوستان و آشنایان ابتدا از شیرینی ها بگویم تا در سال نو کامتان شیرین شود : 27 امرداد جشن 50 سالگی ام را در خانه گرفتند و در جمع دوستان بسی خاطره شد برامان. کتاب عشق اول چاپ سوم دو بار 1100 تایی چاپ شد و به قولی چاپ چهارم شد منتها با اشتباه در شناسنامه همان چاپ سوم چاپ شده است. ماجرایش این است که چاپ خانه به بنده لطف داشته و به محض گلایه ام از برخی نکات و کاستی های تخصصی چاپ که به دید خواننده کمتر می آید در یک اقدام انتحاری مالی سود نکرد و تن به زیان داد کتاب را به فیلم و زینگ مجدد سپرد و حالا 2200 نسخه کتاب چاپیده شده داریم با ضرب چاپ سوم در حالی که در شناسنامه شمارگان 1100 نسخه قید شده است! بنابراین باید منتظر چاپ پنجم عشق اول ماند نه چاپ چهارم. بعد از این هم 13 بهمن عقد دخترم بود که تجربه ی جدید ی بود و از بهترین لحظه های عمرم بود؛ هر چند هزینه ی ازدواج در ایران حکایت حاشیه بر متن چربیدن است و پرخرج تر از متن و اصل به شمار می رود. و مضافا باید به بیش از سه مصاحبه روزنامه های شرق، روزگار، آرمان و... اشاره کنم که در آن ها به روشن گری پیرامون ادبیات شعری پرداخته ام. راستی روزنامه گلچین هم لطف داشته و دو صفحه از روزنامه را با آثاری از اهالی قلم به 50 سال زندگی ام پرداخت که از همینجا باید سپاس گزاری کنم از جناب خرسندی و استاد نیکویه عزیز. وقتی شد که همسرم شعرهای پراکنده ام را از گوشه و کنار خانه جست و جو کند و در چند پوشه گردشان آورد و بعد با حوصله برای حروف نگاری در چند سررسید پاک نویسش کند. همکار عزیزی هم زحمت حروف نگاری اش را کشید. راستی اگر این ها نبودند این نوشته های از سر بی حوصله گی می توانستند تدوین شوند؟
حالا مدتی ست که دارم با خودم کلنجار می روم شعرها را در سه یا چهار مجلد بیرون دهم. با کدام ناشر خدا داند. حاصل این تلاش ها فعلا در سه مجلد گردآمده اند: یک سری چامک و سایر کوتاه های شعر با نام "عشق همان اوی َم است"، بعد "شبانه های سنگ صبور" شعرهای پر مخاطب تر و "دونده ی از خود" شعرهای تجربی و پیشنهادی زبان و تصویر محور را . تا ببینیم چه شود... تا یادم نرفته دو پایان نامه در باره ی شعرهای دیداری ام در مقطع فوق لیسانس توسط دانشجویانی از فسا و ملایر در رشته ی ادبیات فارسی نگاشته شد که البته وقت زیادی از من گرفتند. فقدان دوستانی چون عباس امیری، مسرور ماسالی و فریدون فریاد و بروسان و همسر و فرزندش که در هوای شعر نفس می کشیدند برایم تاثر آور بود. و البته مرگ چند همکار اداری که خاصه از مرگ یکی از ایشان که هنوزاهنوز متاثرم.
برای سال 91 نیز به چاپ رساندن این سه مجموعه، تلاش برای انتشار گزینه اشعار (جلد اول)، نقد ها و مصاحبه ها و یادداشت ها و انتشار لوح فشرده تا ببینیم در سال 91 که سال اژدهاست تورم چه بلایی سر مردم می آورد. امیدوارم چندان که در شاهنامه آمده سال اژدها سال خطر ناک و هولناکی نباشد و خشکسالی پدید ناید، آشفتگی نیز. و خیرو برکت و حاصل خیزی از زمین گرفته نشود. امید که آسایش و آرامش قرین زندگی هموطنان عزیز و همسایگان نوروزمدار گردد. آمین.
اسفند۱۳۹۰
بهار 89
با دست هایی گشوده بر آسمان
لیانی که هی باز و بسته می شود
شادی نوش بهاریم
کاسه می گردد
نوش نوشا نوش
گرداگرد سفره ی هفت سین
تقویم سال ببر گشوده می شود
این نیز بگذرد
دور دست ها شلیک توپ
که جهان با توهم قارچی بنیان کن
میان دو شاخ گاو خشمگین
تازه می شود
سال به سال دریغ از پارسال
20 اسفند 88
علی رضا پنجه ا ی
و اما اژدهای مرگ امیر را به چنگال گرفت
سال نهنگ است ، هم سال اژدهاست. هر چه بود برای نمایش گیلان بد بود. حالا حالا باید منتظر بود تا کسی هم چون امیر بدر طالعی عاشق پیدا شود که زندگی اش را به طور حرفه ای وقف هنر نمایش کند. امیر بدر طالعی بدرود...
بدرطالعی کارگردان، و بازیگر تیاتر و تلویزیون در روز دوم فروردین در پی سردردهای مکرر و مراجعه به بیمارستان ، پس از انجام عمل جراحی به علت مرگ مغزی دیده از جهان فرو بست. هم از این رو اعضای بدن امیر شامل قلب، کبد و دو کلیه اش با موافقت خانوادهاش به چهار بیمار اهدا شد، تا با مرگ خود زندگی دوباره به آنها ببخشد.
امیر بدر طالعی متولد ۲۰ تیر ۱۳۵۳ در شهر رشت او سال ۱۳۶۷با بازی در تئاتر فعالیت هنری خود را آغاز کرد نیز با صدای مرکز گیلان به عنوان بازیگر همکاری داشت و با عنوان مربی تئاتر با آموزش و پرورش هم چنین.
امیر بدر طالعی اوایل دهه ی ۷۰ دوره عالی بازیگری و کارگردانی را زیر نظر حمید سمندریان سپری کرد و پس از آن دوره بازیگری سینما را در کارگاه آزاد بازیگری به مدیریت امین تارخ پشت سر گذاشت.
زنده یاد بدرطالعی در کنار آموزش تیاتر به عنوان بازیگر، کارگردان، طراح صحنه و نویسنده نیز حضور داشته است و تا لحظه مرگ مسئول گروه تئاتر رویداد و گروه تئاتر خانه فرهنگ گیلان بوده است.
این بازیگر حضور در ۱۲ سریال تلویزیونی از جمله از یادرفته و آوازچیکا را تجربه کرد و مجری برنامههای هفت در هفت و فلش در صدا و سیمای مرکز گیلان بود.
امیر بیش از 30 اثر نمایشی نظیر 'افسون معبد سوخته' نوشته نغمه ثمینی، 'در مصر برف نمی بارد' نوشته محمد چرمشیر و 'آرش' نوشته بهرام بیضایی را كارگردانی كرد.
شایان ذکر است بهزودی تله فیلم «چهارشنبه خاتون» و «برگ سبز» با بازی او بر روی آنتن شبکه های صدا و سیما می رود.
امیر در اغمای کما( امیر بدر طالعی در ستیز با مرگ ایفای نقش می کند)
امیر بدر طالعی عزیز! در اغمای کمایی ! شنیده ام بازگشتت سخت است ،آما ناممکن که نیست. پس بازگشتت به جمع عزیزان نگرانت را در این روزهای جان فزای بهاری از آسمان ها خواهانیم، و آمین آمین گویان تو را به زندگی دو باره می خوانیم.
امیر بدر طالعی متولد ۲۰تیر ۱۳۵۳ متولد شهر رشت . سال 1367 با بازی در تئاتر شروع به فعالیت هنری کرد. بین سال های 71-69 به عنوان بازیگر با صدای مرکز گیلان و از سال 74-71 به عنوان مربی تئاتر دانش آموزی در آموزش و پرورش همکاری داشت. در سال 1373 دوره ی عالی بازیگری، کارگردانی را زیر نظر حمید سمندریان گذراند و پس از آن دوره ی بازیگری سینما را در کار گاه آزاد بازیگری به مدیریت امین تارخ پشت سر گذاشت .
در طی سال ها در چندین نمایش به عنوان بازیگر، کارگردان، طراح صحنه و نویسنده حضور داشت و هم اکنون مسئول گروه تئاتر رویداد و گروه تئاتر خانه ی فرهنگ گیلان و مدرس بازیگری ، کارگردانی آن موسسه است .
چند شعر کوتاه از علی رضا پنجه ای: در ماه نامه ی تجربه ویژه نوروز91
علی رضا پنجه ای
در ماه نامه ی تجربه
ویژه نوروز91
عید دیدنی
من و بهار
تا تو
فرصت هم ایم
صد سال به این سال ها
اَمرداد 89
نوروز
کوپه های قطاری
که خاطره اش
به جا می ماند
در ایستگاهِ خداحافظ
19 اسفند 88
سینِ ممنوع
سینِ سیب را
از لبانِ تو چیدم
آفتابِ اسفند
-خیره-
از هوش رفته بود
اسفند 89
چشم انداز
نگاه کن !
می بینی ! ...
88
آسمان نورد
من
مسافرم
بال هایم
آسمانی که
نمی پرد
شهریور 88
عکس ، برگردان!
عکس را
بر عکس کن و
بر عکس را
عکس ببین
15آبان89
یادداشت علیرضا پنجه ای به یاد فریدون فریاد در ماه نامه تجربه

با آثاری از:ابراهیم یونسی و فریدون فریاد + یادداشتهایی از غلامحسین سالمی، علیرضا پنجهای، مهدی یزدانی خرّم و علیرضا غلامی ُویسلاوا شیمبورسکا، دکتر روشن وزیری، علیرضا دولتشاهی، چوکا چکاد، کامیار محسنین، ایوُنا نویسکا، میحال روشینِک و آزاده غلامی،احمد طالبینژاد، محسن آزرم، حسین یاغچی، آراز بارسقیان، آیدا مرادی آهنی، علی لطفی، امیر عطا جولایی و حسین عیدیزاده، علی مصفّا و لیلا حاتمی ،همایون اسعدیان ،کاظم چلیپا، بهرام دبیری، واحد خاکدان، آویشن خبرهزاده، محمّدعلی بنیاسدی، جمشید مرادیان، کیانوش غریبپور و یادداشتهایی از علیرضا امیرحاجبی، مجید مهرگان و ایرج اسکندری،با پری ملکی، عبدالحسین مختاباد، سینا سرلک، میلاد عمرانلو، محسن شریفیان، میلاد درخشانی، سیامک سپهری، فرزاد مرادی و مقالهها و نقدهایی از دکتر حسن ریاحی، سید ابوالحسن مختاباد، ادیب وحدانی، محسن رجبپور و فرهنگ آزاد، با محمّد یعقوبی، امیررضا کوهستانی، آنیا دیرکس، ساندرو لونلین و مقالهها و یادداشتهایی از حسین ذوقی، نغمه ثمینی، حسن معجونی، حمید پورآذری، ایثار ابومحبوب، علیرضا نراقی، مریم دادخواه و مهدی میرمحمّدی، احمد شاکری ، فرزانه طاهری، احمد بیگدلی، محمّدهاشم اکبریانی، فتحالله بینیاز، محمود حسینیزاد، یونس تراکمه، منیرالدین بیروتی، علیرضا زرگر، جواد عاطفه، جهانگیر هدایت، عبدالجبار کاکایی، فائزه شاکری، علی مسعودینیا، سعید طباطبایی
در جُنگِ تجربه
یادداشتِ ادوارد لوسی اسمیت ،مریم مجد ،مسعود ضیایی ،شاپور جورکش، فریدون فریاد ،سافو، جواد کلیدری، نرگس برهمند ، فریدریش هولدرلین، فریدریش گوتلیب، ارنست مایستر، گئورگ تراکل، یوهانس بوبروفسکی به ترجمهی سهراب مختاریِ نیشابوری و داستانهای قاضی ربیحاوی، انوشه منادی، رضیه انصاری، فتحالله بینیاز، نوال السعداوی، آذردخت بهرامی، علی مصفّا، نیک زاگون، اصغر نوری ،ونسان ونگوگ ، محمود جوادیپور ، جرج ساندرز ،محمّد حیاتی
جایزه ی بهترین فیلم خارجی اسکار از آن فیلم ایران جدایی نادر از سیمین شد.
جایزه ی بهترین فیلم خارجی اسکار از آن فیلم ایران جدایی نادر از سیمین شد.
هشتاد و چهارمین دوره ی مراسم اسکار بامداد امروز در لس آنجلس برپاشد. شایان ذکر است چند ساعت پیش علی اصغر فرهادی جایزه ی بهترین فیلم خارجی اسکار را از ساندرا بولاک بازیگر برنده اسکار گرفت. علی اصغر فرهادی طی سخنانی جایزه اش را به مردم ایران تقدیم کرد.
این جایزه در پی جایزه ی اخیر سزار و گلدن کلاپ به فیلم فرهادی تعلق گرفت.
اصغر فرهادي هنگام دریافت اسکار:
ایرانیان بسیارى در سرتاسر جهان در حال تماشاى این لحظهاند گمان دارم خوشحالاند. نه فقط به خاطر یک جایزهى مهم یا یک فیلم یا یک فیلمساز. آنها خوشحالاند چون در روزهایى که سخن از جنگ، تهدید، و خشونت میان سیاستمداران در تبادل است نام کشورشان ایران از دریچهى باشکوه فرهنگ به زبان مىآید. فرهنگى غنى و کهن که زیرگرد و غبار سیاست پنهان مانده. من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مىکنم. مردمى که به همهى فرهنگها و تمدنها احترام مىگذارند و از دشمنى کردن و کینه ورزیدن بیزارند.
خداحافظ رفیق! اباذر غلامی هم رفت یادداشت علی رضا پنجه ای
عکس اباذر غلامی را نشان می دهد
یک شعر کوتاه از:علی رضا پنجه ای
اباذرِ غُلامی صاف ُ سادهِ دیلهره
تی دیل خوایه
من که قطرهیمه
تی دیله دریا مئن
ببارم
نانی جه غورصه
او ابری که انه دیل
مره بیگفتهبو
ا َدور و زمانه گورخانه مانستن
ا َنه جه ریشه خوشکه کود
منبع: وب سایت پیامبر کوچک۲۳ بهمن ۸۵
خداحافظ رفیق!
گیلان امروز-علی رضا پنجه ای ۲۹ بهمن ۹۰:اباذر غلامی(شاعر، ترانه سرا و گیلان پژوه) هم پر کشید و رفت. اباذر سبب شده بود برای دومین بار پس از دوره ی تاسیس اصلی و نه رسمی خانه فرهنگ گیلان پایم به خانه باز شود. اصرار او بود وگرنه من در این دوره ی کاری فشرده ی ادبی شدیدا کم وقت بودم. اباذر همیشه آدم بود.مهربان و بی ادعا توی گیله وا یک شعر گیلکی تقدیمش کرده بودم. به خاطر انسان بودنش و این که از خانه ی فرهنگ هرگز برای بزرگ نمایی و کسب و کارش بهره نگرفته بود ، خودش و کارش و موقعیت اجتماعی اش را وقف خانه می کرد.چیزی که خانه نیاز به آن دارد. برای منافع خانه منافع خودش را به مخاطره می انداخت. حرف و انتقادش را رک بازگو می کرد.می گفت مکان جدید خانه بزرگ است تو مستقل برای خودت کارگاه باز کن.گفتم اباذر ! برادرم! مسایلی هست که بگذار بگذریم تا فرصتی مناسب که تو سرحال شوی....
پیش از آن که سرطان فرو کاهدش! البته حرف می زدیم از راه تلفن و پیامک، اما دیدار به یاد ماندنی مان باز می گردد به مکالمه ی عصر ۵ شنبه ای که گفت سایه آمده می خواهد تو را ببیند در کارگاه شعرت ، و قرار گذاشتیم . سایه در کارگاه شعر ۵ شنبه ها همیشه گام نهاد. با محمد باقری و ناصر مسعودی هم که بعد به اشتیاق دیدار سایه به جمع پیوست. همان دیداری که جریانش در گیله وا ادبی که هم زمان سردبیرش بودم منعکس شد.
مثل اباذر کم است آدم ها سیاه شده اند آدم ها کاسب کار شده اند. دلم برای جوک های پیامکی اش تنگ می شود.اباذر شدن سخت است. که اگر سخت نبود دوستانش هم می توانستند اباذر شوند.من دست و پا سوخته ام اباذر! مراسمت اگر چه نمی توانم بیایم اما جایی تو دلم برای تو همیشه خالی ست. خداحافظ رفیق!
یک شعر از « اباذر غلامی »




« اباذر غلامی »
تب مرا حریف نی یه
فقط می جانا آتشا زنه
بازین واچایه شه بیرون
ولی تی زرخ گی مراکوشه
کی زرخˇ زرخˇ کاله زیتونا مانه
نشینه دیلˇ تان و هیچ بیرون نیشه
تی زرخˇ گب مرا کوشه .
برگردان به فارسی :
تب حریفم نیست
فقط به جانم آتش می زند
بعد از آن سرد می شود و بیرون می رود
ولی حرف تلخ تو مرا می کشد
که تلخ تلخ است مثل زیتون کال
در ته دل می نشیند و هیچ بیرون نمی رود
حرف تلخت مرا می کشد .
منبع: سایت آنات
من و تو یکی بودیم/ یکی بود/ یکی نبود از :محمدعلی بزرگ نیا

من و تو یکی بودیم/ یکی بود/ یکی نبود"محمدعلی بزرگ نیا
عزیزم. زمانی که تو در بیمارستان سوانح و سوختگی رشت بستری بودی پرستاری که سوختگی هایم را می شست گفت ۴۰ نفر پیس از قطع بدون آگاهی بخشی قبلی گاز را آن جا آورده اند و یکی ۸۸ درصد سوخته و نگفته بودند او تو بودی اما گفتند مردنی ست.مزدک حسابی تو بستر سوختگی با خبر مرگ تو مرا سوزاند. احساس کردم دوباره آتش گرفته ام.
بچه هایی که آن شب در نقد و بررسی شعرهایت بودند زنگ زدند . بچه های حلقه ی شاعران ۵ شنبه ها همیشه را می گویم. بخواب می دانم خسته ای فر شته ها در هوای پر از کدورت بال هاشان زودتر خسته می شود.
فریاد خاموش شد( گزارشی خواندنی همراه عکس های ویژه از فریدون فریاد)
فریدون فریاد خاموش شد. به سهم خود در فصل نامه ی گیلان زمین مصاحبه ای ۹ صفحه ای از او چاپ کردم و یک عصر نیز از کارگاه شاعران شعر ۵ شنبه ها همیشه خانه ی فرهنگ گیلان را به او و آثارش اختصاص دادم. آخرین بار هم خرداد یا تابستان ۸۸ بود که توی پیاده رو خیابان معلم نبش علی آباد دیدمش می خواست یک کپی از مصاحبه اش با ایسنا را داشته باشد که گفتم اینترنت پرسرعت دارم که برایش پرینت گرفتم.حالش از بدی حکایت نمی کرد. باری به قول شاپور بنیاد:مرگ از قرار پاره سنگی بود /و ما نمی دانستیم... به این نشانی بروید تا از او و آن دیدار بیشتر بدانید.یادش گرامی
اینجا کلیک کنید: فریاد در حلقه ی شاعران 5 شنبه ها همیشه
عکس ها ی لینک قرمز بالا و زیر در زمانی که سایت پردازش گر عکس تنی پیک فیلتر نبوده پردازش شده است. بنابراین بدون وی پی ان و رفع فیلترینگ نمی توان به آن دسترسی داشت.
تسلیت علی رضا پنجه ای به مناسبت درگذشت زنده یاد فرامرز مسرور ماسالی شاعر تالشی
خبر شدم که روح شاعر، خوش نویس و فرهنگی نامور ماسالی زنده یاد فرامرز مسرور ماسالی به آسمان ها پیوست. او انسانی صمیمی بود و چند دهه بود که زخمه بر دل می زد و تالشی و پارسی نیز می سرود. در دوران دوم یا سوم دبیرستان به عنوان به ترین نمایشنامه نویس با داوری استاد رییس زاده در سطح آموزشگاه های گیلان یک هفته به اردوی رامسر رفتیم. زنده یاد مسرور به عنوان مربی از سوی آموزش و پرورش استان، ما را همراهی می کرد. کورش جوان روح شاعر کمتر از یک ماه پیش آمد نزدم اداره . از او و بیماری سرطانش گفت و بلافاصله سبب خیر شد و تلفن همراهش را گرفت. دقایقی با هم حرف زدیم او مرا تنها به عنوان علی رضا پنچه ای شاعر و روزنامه نگار در خاطر داشت و به یاد نه آورد علی رضا پنجه ای دبیرستانی را در اردوی رامسر.قرار بود ببینمش که نه شد. کورش پیامکید که تمام شد. برایش نوشتم: اندوه را به چله می نشینیم. باقی بقایتان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در زیر از "وب لاگ شعر تالشی" متن مراسم بزرگ داشت این شاعر فقید شعر تالشی را برای شناخت بیش تر روح بلندش برگزیده ایم:
روز جمعه، 17 /10 / 89 ، با حضور گرم جمعي از شعراي تالش و دوستداران استاد مسرور ماسالي، نشستي ادبي در «شركت فرهنگي نقش تالشان» ( فرهنگخانه ی تالش ) در رشت برگزار شد كه در طي آن از تلاش هاي فرهنگي و ادبي استاد مسرور ماسالي تجليل به عمل آمد.
متن تقدير نامه ي نشست:
پیله خدا نومی نه
استاد فرامرز مسرورماسالی! شمه نوم تالشی شعری شاه بیته و تالشون دیلی چمه سربنده آو، شمه دیل تالشی تیجره گیریه یه و بندی پرمه الاله ،شمه احساس باهاری والیوه یه وختی عشقی کو واین و خزونی دپاجه وقتی حقی را خله کرن .شمه مهربونه کاسه چمی ساحلی کو تالشی کئوئه دریا اسرگه و شمه جاني کو تالشی کوهن چمه قومی دردون را گافروئینه . اگه تالشی فرهنگی رواراوری خشک آبه نی امی رایه که زیر شمه اندیشه آفتاو، سیا زوموستونی وری آو آکردشه وخندیله پشتی شی بیداره چم آبینه تالشی را وسخته روزگاری کوچی کو تالشون ویر وردرونه که مورن سر جیر که ام سر تاریخی روخونی کو خیلی کفا به.
پیله استاد! اوري جمع آبه نیمونه که شمه برزی و بلندی کو گف بژنم که شمه نیازی ندارن اومیمنه بوایم امه روکیمونه و خاک و شمه مولومه کو شیوارریشه دارن چمه وهمه ی تالشون دیلی کو و شمه شعر و دینیا دیشته همیشه را شابازی شی تالشی آسمونی کو دیلون چیروونه و شمه نوم جاودانه خندیله پشتی یه ام سرا کو.
تالشی فرهنگی که
و شمه دوستدارون طرفي كو
بخشی از منظومه ی « خندیله پشت » - اثر فرامرز مسرور - گویش ماسالی ( تالشی جنوبی )
« خندیله پشت »
خندیله پشت، اورو چمˇ دیل پـــورَه یادˇ اشتˇ چـمˇ دیلی را نـــورَه
هیچ نــِـزونوم قیلـَه ناهار یا ســورَه همی زونوم غـم مˇ نَه هم آخـــورَه
خوام تˇ نـَه دردˇ دیل بکرم زیاد
شاید روکـَه تـِه چمˇ دیل بوبو شاد
از وب لاگ شاعر:
http://www.masroormasali.mihanblog.com
آثار علی رضا پنجه ای در نمایشگاه کتاب گیلان
آثار علی رضا پنجه ای در نمایشگاه کتاب گیلان
1-عشق اول چاپ سوم
2-شب هیچ وقت نمی خوابد
3-پیامبر کوچک
نشانی رشت . کیلومتر 10جاده تهران. مجتمع فرش گیلان
از 17 تا 22 دی1390-
غرفه نشر فرهنگ ایلیا
تهیه ی اینترنتی کتاب های شعر عشق اول،شب هیچ وقت نمی خوابد و پیامبر کوچک علی رضا پنجه ای
نشانی فروشگاه اینترنتی آدینه بوک: www.adinebook.com
تازه های عکس از علی رضا پنجه ای اثر هومن فاخته عکاس گیلانی
مراکز فروش چاپ سوم عشق اول

خرید الکترونیکی
چاپ سوم
|
مشخصات کتاب عشق اول
- انتشارات: نشر فرهنگ ایلیا - رشت
- نوع جلد: شومیز
- اندازه کتاب: رقعی
- نوع کاغذ: کاغذ عادی
- صفحه: ۱۱۲ صفحه
- شمارگان: ۱۱۰۰نسخه
-
964-95586-9-1 :شابک
- زبان: فارسی
دسته کتاب عشق اول
عشق اول پس از سال ها کم یابی بالاخره بر اساس توافق ناشر و شاعر برای چاپ سوم به چاپ خانه سپرده شد.
عشق اول در ۱۱۲ صفحه با قیمت ۳۰۰۰ تومان در دسترس است.
علاقه مندان می توانند برای خرید کتاب در رشت از طریق نشانی های زیر اقدام کنند:یا از طریق نشانی سایت خرید آمده در این جا: http://www.adinebook.com/gp/search?search-alias=books&author=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7+%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%87+%D8%A7%DB%8C&select-author=author-exact
در رشت:کتاب فروشی های:بدر-طاعتی- فرازمند -نصرت و نشر فرهنگ ایلیا در میدان فرهنگ. خیابان حاتم۳۲۴۴۷۳۲ و ۳۲۴۴۷۳۲با کد رشت ۰۱۳۱یا رشت.بیستون خیابان معلم جنب البسکو ساختمان مهر آیین طبقه سوم کانون آگهی و تبلیغات دوات ۵۵۰۸۷۹۸-۵۵۳۰۴۸۳ پنجه ای.
تهران انتشارات اختران و دفتر شعر جوان و چشمه
سخنرانی و شعرخوانی علی رضا پنجه ای در مراسم جشن چهارساله گی مجله ی دادگر(با حضور ناصر مسعودی و...
شاعران، نویسندگان و هنرمندان استان گیلان، در مراسمی گرد هم آمدند تا تلاش اهالی رسانه را برای بالا بردن فرهنگ کتابخوانی در این استان و سراسر کشور ارج نهند. اين مراسم دیروز، 29 مهرماه، همزمان با چهارمین سالگرد تاسیس نشریه «دادگر» در استان گیلان برپا شد.-
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از رشت، در ابتدای این مراسم، ابراهیم مروجی، سردبیر و صاحب امتیاز مجله دادگر، به میهمانان خوشامد گفت و در ادامه، نویسندگان و هنرمندان گیلانی، از تاثیر نشریات، بر ادبیات و بالا رفتن فرهنگ کشور سخن گفتند. |
چاپ سوم عشق اول علی رضا پنجه ای
-->
| |
مشخصات کتاب عشق اول
- انتشارات: نشر فرهنگ ایلیا - رشت
- نوع جلد: شومیز
- اندازه کتاب: رقعی
- نوع کاغذ: کاغذ عادی
- صفحه: ۱۱۲ صفحه
- شمارگان: ۱۱۰۰نسخه
-
964-95586-9-1 :شابک
- زبان: فارسی
دسته کتاب عشق اول
عشق اول پس از سال ها کم یابی بالاخره بر اساس توافق ناشر و شاعر برای چاپ سوم به چاپ خانه سپرده شد.
عشق اول در ۱۱۲ صفحه با قیمت ۳۰۰۰ تومان در دسترس است.
علاقه مندان می توانند از طریق کامنت در همین پست از شرایط خرید الکترونیکی آن آگاه شوند.یا با ایمیل شاعر تماس بگیرند.(ایمیل در سطرهای ابتدایی ستون سمت راست وب سایت آمده است.)
تهیه کتاب در رشت از طریق نشانی های زیر میسور است:در رشت:کتاب فروشی های:بدر-طاعتی- فرازمند -نصرت و نشر فرهنگ ایلیا در میدان فرهنگ. خیابان حاتم۳۲۴۴۷۳۲ و ۳۲۴۴۷۳۲با کد رشت ۰۱۳۱یا رشت.بیستون خیابان معلم نرسیده جنب البسکو ساختمان مهر آیین طبقه سوم کانون آگهی و تبلیغات دوات ۵۵۰۸۷۹۸-۵۵۳۰۴۸۳ پنجه ای.تهران انتشارات اختران و دفتر شعر جوان و چشمه
شعرهایی از مجموعه ی عشق اول علیرضا پنجه ای
چند شعر از بهار :
قمار
همیشه برنده می خندد
بازنده فکر می کند
۱۳۷۵
دروغ سيزده
. . . عيد
آمد و
رفت . . .
۸۱-۱۵-۰۱
تصادف
زير اتوبوس گلويم
كودكِ بغضي
زير گرفته ام
همهمه (خوره اي از درون)
و آژير و سوت پليس (بيم و دلهره از بيرون)
آه من سرخورده از سرنوشتم
گريستم
از اين تصادف هيچ گزارشي واصل نشد
سرِ آخر همه خنديدند
هم در اتوبوس
هم در هياهوي خيابان و شهر (بيرون)
۸۰-۱۱-۱۴
مست ، خيس باران
من و چتر
تو و باران
دوان دوان سوي خانه
چترِباز ، دوباره غنچه
باران هنوز مست
بيرون پنجره ترانه خوان
طاق باز
بي كلامي هيچ در بستر
نگاهِ ما و
ترانه ي باران
خيس
بي باران و چتر
ما
از هياهوي عشق!
سري با زار مي زنم
ماهي هاي درياي كودكي ام نمكسود و دودي
و ماهي هاي امروز تو فرزندم
همين هاست كه از ديشب از دام صياد
به سيني هاي مدوّر ماهي فروش هارسيده
است
و فرزندِ فرزندم
ماهي هاي درياي تو هنوز آزادند
۸۰-۱۰-۱۵
تمام سلولهايم انفرادي ست
من حق ندارم
تمام راه بي راهت بگويم
امشب خدا حتماً به زير شيرواني سر مي زند
امشب برف مي بارد
به كاجهاي رنگارنگ بالادست نگاه ! . . .
۸۰-۱۰-۱۵
مستت نمي كند اين ترنم سبز ؟
حالا بشين . . . پاشو
فردا الاكلنگت سوار مي كنم
دسته ي جلويي را بگيري
نمي خوري زمين
كيف كن!
كيف دارم مي كنم
مستي عالمي دارد كه مست باشي نمي فهمي
مثل شعري كه اگر فهميدي ديگر شعر نيست
بايد احساسش كني
گاهي هم اگر حسش نكني
شعرِ تر است
بالا . . . پايين
اين الاكلنگ بازي
چه شيرين است
فرهاد!
۸۰-۰۶-۱۳
من كجا نمرده ام
كه تو آنجا تولد نيافته اي
من كجا نمرده ام
بيا و پيراهنم را به آتش جان بيفروز
ريز علي من !
اين قطاري كه مي رود رو به نيستي
كوپه هايش روزها و شبان بربادرفته ي
زندگي شاعري ست
كه تو نمي گذاري پايان بگيرد
ريز علي من !
۸۰-۴-۱۷
يكي دست هايش را ماليد به هم
ها . . . كرد
- چه زمستان سختي!
شبگردي زير طاقي مغازه ها
از پهلويي به پهلوي ديگر جنبيد
بك روغني كه منقل بي خانمانهاست
بي جان شده بود
مثل مردي كه مستي اش پريده بود و
ها . . . كشيده بود
۱۳۷۹
تو كه چشمهايت را ببندي
قلب بنفش من نمي زند
و من اينجا
گوشه ي دلم را
با هيچ دلتنگي دنيا براي تو عوض نمي كنم
ديگر فراموش!
خاموش !
فراموش مي شوي
بخند!
دنيا نيز روزگاري زيبا بود
مراسم چهلمین روز درگذشت عباس امیری به همراه عکس های تصادف
چهلمین روز درگذشت عباس امیری در ساعت ۱۶ پنج شنبه ۱۸ فروردین ماه در قطعه ی هنرمندان آرامستان تازه آباد رشت برگزار می شود. خانواده ی آن زنده یاد طی اطلاعیه ای از دوستان و دوست داران آن زنده یاد برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل آوردند.
عکس های خودرویی که عباس امیری در آن در جاده رشت – فومن تصادف کرد …روحش شاد و یادش گرامی …

پیکر عباس امیری ساعت 9 صبح دوشنبه از مقابل مجتمع فرهنگی - هنری خاتم الانبیا رشت تشییع می شود
از ما به مهرباتی یاد آرید
عباس امیری در فیلم حصیر سرد به کارگردانی محمدرضا معینی
چند سال پیش فکرش را نمی کرد که چند قطعه از عکس های در حال ایفای نقشش به مصاحبه ای که قرارش را گذاشته بودیم اما ابتر ماند نرسد و امروز نقش بند آگهی فراخوان شرکت در مراسم تشییع پیکر نازنینش شود. کسی چه می داند از فردای خویش! در هر حال پیکر زنده یاد عباس امیری ساعت 9 صبح دوشنبه از مقابل مجتمع فرهنگی - هنری خاتم الانبیا رشت تشییع می شود.
از دوست داران هنر و این هنرمند بزرگ که فقدانش مصداق بارز "از شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش" است دعوت می شود به پاس عمری تلاش و عشق به مردم این هنرمند خلاق در دنیای تیاتر ـ تلویزیون و سینما در مراسم تشییع و خاک سپاری آن زنده یاد حضور به هم رسانیم.
باری... هرگز نه میرد آن که دل ش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما!
گفت و گوی رادیو صدای آشنا با علی رضا پنجه ای
۱۳۸۹/۰۴/۲۹ ساعت ۱۱:۳۱:۳۰ | اخبار شبکه |
بررسی اشعار شاعران گیلانی در "باغ آینه" |
|
![]()
علیرضا پنجه ای
اشعار شاعران گیلانی، در برنامه "باغ آینه" سه شنبه بیست و نهم تیر، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. نشانی ماهواره ای کانال های شبکه صدای آشنا: کانال 1 ( اروپا ) : نشانی سایت: www.sedayeashena.ir |
تمدید مهلت ارسال کتاب به جشنواره کتاب شعر منصور
تمدید مهلت ارسال کتاب به جشنواره کتاب شعر منصور
بنا به درخواست های گسترده شاعران مبنی برتمدید مهلت ارسال اثر به جشنواره شعر کتاب منصور َ، دبیرخانه جشنواره تصمیم بر تمدید مهلت ارسال کتاب تا ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ گرفته است .
دومين جشنواره ي كتاب شعر منصور در ده تير ۱۳۸۹ همزمان با سالمرگ زنده یاد منصور بنی مجیدی برگزار مي گردد.
دبيرخانه جشنواره شعر منصور در دومين سال برگزاري جشنواره شعر تصميم گرفته است تا برگزيده ي امسال خود را از بين نخستين مجموعه شعر شاعراني كه در سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ موفق به انتشار مجموعه شعر شده اند انتخاب كند؛هم از اين رو نخستين مجموعه شعر شاعران كشور را به شركت در اين جشنواره دعوت مي كنيم.
علاقه مندان مي توانند نخستين مجموعه شعر خود را در 5 نسخه به نشاني:
آستارا – خيابان امام – كوچه عطايي – ساختمان رضوان – طبقه چهارم – كد پستي ۵۳۹۱۹-۴۳۹۱۸ارسال دارند؛همچنين براي اطمينان از رسيد نسخ ارسالي مي توانند با رايانامه(ايميل) : banimajidi_mansoor@yahoo.com
و يا تلفن: ۵۲۲۱۲۲۳-۰۱۸۲ همراه: ۰۹۱۱۳۸۳۷۷۰۴ تماس بگيرند.
دبيرخانه دومين جشنواره ي نخستين كتاب شعر شاعران ايران ‹منصور›
کامبیز صدیقی / شاعر گیلانی در ایام نوروز از دنیا رفت
کامبیز صدیقی متولد سال ۱۳۲۰ در رشت و سالها کتابدار یکی از کارخانههای این شهر بود. نخستین مجموعهی شعرش را به نام در «جادههای سرخ شفق» در سال ۱۳۴۷ منتشر کرد. پس از آن، مجموعههای شعر «آواز قناری» را در سال ۱۳۵۱ و «در بادهای سرد» را در سال ۱۳۵۷ به چاپ رساند.
او همچنین در سالهای دهه ۷۰ دو مجموعهی شعر را گردآوری کرد، که منتشر نشدند.
علیرضا پنجهای در توضیحاتی دربارهی شعر کامبیز صدیقی به ایسنا گفت: او شاعری طبیعتگرا و در عین حال آرمانخواه بود که بیشتر به حوزهی ادبیات کارگری توجه و التفات داشت.
این شاعر افزود: صدیقی شاعری نازکاندیش و ژرفنگر بود که به سیاق نیمایی شعر مینوشت. او شاعری حساس و عمیقا مهربان و صمیمی بود.
پنجهای در پایان یکی از سرودههای صدیقی را خواند:
خورشید داری چه میکنی؟
بیآنکه پاسخم بدهد
آرام در آب تشت
خورشید را
با رختهای روغنیاش چنگ میزند
*
گیسوبنفشه!
بالابلند
در کارخانه کیست
که میخواهی فردا
رخت تمیز به تن کنی؟